فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

رابطه آيه «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» و آيه عدم پذيرش غيراسلام

09 آذر 1395 توسط غریبی فر

 

 

رابطه آيه «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ» و آيه عدم پذيرش غيراسلام 

چگونه آيه (لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ)(بقره،آيه 256) با آيه ديگرى كه مى‏فرمايد: «و هر كس غير از اسلام دينى بجويد، هرگز از او پذيرفته نشود» (آل عمران،آيه 85)، سازگار است؟

Din03.jpg

براى برخى اين گونه تداعى شده كه نبايد ديگران را ملزم كنيم كه دين خاصى را بپذيرند؛ بلكه هر دينى از اديان را داشته باشند، كافى است.

آن چه مهم است، اين است كه انسان به خدا ايمان داشته باشد و طبق يكى از برنامه‏هاى خدايى، عمل كند؛ چه مسيحى، چه يهودى و چه اسلام!

در پاسخ بايد گفت كه عدم اجبار بر پذيرش دين خاصى، دليل بر حق بودن تمام اديان و مسلك‏ها نمى‏باشد؛ بلكه دليل بر احترام به آزادى انسان‏ در انتخاب دين و عدم ثمربخشى اجبار در گرايش به دين خاصى است.

از سوى ديگر، حق بودن اديان و شريعت‏ها در طول تاريخ، دليلى بر حقيقت‏جو بودن پيروان آنان، پس از ظهور شريعت كامل‏تر و تجلى حقِ آشكارتر، نخواهد بود. بنابراين، حقيقت‏جوى واقعى، كسى است كه به تمام مظاهر حق در طول تاريخ، ايمان داشته باشد و به كامل‏ترين شريعت عمل كند.

بنابراين، «مسلمان حقيقى» در طول تاريخ، كسى است كه به پيامبر عصر خود و تمام پيامبران پيشين، ايمان داشته باشد و در برابر آخرين شريعت و فرمان‏هاى خداوند، «تسليم» باشد.[1] شهيد مطهرى در اين‏باره مى‏نويسد:[2] درست است كه در دين، اكراه و اجبارى نيست؛ (لا إِكْراهَ فِى الدِّينِ)، ولى اين سخن به اين معنا نيست كه دين خدا در هر زمانى، متعدد است و ما حق داريم هر كدام را كه بخواهيم، انتخاب كنيم؛ چنين نيست. در هر زمانى، يك دين حق وجود دارد و بس.

هر زمان پيغمبر صاحب شريعتى از طرف خدا آمده، مردم موظف بوده‏اند كه از راهنمايى او استفاده كنند و قوانين و احكام خود را چه در عبادات و چه در غير عبادات، از او فراگيرند؛ تا نوبت به حضرت خاتم‏الانبياء رسيده است. در اين زمان، اگر كسى بخواهد به سوى خدا راهى بجويد، بايد از دستورات دين او راهنمايى بجويد.

قرآن كريم مى‏فرمايد: (وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الآْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ)[3]؛ «هر كس غير از اسلام دينى بجويد، هرگز از او پذيرفته نشود و او در جهان ديگر، از جمله زيان‏كاران خواهد بود». اگر گفته شود كه مراد از واژه‏«اسلام»، خصوص دين ما نيست، بلكه منظور، تسليم خدا شدن است.

پاسخ اين است كه البته اسلام، همان تسليم است و دين اسلام، همان دين تسليم است؛ ولى حقيقت تسليم در هر زمانى، شكلى داشته و در اين زمان، شكل آن، همان دين گران‏مايه‏اى است كه به دست حضرت خاتم‏الانبياء، ظهور يافته است و قهراً كلمه اسلام بر آن منطبق مى‏گردد.

به عبارت ديگر، لازمه تسليم خداشدن، پذيرفتن دستورهاى اوست و روشن است كه همواره به آخرين دستور خدا بايد عمل كرد و آخرين دستور خدا، همان چيزى است كه آخرين رسول او آورده است. در نتيجه، اگر چه نبايد شريعت اسلام را بر پيروان اديان ديگر تحميل كرد، امّا اين به معناى امضاى حقانيت اديان، به موازات هم ديگر نيست؛ بلكه بايد با گفت و گو و تبليغ، آنان را به سوى جلوه كامل حق، در اين عصر و زمان-/ يعنى شريعت اسلام- دعوت كرد. روش پيامبر در صدر اسلام و ديگر امامان و بزرگان دين در طول تاريخ اسلام، اين‏گونه بوده است.

بنابراين، پلوراليسم به معناى حقانيت تكثر اديان، مردود است؛ امّا به معناى زندگى مسالمت‏آميز پيروان اديان مختلف، بدون اشكال است.

در قرآن مجيد مى‏خوانيم: (وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ أَ أَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ)[4]؛ «و به كسانى كه اهل‏كتابند و به مشركان بگو: آيا اسلام آورده‏ايد؟ پس اگر اسلام آوردند، قطعاً هدايت يافته‏اند و اگر روى برتافتند، فقط رساندن پيام بر عهده توست».

از اين آيه شريفه به خوبى آشكار مى‏شود كه در پذيرفتن شريعت اسلام، هيچ‏گونه اجبارى نيست و مسلمانان نبايد ديگران را مجبور سازند؛ اما عدم اجبار، دليل بر حقانيت پيروان اديان ديگر نيست؛ بلكه اگر با آگاهى به حقانيت پيامبر اسلام، به انكار بپردازند و كفر بورزند، در «قيامت»، جايگاه آنان جهنم خواهد بود.

در قرآن مجيد مى‏خوانيم: (إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ اهل الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِى نارِ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها)[5]؛ «كسانى از اهل كتاب كه [به آن چه پيامبر اسلام آورده است‏]، كفر ورزيده‏اند و [نيز] مشركان در آتش دوزخند [و] در آن، همواره مى‏مانند».

از اين آيه شريفه به خوبى آشكار مى‏شود كه مراد از آياتى كه پيروان اديان ديگر را اهل نجات دانسته‏[6]، يقيناً منكران حقانيت اسلام و صف‏آرايان در مقابل شريعت اسلام نيستند و چه بسا كسانى كه توانايى شناخت حقانيت اسلام را داشته‏اند، ولى به آسانى از كنار شناخت حق گذشته‏اند نيز در قيامت عذرى نداشته باشند.[7]


[1] ر. ك: بقره( 2)، آيه 285.

[2] ر. ك مجموعه آثار، ج 1( عدل الهى)، ص 277.

[3] آل‏عمران( 3)، آيه 85.

[4] آل‏عمران( 3)، آيه 20.

[5] بينه( 98)، آيه 6.

[6] ر. ك: مائده( 5)، آيه 69.

[7] عليرضا مستشارى، دفتر سى و ششم(تفسير آيات برگزيده-جلد 1) پرسش ها و پاسخ هاى دانشجويى، 1جلد، دفتر نشر معارف - قم، چاپ: پنجم، 1390.

(به نقل از: نرم افزار پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، دفتر سی و ششم - تفسیر آیات برگزیده، ج1)


Tags: 

  • پاسخ به شبهات قرآنی

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس