نقش احسان در سعادت انسان
شورای عالی حوزه علمیه قم
مرکزمدیریت حوزههای علمیه خواهران
مدرسه علمیه الزهرا (سلام الله علیها) شهرستان بندرترکمن
مقاله
عنوان
نقش احسان در سعادت انسان
از نگاه آیات و روایات
استاد راهنما
خانم زهرا گرزین
پژوهشگر
زکیه وفاکیش
آذر ماه 1395
تقدیم به
تک بانوی عالمیان، شهیده حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)
و بهانهی خلقت، ساحت مقدس قطب جهان حضرت مهدی (عج)
همچنین به تمام پدران اسمانی و مادران فداکار، ویژه مادران و پدران شهدا که اشک چشمانشان بدرقهی عروج ملکوتی فرزندانشان گردید.
و نیز به همسرم، به صمیمیت باران رحمت
امید است در سایهس الطاف عالیهی منجی بشریت، جامعهی اسلامی، پیوسته از فسض الهی بهرهمند باشند. «ان شاالله»
چکیده
این تحقیق با هدف نقش احسان در سعادت انسان از نگاه آیات و روایات انجام شده و در آن تلاش گردیده تا به این سؤال پاسخ داده شود که نقش احسان در سعادت انسان از دیدگاه آیات و روایات چیست؟ احسان به معنای انجام کار شایسته در شکل کامل آن بیشتر به صورت صفتی از صفات الهی در آیات قرآنی به کار رفته و از صفات خداوند است. در پاسخ به سؤال مفهوم احسان و سعادت میتوان گفت: این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و روش به کار رفته در این مطالعه اسنادی است. دادهها مورد نیاز متناسب با اهداف و سؤالات تحقیق با استفاده از فیش، جمعآوری و در تحلیل دادهها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. از مهمتری نتایج این تحقیق میتوان به: آثار دنیوی و اخروی احسان اشاره نمود که باعث نیک بختی و سعادت دنیا و آخرت انسان میشود و انسان را به عالیترین درجات کمال میرساند. و از دیگر موارد میتوان به امور عبادی اصل ایمان به خدا و قرآن و پیامبران و دوستی و مودّت اهل بیت «سلام علیهما» عمل و اهتمام به واجبات دینی به ویژه انفاق کردن و ایمان به آخرت، تقوای الهی، جهاد در راه خدا، رعایت حال افراد پیر، ترک محرمات و فحشا و گناهان کبیره و دوری از فساد و تباهی و مانند آن اشاره کرد.
واژگان کلیدی:احسان، نیکوکاری، سعادت.
مقدمه:
از جمله مفاهیم ارزشمندی که در آموزه¬های دینی به خصوص قرآن کریم مورد عنایت و توجه قرار گرفته و به آن سفارش شده، احسان و نیکوکاری است. احسان و نیکوکاری کارکردهای زیادی در عرصه¬های فردی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی و… دارد.
مومنان واقعی و انسان¬های صاحب خرد و اندیشه در هر عصر و نسلی سعی و تلاش نموده¬اند خود را به صفت و ویژگی احسان و نیکوکاری آراسته بسازند. نظر اسلام در مسأله احسان و نیکی به مردم روشن¬تر از آن است که نیاز به دلیل و برهان داشته باشد، زیرا با مراجعه به منابع دینی مشاهده می¬شود که در آیات قرآن و روایات وارده از سوی پیشوایان دین، فراوان به این موضوع سفارش شده است. علاوه بر این سیره و منش پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله)و ائمه اطهار(علیهم السلام) سرشار ازاین کار پسندیده است که همه¬ی آنها احسان کردن به خلق را موثر در سعادت خود می¬دانستند، آیات زیادی در مورد احسان کردن وجود دارد از جمله «إن أحسنتم أحسنتم لأنفسکم». اگر ما فقط به همین آیه بسنده کنیم و این حقیقت را دریابیم که اگر به کسی احسان کردیمف در واقع به خودمان احسان کردیم، از هیچ کار نیکی دریغ نمی¬کنیم. در این تحقیق درصدد بیان مساله احسان کردن و نقش آن در سعادت انسان هستیم و آیات و روایات زیادی را در این زمینه بیان کرده¬ایم.
احسان :
حُسن یعنی هر چیز خوشایند و سرورآوری که مورد رغبت باشد و «حسنه» هر نعمت خوشایند و شادکننده است که احسان به روح یا بدن انسان میرسد ] ضد سیّئه[ معنای احسان «احسان» به دو وجه بیان شده است: یکی نعمت دادن و بخشیدن به دیگری چنان که گفته میشود: به فلان شخص بخشش کرد؛ دوم نیکو دانستن کار است و این هنگامی به کار میرود که دانش نیکویی را فراگیرد و یا عملی نیکویی را انجام دهد. خُلق انسان، همان هیئت و شکل ثابت نفسانی اوست که باعث میشود به آسانی و بدون نیاز به تفکّر، کارهایی را انجام دهد. افعالی که از این هیئت ثابت نفسانی صادر میشود اگر شرعاً و عقلاً پسندیده باشند، این هیئت را خُلق نیکو میگویند، و اگر زشت و ناپسند باشند، خُلق بد نامیده میشود خُلق در لغت به معنای خوبی، نیکی، نیکوکاری، بخشش، انعام، نیکویی کردن و بخشش کردن، نیک گفتن است، احسان یکی از خلقیات و فضائیلی است که مایهی سعادت در دنیا و آخرت میباشدو خداوند در قرآن کریم میفرماید پاداش یک احسان، در راه خدا هفتصد برابر است، خواهد رسانید وعده خدا حق است و تخلف ناپذیر. با نازل شدن کتابهای آسمانی و فرستادن پیامبران الهی و از آغاز تا خاتم و امامان معصوم و راهنمایی ایشان برای هدف والایی (که کمال و سعادت است) انتخاب شدند. چون سیر تاریخی تمامی پیامبران و امامان معصوم برای نهادن مقام والای کمال و رسیدن به سعادت اخروی، بودهاند و تا الان که در غیبت کبری که به سر میبریم و در حال حاضر از ولایت فقیه اطاعت میکنیم همه و همه برای یک هدف که آن رسیدن به کمال و سعادت اخروی انسان است، آمدهاند. از دیدگاه اسلامی سعادت حقیقی و مطلوب نهایی انسان رسیدن به قرب الهی است و تنها در این صورت است که انسان نیک بخت و سعادتمند میگردد و از بالاترین لذتها هم از نظر کمی و هم از نظی کیفی نیز برخوردار میگردد.
معنای لغوی احسان
احسان یعنی نیکی و خیر رساندن به دیگران بدون انتظار پاداش مقابل بخش مهمی ازمردم داری، دوگروه این فضیلت اخلاقی و انسانی است. چه بسا درجامعه، عدالت و عفو کارساز نباشد و مشکلات را به سامان نرساند، ولی احسان، کارگشا شود.
خوبی نیکی، نیکوکاری، بخشش، انعام.
انجام کاری به شکل نیکو و با انگیزه خدایی و رساندن خیر یا سودی به دیگران بدون چشم داشت هرگونه پاداش و جبران کردنی.
احسان و نیکوکاری، به جهت برانگیختن احساس خوش و لذت روحانی، امری شایسته و ارزشی است که مورد اقبال و استقبال بیشتر مردم است. انسان طبیعی به طور فطری گرایش به زیباییها و تحسین دارد؛ از این رو کارهای شایسته که در شکل کامل آن صورت میگیرد و از لحاظ زیباشناختی روح لطیف آدمی را به صورت خود جلب و جذب میکند، مورد تحسین عموم مردمان قرار میگیرد. راغب اصفهانی در کتاب مفردات الفاظ قرآن کریم، بر این باور است که واژه حسن و مشتقات آن وصف آن دسته از امور دینی و یا دنیایی قرار میگیرند که به سبب داشتن گونهای از زیبایی عقلی، عاطفی، حسی و مانند آن میتواند با برانگیختن احساس خوشی، رضایت، زیبایی و تحسین در انسان، او را به خود جذب کند. وی میافزاید: احسان به مفهوم کار نیکو کردن و نیز انجام دادن درست، نیک و شایسته کاری در شکل کامل آن، در قرآن به کار رفته است و شواهدی را برای آن میآورد.
مفهوم احسان
ریشه این کلمه إنس است بلکه اول) بشر خلاف جن درقرآن مجید پیوسته درمقابل جن بکار رفته «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالانْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُون» واحد آن إنسی است مثل «فَلَن اُکِلُم الیوم إنسیَّاً»، جمع آن اُناس و اُناسِیِ است مثل «قَدْ عَلِم کٌلٌّ اٌناس مَشْرَبَهٌمْ»، «واَناسِیّ کَثِیراً».
احسان درکار و عمل باین معنی که کسی علم نیکویی رابیاموزد یا عمل نیکی راانجام دهد و بر این اساس است که سخن امیرالمؤمنین علیه السلام که:
یعنی مردم باآنچه راکه ازکارهای شایسته و نیک میآموزند یا با آن عمل میکنند نسبت داده میشوند. خدای تعالی گویند: «الذَّی احْسَنَ کٌلَّ شَیْءٍ حَلْقَهٌ.»
یعنی: (کسی که آفرینش همه چیز رانیکوتر کرد و نیکویشان آفرید).
مفهوم احسان- از انعام و بخشیدن وسیع تر و عمومیتر است.
خدای تعالی گوید: «اِنْ احْسَنْتٌمْ، احْسَنْتٌمْ لِاَنْفٌسِکٌمْ.»
احسان در قرآن و روایات
1-احسان به معنای انجام دادن کارنیک احسان به این معنا افزون بر کاربرد درحوزههای گوناگون ارتباط انسان بادین، انبیا و دیگران، بیش از همه درحوزه ارتباط شناختی، عاطفی و رفتاری انسان باخدا به کاررفته است.
2- احسان به معنای انجام دادن شایسته کاری درشکل کامل آن احسان به معنای انجام دادن نیکوی یک کار، فقط دریک مورد آن هم درباره ایمان و عمل صالح به انسان نسبت داده شده است
احسان که به معنای نیکوکاری است، نقطه مقابل «إسائة» و بدی کردن است که هرگاه با «إلی» متعدی شده باشد، نیکی کردن درباره دیگران مراداست و به معنای انعام است، ولی اگر مطلق ذکرشده باشد، یکی از مراحل تکامل که از تقوا بالاتر است، میباشد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «اذا حَکَمْتٌمْ فَاْعدِلٌوا وَ إذا قٌلْتٌمْ فَاحْسِنٌوا فَإِنَّ الله مٌحْسِنٌ یٌحِبٌّ الْمٌحْسِنینَ».
وقتی حکم میکنید به عدل رفتار کنید و وقتی سخن میگویید نیک گویید: زیرا خدا نیک است و نیکوکاران رادوست دارد.
درٱموزههای قرآنی برای احسان سه معنای متفاوتی را ردگیری وشناسایی کردهاند:
1) احسان به معنای انجام دادن کارنیک که این معنا ازاحسان افزون برکاربرد درحوزههای گوناگون ارتباط انسان بادین، پیامبران و دیگران بیش از همه درحوزه ارتباط شناختی عاطفی و رفتاری انسان باخدا به کاررفته است. این مساله ریشه دراین بینش و نگرش قرآن دارد که ارتباط تنگاتنگی میان خدا، جامعه و آخرت وجود دارد.
2) احسان به معنای نیکی به دیگران که از مصادیق احسان درمعنای نخست نیز یافت میشود ولی کاربرد متمایزی دارد؛ زیرا ازآن جا که درپارهای موارد، فواید احسان بیش از فرد نیکوکار متوجه کسانی است که درحق ایشان نیکی شده و هیچ منفعتی برای نیکوکار نداشته و نیازی ازوی تأمین نمیشود، میتواند ازمعنای دوم متمایز سازد. این معنا درارتباط بااحسان خدا به انسان و گاه احسان انسانی نسبت به انسان دیگری چشم میخورد.
3) احسان به معنای انجام کارشایسته درشکل کامل آن که بیشتر به صورت صفتی ازصفات فعل الهی درآیات قرآنی به کاررفته و از صفات خداوند است.
به نظر میرسد که نیکوکاری و احسان درحوزه دینداری دراصطلاح قرآنی دارای دومولفه اساسی اسلام و تسلیم دربرابر خدا و اخلاص است.
راغب اصفهانی درمفردات الفاظ قرآن کریم براین نظر است که احسان و نیکوکاری خصلت و ویژگی انسانی است که برتر از عدالت خواهی است. زیرا عدالت آن است که انسان آن چه رابر عهده اونهاده شده، به جا آورده و آن چه سهم و حق اوست برگیرد؛ ولی احسان آن است که بیش ازوظیفه به جا آورد و کمتر ازحق بگیرد. درارزش و اعتبار و اهمیت احسان و نیکوکاری ازنظر اجتماعی همین بس که پایههای استوار خانواده به عنوان کوچکترین و بنیادیترین حوزه اجتماعی و مصداق آن برآن نهاده شده است و اگر اجتماعی به عدالت قوام و استواری مییابد با احسان و نیکوکاری است که به استحکام و استقرار واقعی خود دست مییابد.
حضرت علی علیه السلام درتفسیر آیه شریفه «إِنَّ الله یَاْمٌرْ بِالْعَدْل وَ اْلاِحْسانِ»
فرمودند: «الْعَدلٌ: الاِنْصافٌ وَ اْلإحسَانٌ: التَّفَضٌّلٌ».
عدل، انصاف دادن و احسان، همان بخشیدن است.
عبدالرحمان بن حجاج میگوید: امام موسی علیه السلام فرمودند: دربنی اسرائیل مردی نیکوکار بود وزنی صالحه و نیکوکار داشت، آن مرد درخواب دید که خداوند تبارک و تعالی مدت عمر اورا معین کرده و به اوگفته شد که خداوند نصف عمرت رابه سختی و نصف دیگرش را به رفاه و خوشی مقدر کرده میخواهی نصف اول به توخوش گذرد یا نصف دوم؟
آن مرد گفت: من همسر نیکوکاری دارم که شریک زندگی من است باید دراین باره با اومشورت کنم بعد از مشورت به نزد من برگرد تا نظر خود را بگویم، صبح که ازخواب برخاست خوابش رابرای زوجهاش بیان کرد، زنش به اوگفت: نصف اول رابرای خوشی و رفاه اختیار کن شاید خداوند به مارحم کرد و نصف آخر عمر مارا نیز درآسایش قرارداد. شب دوم درخواب همان کس که درشب اول به خوابش آمده بود، به خوابش آمد و از او پرسید چه کردی؟ گفت: نصف اول رابرای خوشی و رفاه اختیار کردم آن کس به اوگفت: خواستهات برآورده است. از آن به بعد دنیا ازهرطرف به او روی آورد هنگامی که نعمت بر او ظاهر گردید همسرش گفت: حواست به خویشاوندانت و نیازمندان همسایهها و برادرانت باشد با آنها صله کن و به آنان احسان و نیکی کن آن مرد به دستور همسرش عمل کرد وقتی که نصف عمرش گذشت همان کس را در خواب دید به اوگفت: خداوند کارت راپسندید و نصف دیگر عمرت را نیز به رفاه مبدل کرد.
ترس ازخدا انسان را به راه راست هدایت میکند و ازاعمال نادرست باز میدارد و انگیزه عمل صالح راپدید میآورد. طبیعی است چنین انسانی خانه آخرت خویش را آباد میکند و دربهشت الهی از روزیهای پاکیزه بهره مند میشود.
«و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهونی *فان الجنة هی الماوی؛»
(و اما کسی که از ایستادن در برابر پروردگارشان هراسیده و نفس خود را ازهوس بازداشت* پس جایگاه اوهمان بهشت است.)
ازجمله مفاهیم ارزشمندی که در آموزههای دینی به خصوص قرآن کریم مورد عنایت و توجه قرارگرفته وبه آن سفارش شده احسان و نیکوکاری. احسان و نیکوکاری کارکردهای زیادی درعرصههای فردی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی و…. دارد. مومنان واقعی وانسانهای صاحب خرد و اندیشه در هر عصر و نسلی، سعی و تلاش نمودهاند خود را به صفت و ویژگی احسان و نیکوکاری آراسته سازند.
احسان برگرفته ازحسن است که در دو معنای بخشیدن به دیگری و احسان درکار و عمل کاربرد دارد. کسی که علم نیکوکاری را انجام دهد، از جمله نیکوکاران به حساب میآید و بر این اساس است سخن امیر مومنان علیه السلام که میفرماید: مردم به آن چه از کارهای شایسته و نیک میآموزند یا به آن عمل میکنند نسبت داده میشود.
واژه احسان به معنای انجام دادن کارنیک به طور عمده درآیاتی به کاررفته است که پس ازبیان اموری، ازعاملان آن به عنوان «محسن» مورد ستایش قرارداده است، چنان که قرآن کریم میفرماید:
«الذَّینَ یٌنْفَقٌونَ فی السَّرَّاءِ و الضَّرَّاءِ و الْکاظِمیِنَ الْغَیظَ وَ العَافِینَ عَنِ النَّاسَ وَالله یٌحِبٌ الْمٌحْسِنینَ»
«آنان که درتوانگری و تنگدستی انفاق میکنند و خشم خود را فرو میبرند و ازخطای مردم درمی گذرند و خداوند نیکوکاران رادوست دارد.»
آیه درصد بیان این نکته است که انسان درهمه حال انفاق میکند چه درموقعی که در راحتی و وسعتاند و چه زمانی که در پریشانی و محرومیتاند و این عمل ثابت میکنند روح کمک به دیگران و نیکوکاری درجان آنها نفوذ کرده است و به همین دلیل تحت هرشرایطی اقدام به این کار میکنند.
انفاق درحال وسعت به تنهایی نشانه نفوذ کامل صفت عالی سخاوت دراعمال روح انسان نیست، اما آنها که درهمه حال اقدام به کمک و بخشش میکنند. نشان میدهند این صفت درآنها ریشه دار است.
امام سجاد «علیه السلام» مرا برداشتن نیت شایسته وگفتار پسندیده وکاردرخور تحسین یاری کن.
همان گونه که خدا بر کتاب آسمانیاش و با فرستادن اهل البیت «علیه السلام» همه درصدد بیان کارخوب باکیفیت بالا اگر چه از کمیت برخوردار باشد. همان طور که امام صادق «علیه السلام» بطور خلاصه ازبیاناتش اینست که خدا میخواهد شما را بیازماید که کدام یک کاری بهتری میکنید، بلکه مقصود عمل «بیشتر» نیست بلکه عمل «بهتر» ودرستتر است و درستی کاربستگی به ترس از خدا دارد و داشتن قصد و نیت صحیح و درادامه فرمودند: عمل را تا به پایان خالص نگاه داشتن سختتر از خود عمل است. و عمل خالص آن است که نخواهی کسی جز خدای بزرگ تو را برای آن ستایش کند. و نیت برتر از عمل است. بدانید نیت همان عمل است.
وجوه معانی احسان
میتوان برای احسان در آموزههای قرآنی سه معنای به نسبت متفاوت را ردگیری و شناسایی کرد: ۱- احسان به معنای انجام دادن کار نیک که این معنا از احسان افزون بر کاربرد در حوزههای گوناگون ارتباط انسان با دین، پیامبران و دیگران، بیش از همه در حوزه ارتباط شناختی، عاطفی و رفتاری انسان باخدا به کار رفته است. این مساله ریشه در این بینش ونگرش قرآن دارد که ارتباط تنگاتنگی میان خدا، جامعه و آخرت وجود دارد.
۲- احسان به معنای نیکی به دیگران که از مصادیق احسان در معنای نخست نیز یافت میشود ولی کاربرد متمایزی دارد؛ زیرا ازآن جا که در پارهای موارد، فواید احسان بیش از فرد نیکوکار، متوجه کسانی است که در حق ایشان نیکی شده و هیچ منفعتی برای نیکوکار نداشته و نیازی از وی تأمین نمیشود، میتواند از معنای دوم متمایز سازد. این معنا در ارتباط با احسان خدا به انسان و گاه احسان انسانی نسبت به انسان دیگری چشم میخورد.
3-احسان به معنای انجام کار شایسته در شکل کامل آن که بیشتر به صورت صفتی از صفات فعل الهی در آیات قرآنی به کار رفته و از صفات خداوند است.
به نظر میرسد که نیکوکاری و احسان در حوزه دینداری در اصطلاح قرآنی دارای دو مؤلفه اساسی اسلام و تسلیم در برابر خدا و اخلاص است.
سعادت از «سعادت» (سَ دَ) خوشبخت شدن، نیک بخت شدن «خوشبختی نیک بختی، ضد شقاوت. سعادت در اصطلاح عبادت است از یاری کردن درکارهای الهی برای رسیدن به خیر و نیکی که نقطهی مقابلش شقاوت است. و نیز «سعد» و «سعادت» به معنای نیک بختی است، چنان که شقاوت به معنای بدبختی است. به نظر میرسد مفهوم سعادت درزبان فارسی بیشتر معادل باواژهی «فلاح» درقرآن کریم است. فلاح یعنی بقاء برخیز و فلح درلغت یعنی به خواستهی خود رسید با آن چیز راشکافت. براین اساس «سعادت» رابه دلیل فلاح گویند که لازمهی رسیدن به آرزوهاست و نیز به معنی شکافتن و دیدن حجابها و موانع موجود بین انسان و آن خواستهها میباشد.
درتفسیر نمونه «سعید» ازماده «سعادت» به معنی فراهم بودن اسباب نعمت و «شقی» ازماده «شقاوت» به معنی فراهم بودن اسباب گرفتاری و مجازات و بلاست بنابراین سعیدها درآن جهان همان نیکوکارانی هستند که در لابلای انواع نعمتها جای آنهاست و شقاوتمندان همان بدکارانی هستند که دردل دوزخ درانواع مجازاتها گرفتارند.
اگر تمام افعال و اعمال ما نیکو وجمیل واقع گردد هم دردنیا و آخرت ازسعادت که خدا به بندگانش وعده فرموده برخوردار خواهند شد.
خیر و سعادت نصیب کسی میگردد که به اراده و اختیار تحصیل فضائل اخلاقی میکند و در طلب آن پا فشاری نماید، تا آنکه خود را به آن سعادتی که مخصوص به وی است و برای آن خلق شده برساند و شرّ وشقاوت تولید میگردد ازآنچه باید اراده و سعی یا ازجهت کسالت و تنبلی انسان را از رسیدن به سعادت باز دارد. سعادت هرموجودی به این است که درآن خصوصیت و مرتبه ئی که ازباقی موجودات امتیاز یافته کامل گردد و به منتهای کمال لایق به خود برسد و چون کمال و تمایت انسان همان قوه ممیزه اواست لهذا وقتی کامل میگردد که در این خصوصیت ممتاز گردد.
سعادت ازکمال جدایی ندارد، انسان به هراندازه که از کمال بهره ببرد به سعادت رسیده است. انسان هم موجودی است مرکب از روح و بدن و روح جوهره وجود آدمی است. سعادت روح و بدن دردست و پای هریک ازاین دو به کمال وجودیشان است. سعادت روح درنزدیک شدن و رسیدن به خداست و دراین صورت است که به غایت کمال خودش میرسد. البته بهره مندی ازسلامت بدن و امور مادی درروایات اسلامی ازسعادت انسان به حساب آمده است. زندگی واقعی و اصلیاش درجهان دیگر است، برای ابد خلق شده است و اندیشه و اعمال و رفتار و اخلاقیاتش بدن اخرویاش را میسازد و …. سعادت انسان با شکوفایی هماهنگ استعدادهایش و پاسخ مناسب به نیازهای روحی و جسمیاش، محقق میشود. علامه طباطبائی (رحمت الله علیه) دراین باره میگوید: سعادت هر چیزی عبادت است ازسیدنش به خیر وجودش و جسمانی و روحانیاش و متنعم شدن به آن. روح که ازخداست «و نَفَخْتٌ فیهِ مِنْ رٌوْحی» ، سعادتش درگرو تقرب به خداست؛ یعنی بازگشت به مبدایی که از آن نشأت گرفته است. روح جوهره انسان و هویتش راتشکیل میدهد و هدف ازخلقت چنین موجودی تقرب و نزدیک شدن به خداست. علامه طباطبائی (رحمت الله علیه) میگوید: این چیزهایی که نعمت به شمار آمدهاند، تنها درصورتی نعمتاند که با غرضی که خدا ازخلقت آنها برای انسان داشته، موفق باشند؛ زیرا اینها بدین منظور آفریده شدهاند که ازطرف خدا کمکی برای انسان باشند که در راه سعادت حقیقی خود که همانا قرب به خدا براثر بندگی و فروتنی دربرابر پروردگاری اوست، درآنها تصرف کند.
عبادت وسیلهای است برای تقرب به خدا «ازصبر و نماز و استعانت بجویید….». میتوان گفت: هرآنچه که انسان را درتقرب به خداکمک کند سعادت او را فراهم آورده است و این جاست که نه تنها نماز وسیله قرب است، خدمت به بندگان خدا هم درزمره عبادت و وسیلهای برای نزدیک شدن به خدا تلقی میشود.
مصادیق احسان
1.احسان به والدین
تذکز: امام صادق «علیه السلام»
ابراهیم ابن مهزم میگوید:
من ومادرم، ….، باهم زندگی میکردیم. شبی خدمت امام صادق «علیه السلام» بودم پاسی ازشب گذشته از محضر حضرت به منزل مراجعت کردم متاسفانه به سر مسائلی با مادرم بگو مگو کردم و با اوتندی نمودم. فردای آن شب، پس از نماز صبح، باز به محضر امام شرفیاب شدم، حضرت بلافاصله فرمود:ای ابو همزم.
چرا با مادرت، ….. چنین رفتار میکنی؟ چرا شب گذشته به او پرخاش نمودی؟ مگر او مادر تو نیست؟ آیا نمیدانی شکم او (نه ماه و اندی) محل آسایش تو و دامنش محل آرامشت بوده است؟
و از سینهاش شیر مینوشیدی؟
گفتم: بله همینطور است که میفرمائید.
پس فرمود: دیگر بااوتندی مکن.
{و بالوالدین احسانا}
این جمله عطف است برجمله قبلی و معنایش چنین است«پروردگارت چنین رانده که:
«تحسنوا بالوالدین احسانا» و احسان درفعل، مقابل بدی و آزاد است.
احسان به خویشاوندان
درسخنان پیشوایان بزرگ اسلام تأیید شده که اهمیت دادن به پیوند خویشاوندی و محترم شمردن آن، موجب طول عمر، ثروت و قبولی اعمال و عبادات است.
و درقرآن کریم دستور به نیکی کردن داده و میفرماید: «نسبت به همه خویشاوندان احسان کنید» (و بِذِی القُربی)
این موضوع نیز از مسائلی است که در قرآن تاکید فراوان درباره آن شده است، گاهی به عنوان «صله رحم» و گاهی به عنوان «احسان و نیکی» به آنها.
درواقع اسلام میخواهد به این وسیله علاوه بر پیوند وسیعی که در میان تمام افراد بشر به وجود آورده، پیوندهای محکمتری درمیان واحدهای کوچکتر و متشکلتر به نام «فامیل» و «خانواده» به وجود آورد، تا در برابر مشکلات و حوادث یکدیگر رایاری دهند و ازحقوق هم دفاع کنند.
2. احسان به همسایه
دین مقدس اسلام برنامهای جامع و کامل برای سعادت بشر در دنیا و آخرت است که جنبه نیازمندیهای فردی و اجتماعی، جسمی و روحی او را درنظر دارد و درمورد همسایه داری نیز رهنمودهای سودمندی بیان کرده است درقرآن کریم به طور صریح فرموده است که:
(…. وَالجارِ ذی القُربی و….) و به همسایه نزدیک و همسایه دور احسان کن.
دراین که منظور ازهمسایه نزدیک چیست مفسران احتمالات مختلفی دادهاند:
بعضی معنی آن را همسایگانی که جنبه خویشاوندی دارند، دانستهاند، ولی این تفسیر باتوجه به این که در جملههای سابق از همین آیه اشاره به حقوق خویشاوندان شده، بعید به نظر میرسد، بلکه منظور همان نزدیکی مکانی است، زیرا همسایگان نزدیکتر حقوق و احترام بیشتری دارند.
3.احسان به خویشاوندان
احسان یکی از فضایل اخلاقی انسان به شمار میرود و آیات و روایاتی که برآن تأکید فراوان نمودهاند ولی با این وجود در جهت عملی و کاربردی شدن آن در جوامع اسلامی به خصوص در عصر حاضر کمرنگ شده است و کم رنگی آن باعث بیگانگی در روابط افراد نسبت به یکدیگر حتی در میان خویشاوندان و نزدیکان فامیلی شده است.
آنچه که خداوند متعال به آن تأکید ورزیده است و علاوه بر آن هم کمتر چیزی که در عصر حاضر بچشم میخورد احسان کردن به یکدیگر بخصوص به والدین که تأکید کردهاند با توجه به آیه «بوالدین احساناً» ولی متأسفانه امروزه در جوامع ما کمتر بچشم میخورد. با وجودی که در صورت انجام این مطالعه وشناسایی عوامل تأثیر گذار بر وضعیت موجود وارائه راه حل در جهت مرتفع نمودن آن واجرای راه حل مربوط میتوان انتظار داشت که احسان یکی از جمله مسائل مهمی است که حضرت حق تعالی به آن تأکید فرمودهاند که خوشبختی و نیک بختی انسان در جهان آخرت و راحتی و آسایش انسان، بستگی به این امر مهم دارد خوب معرفی و به صراح بیان نشده است و خیلی از مسائل مهم و غیر مهم دنیوی و بخصوص اخروی انسان و موانعهای صعب العبور از جلوی راهش، بوسیله احسان کردن، برداشته میشود.
4.احسان به سالخوردگان
سالمندان در فرهنگ دینی جایگاه و منزلت ویژهای دارند و درباره رعایت حقوق آنان فراوان سفارش شده است. خدا درباره حضرت موسی سلام الله علیه و دختران حضرت شعیب «سلام الله علیه» و رعایت کردن پدرسالمند شان چنین گزارش میدهد: و در نزدیکی آنان دو زن را یافت که گوسفندانشان را از ورود به آبشخور بازد میدارد. به آن دو گفت: کارتان چیست و چه میکنید؟ گفتند: روش ما این است که گوسفندان را آب نمیدهیم تاچوپانان از آبشخور درآیند و گوسفندان خود را از آن خارج سازند. پدرمان پیری سالخورده است و خود نمیتواند گوسفندانمان را به اینجا آورد.
نتیجهگیری
اگر انسان از لحاظ اعتقادی مشکل داشته باشد و یا در حوزه عمل و رعایت احکام و قوانین الهی و دینی مثل نماز، روزه و … کوتاهی نموده، راه گناه و معصیت را در پیش گیرد، و یا از راههای نامشروع و غیر قانونی سود و سرمایه جمع آوری نماید و درآمد داشته باشد، با توجه به آیات و روایات، احسان و نیکوکاری چنین انسانهایی مورد قبول و پذیرش حق تعالی قرار نخواهد گرفت.دومین اصلی که در باب احسان و نیکوکاری باید رعایت شود، این است که اشیا و اموال را که پاکیزه و دوست داشتنی است، انسان در راه خدا انفاق کند. سومین اصلی که در باب احسان و نیکوکاری باید درنظر گرفته شود، دوری از منت گذاری و پرهیز از آزار و اذیت است. احسان و نیکوکاری اگر با آزار و اذیت و منت گذاری همراه باشد، هیچ سودی به حال انسان نخواهد داشت. امر خدا به احسان به پدرومادر نشان دهنده این است که خدا تکلیف سنگینی رابر دوش فرزندان قرارداده است؛ زیرا فرزند هرچه به پدرومادر خدمت کند جبران زحمات آنان نخواهد شد. درصورتی که پدر و مادر توانمند هستند، فرزند میبایست به آنان احترام بگذارد محبت خود را از آنان دریغ نکند، مرتباً از حال آنان جویا شود و درکارها به آنان کمک کند.
اگر پدر و مادر دوران ضعف و پیری را میگذرانند یا از نظر مالی ناتواناند کمک به آنان واجب است. به طوری که آنان با دلی خوش به زندگی ادامه دهند؛ تحمل مشکلات زندگی با آنان قبول اداره کار آنان، رسیدگی به خوراک، لباس، مسکن، دارو و درمان و استراحت و تفریح آنان ضرورت چنین، زندگی است. درسخنان پیشوایان بزرگ اسلام تأیید شده که اهمیت دادن به پیوند خویشاوندی و محترم شمردن آن، موجب طول عمر، ثروت و قبولی اعمال و عبادات است.
احسان خود ذاتاً محبوب و مورد علاقه است و لازم نیست اثر آن شخص برسد و متوجهایم که احسان جز از ناحیه خدا ظهور نمیکند و جز او دیگری شایسته احسان کردن نمیباشد چه او، تعالی شانۀ آفریننده احسان است و اسباب و لوازم آنرا بطوری که باید و شاید فراهم میسازد. و ما هرگاه شخص محسنی رادیدارکنیم اورا اثری از آثار احسان حق و قطرهای ازدریای کمال او میشماریم.
و درقرآن کریم دستور به نیکی کردن داده و میفرماید: «نسبت به همه خویشاوندان احسان کنید» (و بِذِی القُربی)
دین مقدس اسلام برنامهای جامع و کامل برای سعادت بشر در دنیا و آخرت است که جنبه نیازمندیهای فردی و اجتماعی، جسمی و روحی او را درنظر دارد، توصیههای بیشماری به نیکی کردن فرموده که به اندازهی لازم به آنها در این تحقیق اشاره شده است به لطف و عنایت خداوند مهربان.
احسان و نیکوکاری کارکردهای فراوانی، در عرصههای فردی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی و … دارد. نیکی کردن به والدین و خویشان، نیازمندان، همسایهها و برادران، کاری خیرخواهانه برای خود و دیگران محسوب میشود. مؤمنان واقعی و انسانهای صاحب خرد و اندیشه در هر عصر و نسلی، سعی و تلاش نمودهاند. خود را به صفت و ویژگی احسان و نیکوکاری آراسته سازند. به طوری این انفاق، خداپسندانه باشد و از کمیت و کیفیت، به کیفیت آن اهمیت دهد، نه به کمیت که در درگاه حقتعالی کیفیت در درجه اهم شمرده میشود؛ که از روی خلوص نیّت و فقط برای رضای پروردگار باشد.
به امید روزی که انشاالله این بنده حقیر و انسانهای وارسته، بیشتر به این فریضه الهی دست یابند.
فهرست منابع
قرآن کریم
نهج البلاغه
1- روح بیگی، ارزشهای اجتماعی در قرآن، چاپ هشتم، قم: اسوه، 1389، ص 442.
2- محمد، معین، فرهنگ فارسی معین ج اول، چاپ دوم، تهران: ثامن، 1386، ص 186.
3- محمد حسین، طباطبایی، تفسیر المیزان، مترجم محمد باقر موسوی همدانی، ج 4، چاپ 28، قم: نشر اسلامی، وابسته به جامع مدرسین قم، 1388، ص 20.
4- مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائره المعارف قرآن کریم، ج 2، چاپ دوم، قم: بوستان کتاب، 1382، ص 295، تا 297.
5- نشر طوبی، ج 1، ص 174.
6- نهج الفصاحه، ناشر خاتم الانبیاء، 1385، ص 34.
7- مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائره المعارف قرآن کریم، ج 2، چاپ دوم، قم: بوستان کتاب، 1382، ص 295، تا 297.
8- نشر طوبی، ج 1، ص 174.
9- نهج الفصاحه، ناشر خاتم الانبیاء، 1385، ص 34.
10- nedayefetyat.ir/engineering-life/170/1394/5.
11- محمدباقر، مجلسی، بحارالأنوار، ج 14، ناشر داراحیاء التراث العربی چاپ بیروت-لبنان، بیتا، ص 491، ح 10.
12- محمد، فتحلی خانی، علم اخلاق 1، انتشارات دارالمصطفی (صلی الله علیه و آله) شهریار، 1379، ص 201.
13- ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 3، چاپ سینه، تهران: انتشارات دارالکتب اسلامیه، 1386، ص 129.
14- محمد رضا، حکیمی و دیگران، الحیاة، ترجمه احمد آرام، قم: انتشارات دلیل ما، 1383، ص 491.
15- محمد رضا، حکیمی و دیگران، الحیاة، ترجمه احمد آرام، قم: انتشارات دلیل ما، 1383، ص 491.
16- حسن، عمید، فرهنگ لغت عمید، انتشارات کلی 1389، ص 549.
17- ابوالقاسم، راغب اصفهانی، حسین بن فضل بن افضل، المفردات فی قریب القران، ترجمه غلام رضا خسروی حسنی، انتشارات مرتضوی، چاپ پنجم، 1386، ص 219.
18- علی اکبر، قریشی، قاموس قرآن، ج 3، چاپ یازدهم، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1386، ص 267.
19- خلیل بن احمد، فراهیدی، العین ج 3، دارالکتب الاسلامیه تهران: چاپ ششم، بهار 1372، ص 1413.
20- انیس ابراهیم، المعجم، الوسط، انتشارات اسلامی تهران: چاپ دوم، 1386، ج 2، ص 1507.
21- محمدحسین، طباطبایی، تفسیر المیزان، محمد باقر موسوی همدانی، بنیاد علمی فکری علامه طباطبایی، قم، چاپ بیست و هشتم، 1388، ج 7، ص 73.
22- ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 9، چاپ سیام، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1386، ص 236.
23- ابن مسکویه، احمدبن محمد، اخلاق. راه سعادت، /اقتباس، ترجمه مؤلف بانو امین (بانوی ایرانی)، چاپ نشاط، اصفهان، گلبهار، 1383، ص 22 و 27.
24- محمدحسین، طباطبایی، تفسیر المیزان، محمد باقر موسوی همدانی، ج 5، چاپ سی و ششم، قم: انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1388، ص 290.
25- www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1878/1394/5
26- ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 3، چاپ سی و نهم، تهران: انتشارات دارالکتب الاسلامیه،1386، ص 480 و 481.