فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

چرا به امام سجاد علیه السلام «زین العابدین» می گفتند؟

02 اردیبهشت 1397 توسط غریبی فر
 

 

چرا به امام سجاد علیه السلام «زین العابدین» می گفتند؟

 

در اینکه آنحضرت را زین العابدین می گویند روایات جالب در بهترین کتب حدیث آمده:

1ـ عمران بن سلیم می گوید: هر گاه زُهری از علّی بن الحسین مطلبی نقل می کرد، می گفت: مرا زین العابدین روایت کرد. یکبار سفیان بن عُیَیْنه به او گفت: از چه جهت او را زین العابدین می گوئی؟

پاسخ داد از سعید بن مسیّب شنیدم که رسول خدا فرمود:
به روز قیامت، فریاد کننده ای آواز برآرد: زینت عبادت کنندگان، کجاست؟
یُناد مُنادس: أیْنَ زَیْنُ الْعابِدینَ؟

چنان می بینم که فرزندم علی بن الحسین با تمام وقار  در میان مردم محشر براری رسیدن به جایگاهش قدم بر می دارد.

همین روایت را کتاب پرقیمت «علل الشرایع» صدوق از طریق علی بن ابراهیم قمّی، از ابن عبّاس، از رسول الهی حکایت می کند.

2ـ سحرگاهی در حالت عبادت و مناجات بود، مناجاتب عاشقنه، و عبادتی خالصانه، ابلیسی به صورتی وحشتناک در برابرش مجسّم شد تا روی را از حال خوشی که با محبوبش داشت باز دارد، آن حضرت کمترین توجّهی به آن شبح هولناک و چهره ترس آور نکرد، به قیام و قعود و به ذکر و مناجاتش ادامه داد، که ناگهان شنید گوینده ای از طرف غیب، سه مرتبه فریاد زد:
أنْتَ زَیْنُ الْعابِدینَ حَقّاش!!

به هنگامی که وضو می گرفت، رنگ مبارکش به زردی می گرائید. زمانی اهل بیت بزرگوارش از او پرسیدند: چرا به وقت وضو اینچنین می شوی؟ پاسخ داد: می دانید آماده ایستادن در برابر چه آقائی هستم!

چون به نماز می ایستاد لرزه بر اندامش می افتاد!! در جواب کسی که از حضرت پرسید این چه حال است؟ فرمود: به وقت مناجات و عبادت در پیشگاه محبوبم این حالت به من دست می دهد.
روزی در اطاقی که در حال سجده بود آتش افتاد، بیم آن می رفت که شعله آتش تمام اطاق را بگیرد، ناگهان فریاد زدند: پسر پیامبر! آتش آتش!!

اهل خانه آتش را خاموش کردند و آن عاشق پاکباخته هنوز در سجود بود، چون از عبادت فارغ شد، عرضه داشتند: چه علّتی شما را از توجه به حریقی که به اطاق افتاد بازداشت؟ فرمود: آتش آخرت!!

روایتی بس مهم در باب کیفیّت عبادت عابدان بن مضمون زیر از آنحضرت نقل شده:
إنَّ قَوْماً عَبَدُواللّهَ رَهْبَةً، فَتِلْکَ عِبادَةُ الْعَبیدِ; وَ آخَرینَ عَبَدُوهُ رَغْبَةً، فَتِلْکَ عِبادَةُ التُّجّارِ; وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوااللّهَ شُکْراً، فَتِلْکَ عِبادَةُ الاْحْرارِ:

گروهی خداوند را از ترس عذاب بندگی می کنند، این عبادت غلامان و بردگان بزدل است. جمعی حضرت د وست را از شوق رسیدن به بهشت عبادت می کنند، این کار تاجران است. و عدّه ای وجود مقدّس او را محض شکر و اینکه آنجناب لایق عبادت است، پرستش می نمایند و این عبادت آزدگان است.

عبادت آنجناب عبادت آزاد از ترس و شوق بود، او با تمام هستی و وجودش خداوند را محض خداوندیش می خواست، در هیچ عبادتی از حضرت معبود توقّع اجر و مزد نداشت، و به خاطر ترس از عذاب به هیچ عبادتی قیام نکرد!!

اگر نافله روز به خاطر کار زیاد از دستش می رفت، به وقت شب به قضای آن برمی خواست، و به فرزندانش می فرمود: این برنامه بر شما واجب نیست، ولی من دوست دارم هر یک از شما به برنامه شایسته ای عادت کرد آن را از دست ندهد، اگر در زمان معیّنش نتوانست بجای آورد، به وقت دیگر آن را قضا کند!

«کشف الغمّه» می گوید: در هر بیست و چهار ساعت هزار رکعت نماز به جای می آورد، و چون صبح می شد از هیبت حق غش می کرد، و آنچنان از خود بیخود می شد که وقتی باد میوزید او را همچون خوشه گندم به راست و چپ حرکت می داد!!
امام خمینی آن عارف معارف الهیّه در «آداب الصلاة» خود در زمینه چنین عبادتی می فرماید:
«آنان که مجذوب جمال جمیل، و عاشق و دلباخته حُسن ازلند، و از جام محبّت سرمست، و از پیمانه اَلَسْت بیخودند، از هر دو جان رسته و چشم از اقالیم وجود بسته، و به عزّ قدس جمال اللّه پیوسته اند، برای آنها دوام حضور است، و لحظه ای از فکر و ذکر و مشاهدت و مراقبت مهجور نیستند.

آنان که اصحاب معراف و ارباب فضایل و فواضلند، و شریف النفس و کرمی الطّینه اند، چیزی را به مناجات حق اختیار نکنند و از خلوت و مناجات حق فقط و فقط خود او را طالبند، و عزّ و شرف و فضیلت و معرفت را همه در تذکّر و مناجات با حف دانند.

اینان اگر توجّه به عالم کنند ، نظر آنها عارفانه باشد، و در عالم، حقّ جو و حق طلبند، و تمام موجودات را جلوه حقّ و جمال جمیل دانند.

از محضر، حاضر را طلبند و احترام محضر را برای حاضر کنند، و عبودیّت را مودّت و معاشرت با کمال مطلق دانند، و اشتیاق آنان برای عبادت از این باب است!!

ولی ما بیچارگان گرفتار آمال و َمانی، و بسته زنجیرهای هوا و هوس، و فرورفتگان در سِجْنِ مسجور ظلمانی طبیعت، که نه بوئی از محبّت و عشق به شامّه روحمان رسیده، و نه لذّتی از عرفان و فضیلت را ذائقه قلبمان چشیده، نه اصحاب عرفان و عیانیم، و نه ارباب ایمان و اطمینان، عبادات الهیّه را تکلیف و کلفت دانیم، و مناجای با قاضی الحاجات را سربار و تکلّف شماریم، جز دنیا که مَعْلَف حیوانات است میل به چیزی نداریم، و جز به دار طبیعت که مُعتَکَف ظالمان است تعلّقی برای ما نیست، چشم بصیرت قلبمان از جمال جمیل، کور و ذائقه روح از ذوق عرفان، مهجور است»!!
امام باقر علیه السّلام می فرماید: پدرم حضرت سجّاد، نعمتی از نعم الهی را یاد نکرد مگر اینکه سجده آورد. آیه ای از قرآن که در آن مسئله سجده بود قرائت نکرد مگر همراهش به سجده آمد. رنجی از او برطرف نگشت مگر اینکه به خاطر آن سجده کرد، و ز نماز واجبی فارغ نشد جز اینکه آن را به سجده پیوند داد، و موفّق به اصلاح اختلاف بین دو نفر گشت مگر اینکه به خاطر توفیقش به آن کار بر خدا سجده کرد. در جمیع مواضع سجودش اثر سجود آشکار بود، به همین خاطر پدرم را سجّاد نامیدند!

در حالات الهی آن حضرت آمده: بسترش خوشحالیش از برنامه های حق بود، و فرشش نشاطش در عبادت، دوستش تصدیق نسبت به حقایق، و خلوصش خودداریش از غیر رضی ربّ، تکیه گاهش سجّاده، و پوشش قبرش بود!

لحافش اصرارش در بندگی و مناجات، و خواب و چرتش قیام و خضوع و خشوع نسبت به پروردگار، و حرفه اش سوخت در عشق ربّ!

تجارتش زیارتِ خانه حقّ و حرم پیامبر، و بازارش شوق به خدمت، و بوی خوشش مهر و محبّت، و حرفه اش طاعت، و لباسش عزّت، و سلاحش صلاح، و مرکبش زمین، و عادتش ظهور نیروهای ملکوتی درونی، و سرمایه اش گرسنگی، و آرزویش سفر به آخرت، و خوشنودیش در لقاء و وصال حضرت محبوب بود.
مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس