فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اهمیت پژوهش از دیدگاه مقام معظم رهبری

اهمیت پژوهش از دیدگاه مقام معظم رهبری

ضرورت پژوهش

از دیدگاه مقام معظم رهبری مد ظله

ما اگر تحقیق را جدی نگیریم، باز سالهای متمادی بایستی چشم به منابع خارجی بدوزیم و منتظر بمانیم که یک نفر در یک گوشه ی دنیا تحقیقی بکند و ما از او یا از آثار تألیفی بر اساس تحقیق او استفاده کنیم و اینجا آموزش بدهیم. این نمیشود؛ این وابستگی است؛ …..من بارها گفته ام که ما از شاگردی ننگمان نمیکند که شاگردی کنیم؛ استاد پیدا بشود، ما پیش او شاگردی میکنیم؛ اما از این ننگمان میشود که همیشه و در همه ی موارد شاگرد باقی بمانیم؛ این که نمیشود.[۱]

[۱]  – دیدار اساتید و رؤسای دانشگاهها ۹/مهر/۸۶

مناجات زین العابدین

02 اردیبهشت 1397 توسط غریبی فر

مناجات زین العابدین
وجود مقدّس حضرت سجّاد علیه السّلام، در تمام لجظات عمرش در مناجات و دعا بود، مسئله غرق بودنش در دعا و مناجات آنقدر عجیب است، که در هر کجا و در هر زمان نام مقدّسش برده شود; گریه و زاری، اصرار و الحاح، دعا و مناجات به ذهن شنونده تداعی می کند.

مناجات خمس عشر، دعای بسیار بسیار عرفانی ابوحمزه ثُمالی در سحر ماه مبارک رمضان، قطعاتی از زیارت امین اللّه و پنجاه و چهار دعای «صحیفه» دونمائی از حالات درون آن حضرت، و نورانیّت قلب و جان آنجناب است.

1- اصمعی ادیب معروف می گوید: شبی در طواف کعبه بودم، جوانی خوش منظر را دیدم که به پرده خانه آویخته بود، و اینچنین با حضرت معبود مناجات می کرد:

«دیده ها به خواب رفت، ستارگان بر صفحه دل انگیز آسمان برآمدند، پادشاه حی و قیّوم توئی، سلاطین و دنیاداران در به روی مردم بستند، و بر ابواب کاخها و خانه های خود پاسبان گماشتند، تاکسی به وقت شب به آنان رجوع نکند، ولی درهای رحمت تو به روی گدایان باز است، سائلی چون من به امید ارحم الراحمینی». سپس اشعاری به مضمون زیر زمزمه کرد:

«ای آنکه به تاریکی شب دعای بیچاره را اجابت می کنی! ای آن که گره از کار بسته می گشائی! میهمانانت به دور خانه ات درخوابند، امّا تو ای نگهدارنده تمام کائنات بیداری، به مناجاتی که به آن امر فرموده ای برخاسته ام، به حرمت بیت و حرم به گریه ام رحمت آور، که اگر گنهکار بیچاره را مشغول عفو و بخششت نکنی، پس چه کسی باید به فریاد او برسد»؟

به دنبال صاحب ناله رفتم، و وی را با پای جان جستجو کردم دیدم وجود مقدّس حضرت سجّاد، امام زین العابدین علیه السّلام است!

2ـ طاووس فقیه می گوید: وجود مبارک حضرت علی بن الحسین امام سجّاد را در حرم امن الهی دیدم که از سر شب تا به سحر در طواف و عبادت و نماز شب بود، چون مسجد الحرام و اطراف بیت را خلوت دید، گوشه چشم به آسمان انداخت و اینچنین با محبوب محبّان و معروف عارفان و معشوق عاشقان به مناجات برخاست:

«الهی ستارگان آسمان ناپدید شدند، دیده ها به خواب رفت، پیشگاهت برای ورد گدایان آماده است، گدائی چون من به اشتیاق غفران و رحمتت به درگاهت روی آورده، او امیدوار است که در قیامت از زیارت رسول مکرّمت محرومش ننمائی».

سپس چون ابر بهار از دیدگانش اشک بارید و به محضر حضرت دوست عرضه داشت:
«پروردگارا، از باب مخالفت به معصیت برنخاستم، و به هنگام گناه تردیدی نسبت به تو در دلم نبود، به عذاب و جریمه ات جاهل نبودم، و از عقوبتت روی گردانی نداشتم، این نفس بد اندیش بود که با من خدعه کرد، این دلگرمی درونم به ستّاریّت تو بود که مرا در لغزش انداخت؟ اکنون آن که مرا از عذابت برهاند کیست؟ به کدام ریسمان محکم چنگ بزنم اگر رابطه ات را با من قطع کنی؟

افسوس بر من به وقتی که مرا در پیشگاهت برای محاکمه حاضر کنند، آن زمانی که سبکباران را اجازه عبور دهی، و حمّالان گناه را به چاه جهنّم دراندازی، در آن روز در صنف سبکبارانم، تا نجات یابم، یا زیر بار سنگین گناهانم تا در عذاب درافتم؟ آه و حسرت بر من که به موازات طول عمرم بر گناهم افزوده شد و در مقام توبه برنیامدم، چرا زمان حیای از پروردگارم به من نمی رسد»؟

سپس گریست و اینچنین زمزمه کرد:
«آیا مرا به آتش جهنّم می سوزانی، ای منتهای آرزوی من! اگر چنین باشد پس امید و عشقم به تو چه می شود؟!
مولای من با اعمال زشت و پست به پیشگاهت رو کرده ام و اقرار می کنم که در میان بندگانت گنهکاری چون من وجود ندارد»!!
باز به سختی گریست و عرضه داشت:

«از هر عیب و نقصی منزّهی، مردم آنچنان به معصیت و گناه بر می خیزند گوئی از دیده تو دورند، و تو چنان نسبت به آنان بردباری که گویا گناهی مرتکب نشده اند. آنگونه با برنامه های نیکویت به خلق محبّت می کنی که گویا به آنان نیازمندی، در حالیکه وجود مقدّست از همه هستی و عناصرش بی نیاز است».

پس از آن به زمین افتاد و با حلی عاشقانه و غیر قابل وصف به سجده رفت. به او نزدیک شدم، سرش را به زانو گذاشتم، و چنان گریستم که اشکم به صورت پاکش ریخت، سر از زانویم برداشت و به حال نشسته درآمد و گفت: کیست که مرا از محبوبم به برنامه دیگر مشغول کرد؟

عرضه داشتم: طاووسم، ای پسر رسول خدا این گریه و فرید و این ناله و زاری و این جزع و فزع چیست؟ این ما عاصیان و خطاکاران هستیم که باید اینچنین به پیشگاه حضرت دوست بنالیم، شما چرا؟ شمائی که پدرت حضرت سیّد الشهداء و مادرت فاطمه و جدّت رسول خدا علیهم السّلام است؟

به من متوجّه شد و فرمود: آه آه ای طاووس سخن پدر و مادر و جد را رها کن، خداوند بهشت را برای مطیع نیکوکار آفریده گر چه سیاه حبشی باشد، و نشنیدی: جهنّم را برای گنهکار مقرّر فرموده گرچه فرزند قرشی قلمداد شود، مگر این آیه را
فَإذا نُفِحَ فِی الصُّورِ فَلا اَنْسَابِ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذ وَ لا یَتَسائَلُونَ!
چون در صور دمیده شود، پس در آنروز هیچگونه خویشاوندی ای میان آنها برقرار نیست، و از یکدیگر سؤال و درخواست نتوانند نمود.
به خدا قسم در قیامت جز عمل صالحی که پیش فرستاده ای، برنامه ای دیگر برایت سودمند نیست!!
3ـ طاووس فقیه می گوید: حضرت سجّاد را در حِجِ اسماعیل دیدم نماز می خواند و می گوید:
عُیِیْدُکَ بِبابِکَ، أسیرُکَ بِفِنائِکَ، مِسْکینُکَ بِفِنائِکَ، سائِلُکَ بِفِنائِکَ، یَشْکُو إلَیْکَ، ما لا یَخْفی عَلَیْکَ، لا تَرُدَّنی عَنْ بابِکَ:
بنده ای کوچک به پیشگاه توست، اسیری فانی، زمین گیری فانی، گدائی فانی در درگاه تست، از آنچه بر تو مخفی نیست به تو شکایت دارد، عنایت کن او را از خانه رحمتت مران.

4ـ امام صادق علیه السّلام می فرماید: حضرت باقر بر پدر بزرگوارش امام سجّاد وارد شد، او را در عبادت آنچنان دید که از کسی سابقه نداشت: از بیداری زیاد رنگش زرد شده، و گوئی از شدّت گریه چشمش سوخته بود، و پیشانی مبارکش از زیادی سجود زخم آورده، و از کثرت قیام قدمش ورم داشت. حضرت باقر چون این حالات را دید7 نتوانست از گریه خودداری کند. امام سجّاد در فکر بود، ناگهان به فرزندش رو کرد، و فرمود: این اوراقی که عبادات علی علیه السّلام بر آن ثبت است بیاور، برای آن جناب اوراق را آوردم، کمی از آن را خواند سپس با ناراحتی زمین گذاشت و فرمود: چون کسی قدرت دارد همانند علی بن ابیطالب عبادت کند؟!

5ـ شبی در حال عبادت و مناجات بود، یکی از فرزندانش افتاد و دستش شکست، اهل خانه فریاد زدند، همسایه ها آمدند، با کمک هم طبیب شکسته بندی آوردند، دست کودک را بست. چون صبح شد دست طفل را به گردنش آویخته دید، پرسید: این چه وضع است؟ حادثه را در حالی که به خاطر غرق بودنش در مناجات توجّه نفرموده بود به او خبر دادند.

6ـ آن حضرت چون به مناجات و راز و نیاز و عبادت و نماز بر می خواست چهره اش رنگ به رنگ می شد، و قیامش برای عبادت و راز و نیاز قیام عبد ذلیل در برابر مولای جلیل بود، از خشیت حق که معلول آگاهی قلب او نسبت به حضرت ربّ العزّه بود، اعضایش می لرزید، و نمازش در هر بار نماز وداع بود، که گوئی پس از آن دیگر مهلت نماز ندارد!

این همه محصول قلب پاک و دل عرشی حضرت سجّاد، و معرفت والای آن حضرت نسبت به مقام قدس ربّ العالمین بود.

منبع: استاد حسین انصاریان / دیار عاشقان(شرح و تفسیر صحیفه سجادیه)

 نظر دهید »

چرا به امام سجاد علیه السلام «زین العابدین» می گفتند؟

02 اردیبهشت 1397 توسط غریبی فر
 

 

چرا به امام سجاد علیه السلام «زین العابدین» می گفتند؟

 

در اینکه آنحضرت را زین العابدین می گویند روایات جالب در بهترین کتب حدیث آمده:

1ـ عمران بن سلیم می گوید: هر گاه زُهری از علّی بن الحسین مطلبی نقل می کرد، می گفت: مرا زین العابدین روایت کرد. یکبار سفیان بن عُیَیْنه به او گفت: از چه جهت او را زین العابدین می گوئی؟

پاسخ داد از سعید بن مسیّب شنیدم که رسول خدا فرمود:
به روز قیامت، فریاد کننده ای آواز برآرد: زینت عبادت کنندگان، کجاست؟
یُناد مُنادس: أیْنَ زَیْنُ الْعابِدینَ؟

چنان می بینم که فرزندم علی بن الحسین با تمام وقار  در میان مردم محشر براری رسیدن به جایگاهش قدم بر می دارد.

همین روایت را کتاب پرقیمت «علل الشرایع» صدوق از طریق علی بن ابراهیم قمّی، از ابن عبّاس، از رسول الهی حکایت می کند.

2ـ سحرگاهی در حالت عبادت و مناجات بود، مناجاتب عاشقنه، و عبادتی خالصانه، ابلیسی به صورتی وحشتناک در برابرش مجسّم شد تا روی را از حال خوشی که با محبوبش داشت باز دارد، آن حضرت کمترین توجّهی به آن شبح هولناک و چهره ترس آور نکرد، به قیام و قعود و به ذکر و مناجاتش ادامه داد، که ناگهان شنید گوینده ای از طرف غیب، سه مرتبه فریاد زد:
أنْتَ زَیْنُ الْعابِدینَ حَقّاش!!

به هنگامی که وضو می گرفت، رنگ مبارکش به زردی می گرائید. زمانی اهل بیت بزرگوارش از او پرسیدند: چرا به وقت وضو اینچنین می شوی؟ پاسخ داد: می دانید آماده ایستادن در برابر چه آقائی هستم!

چون به نماز می ایستاد لرزه بر اندامش می افتاد!! در جواب کسی که از حضرت پرسید این چه حال است؟ فرمود: به وقت مناجات و عبادت در پیشگاه محبوبم این حالت به من دست می دهد.
روزی در اطاقی که در حال سجده بود آتش افتاد، بیم آن می رفت که شعله آتش تمام اطاق را بگیرد، ناگهان فریاد زدند: پسر پیامبر! آتش آتش!!

اهل خانه آتش را خاموش کردند و آن عاشق پاکباخته هنوز در سجود بود، چون از عبادت فارغ شد، عرضه داشتند: چه علّتی شما را از توجه به حریقی که به اطاق افتاد بازداشت؟ فرمود: آتش آخرت!!

روایتی بس مهم در باب کیفیّت عبادت عابدان بن مضمون زیر از آنحضرت نقل شده:
إنَّ قَوْماً عَبَدُواللّهَ رَهْبَةً، فَتِلْکَ عِبادَةُ الْعَبیدِ; وَ آخَرینَ عَبَدُوهُ رَغْبَةً، فَتِلْکَ عِبادَةُ التُّجّارِ; وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوااللّهَ شُکْراً، فَتِلْکَ عِبادَةُ الاْحْرارِ:

گروهی خداوند را از ترس عذاب بندگی می کنند، این عبادت غلامان و بردگان بزدل است. جمعی حضرت د وست را از شوق رسیدن به بهشت عبادت می کنند، این کار تاجران است. و عدّه ای وجود مقدّس او را محض شکر و اینکه آنجناب لایق عبادت است، پرستش می نمایند و این عبادت آزدگان است.

عبادت آنجناب عبادت آزاد از ترس و شوق بود، او با تمام هستی و وجودش خداوند را محض خداوندیش می خواست، در هیچ عبادتی از حضرت معبود توقّع اجر و مزد نداشت، و به خاطر ترس از عذاب به هیچ عبادتی قیام نکرد!!

اگر نافله روز به خاطر کار زیاد از دستش می رفت، به وقت شب به قضای آن برمی خواست، و به فرزندانش می فرمود: این برنامه بر شما واجب نیست، ولی من دوست دارم هر یک از شما به برنامه شایسته ای عادت کرد آن را از دست ندهد، اگر در زمان معیّنش نتوانست بجای آورد، به وقت دیگر آن را قضا کند!

«کشف الغمّه» می گوید: در هر بیست و چهار ساعت هزار رکعت نماز به جای می آورد، و چون صبح می شد از هیبت حق غش می کرد، و آنچنان از خود بیخود می شد که وقتی باد میوزید او را همچون خوشه گندم به راست و چپ حرکت می داد!!
امام خمینی آن عارف معارف الهیّه در «آداب الصلاة» خود در زمینه چنین عبادتی می فرماید:
«آنان که مجذوب جمال جمیل، و عاشق و دلباخته حُسن ازلند، و از جام محبّت سرمست، و از پیمانه اَلَسْت بیخودند، از هر دو جان رسته و چشم از اقالیم وجود بسته، و به عزّ قدس جمال اللّه پیوسته اند، برای آنها دوام حضور است، و لحظه ای از فکر و ذکر و مشاهدت و مراقبت مهجور نیستند.

آنان که اصحاب معراف و ارباب فضایل و فواضلند، و شریف النفس و کرمی الطّینه اند، چیزی را به مناجات حق اختیار نکنند و از خلوت و مناجات حق فقط و فقط خود او را طالبند، و عزّ و شرف و فضیلت و معرفت را همه در تذکّر و مناجات با حف دانند.

اینان اگر توجّه به عالم کنند ، نظر آنها عارفانه باشد، و در عالم، حقّ جو و حق طلبند، و تمام موجودات را جلوه حقّ و جمال جمیل دانند.

از محضر، حاضر را طلبند و احترام محضر را برای حاضر کنند، و عبودیّت را مودّت و معاشرت با کمال مطلق دانند، و اشتیاق آنان برای عبادت از این باب است!!

ولی ما بیچارگان گرفتار آمال و َمانی، و بسته زنجیرهای هوا و هوس، و فرورفتگان در سِجْنِ مسجور ظلمانی طبیعت، که نه بوئی از محبّت و عشق به شامّه روحمان رسیده، و نه لذّتی از عرفان و فضیلت را ذائقه قلبمان چشیده، نه اصحاب عرفان و عیانیم، و نه ارباب ایمان و اطمینان، عبادات الهیّه را تکلیف و کلفت دانیم، و مناجای با قاضی الحاجات را سربار و تکلّف شماریم، جز دنیا که مَعْلَف حیوانات است میل به چیزی نداریم، و جز به دار طبیعت که مُعتَکَف ظالمان است تعلّقی برای ما نیست، چشم بصیرت قلبمان از جمال جمیل، کور و ذائقه روح از ذوق عرفان، مهجور است»!!
امام باقر علیه السّلام می فرماید: پدرم حضرت سجّاد، نعمتی از نعم الهی را یاد نکرد مگر اینکه سجده آورد. آیه ای از قرآن که در آن مسئله سجده بود قرائت نکرد مگر همراهش به سجده آمد. رنجی از او برطرف نگشت مگر اینکه به خاطر آن سجده کرد، و ز نماز واجبی فارغ نشد جز اینکه آن را به سجده پیوند داد، و موفّق به اصلاح اختلاف بین دو نفر گشت مگر اینکه به خاطر توفیقش به آن کار بر خدا سجده کرد. در جمیع مواضع سجودش اثر سجود آشکار بود، به همین خاطر پدرم را سجّاد نامیدند!

در حالات الهی آن حضرت آمده: بسترش خوشحالیش از برنامه های حق بود، و فرشش نشاطش در عبادت، دوستش تصدیق نسبت به حقایق، و خلوصش خودداریش از غیر رضی ربّ، تکیه گاهش سجّاده، و پوشش قبرش بود!

لحافش اصرارش در بندگی و مناجات، و خواب و چرتش قیام و خضوع و خشوع نسبت به پروردگار، و حرفه اش سوخت در عشق ربّ!

تجارتش زیارتِ خانه حقّ و حرم پیامبر، و بازارش شوق به خدمت، و بوی خوشش مهر و محبّت، و حرفه اش طاعت، و لباسش عزّت، و سلاحش صلاح، و مرکبش زمین، و عادتش ظهور نیروهای ملکوتی درونی، و سرمایه اش گرسنگی، و آرزویش سفر به آخرت، و خوشنودیش در لقاء و وصال حضرت محبوب بود.
 نظر دهید »

کاندیدای اصلح از منظر قرآن

19 اردیبهشت 1396 توسط غریبی فر

کاندیدای اصلح از منظر قرآن

در اهمیت دیانت فرد مسئول همین بس که عزیر مصر با آنکه خودش فرد مشرکی بود، ولی در واگذاری مسئولیت به حضرت یوسف، تعهد او را لحاظ کرد.
به گزارش وبلاگستان ایلام پویا به نقل از وبلاگ قرآن: یکی از سؤالات رایج که این روز‌ها در کشور ما مطرح است، سؤالاتی در زمینه کاندیداهای ریاست جمهوری است؛ سؤالاتی در مورد معیار انتخاب افرادی که برای ریاست جهمور ثبت نام کرده‌اند.
کدام یک از این افراد شایستگی ریاست جمهوری ایران اسلامی را دارند؟ برای انتخاب خوب، کدام معیار­ها را لحاظ کنیم؟ بهترین جواب را از طریق تبیین اوصاف کاندیدای قرآنی، می­‌توان عنوان کرد؛ برای کاندیدای قرآنی ویژگی­‌های فراوانی می­‌توان عنوان کرد که ما به چند مورد اشاره می­‌کنیم.
1- داشتن تعهد: اولین صفت یک کاندیدای خوب، داشتن تعهد است؛ تعهد افراد نشانگر عمق دیانتشان است؛ تعهد یک صفت کلی است که خودش زیر شاخه‌های فراوانی دارد که امانت داری یکی از ویژگی‌های بارز آن است؛ مسئولیتی که افراد به عهده می­‌گیرند، امانتی است که باید روزی در قبال آن پاسخگو باشند؛ اگر فرد امین باشد، از خیانت در مسئولیت واگذار شده، به دور خواهد ماند.
از طرف دیگر تخصص افراد موجب تسلط ابر جامعه خواهد شد که این تسلط اگر بدون دیانت باشد، فرد را به وادی دیکتاتوری خواهد کشاند که هم برای خودش خطرناک است و هم برای جامعه خطرآفرین خواهد بود؛ مصداق بارز آن در زمان ما صدام بود، اما زمانی که فرد دارای تعهد باشد، جلوی مستی قدرت را خواهد گرفت و از طرف دیگر چنین مسئولی در برنامه‌هایش اولویت را قشر محروم قرار خواهد و سیاست‌های خویش را متناسب با احوال محرومان تنظیم خواهد کرد.
در اهمیت دیانت فرد مسئول همین بس که عزیر مصر با آنکه خودش فرد مشرکی بود، ولی در واگذاری مسئولیت به حضرت یوسف، تعهد او را لحاظ کرد؛ چنان که قرآن در سوره یوسف آیه 54 چنین می­‌فرماید: «وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مِکِینٌ أَمِینٌ»، و پادشاه گفت او را نزد من آورید تا وى را خاص خود کنم پس چون با او سخن راند گفت تو امروز نزد ما با منزلت و امین هستى».
2- داشتن تخصص: صفت دوم کاندیدای قرآنی تخصص است؛ فردی که دارای تخصص باشد، از خطرات و مشکلات واهمه‌ای ندارد؛ او با استفاده از تخصص خود، مشکلات را به فرصت تبدیل خواهد کرد، چنانکه یوسف علیه السلام به جهت تخصصی که داشت توانست در مقابل خطرات طبیعی که مردم مصر را تهدید می­‌کرد، تصمیم درستی بگیرد و تهدید را به فرصت تبدیل کند.
یوسف علیه السلام تخصص خود را چنین بیان کرد: «قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ، (یوسف) گفت مرا بر خزانه‏‌هاى این سرزمین بگمار که من نگهبانى دانا هستم».
3- داشتن قدرت تشخیص مشکل و ارائه راه کار: یکی از وظایف مهم دولتمردان تشخیص درست مشکلات و ارائه راهکار مناسب است؛ همان طوری که یوسف علیه السلام خطر خشک سالی را تشخیص داد و بلافاصله برای آن راهکار ارائه کرد؛ در سایه این تصمیم به موقع ایشان، از اتلاف وقت و ضایع شدن فرصت‌ها جلوگیری شد؛ چون فرصت موجود 7 سال بود و از طرف دیگر مدت تهدید هم 7 سال بود؛ اگر یوسف علیه السلام قدرت تصمیم‌گیری به موقع را نداشت، قطعاً با مشکلاتی رو به می­‌شد.
4- تبلیغ تخصص نه تعهد: از اوصاف بارز دیگر کاندیدای قرآنی بحث تبلیغ کردن تخصص است؛ به این معنی که فرد هیچ گاه دینداری خودش را تبلیغ نمی­‌کند؛ تا از طریق آن افراد متدین را به سوی خود جلب کند؛ از طرف دیگر دینداری را باید مردم خودشان تشخیص بدهند؛ همان طوری که عزیز مصردر مورد یوسف علیه السلام چنین تشخیص دادند. کاندیدای قرآنی تخصص خود را تبلیغ می­‌کند و در ضمن عنوان می­‌کند که توانایی لازم جهت عملی کردن تخصص خودش را هم دارد؛ چون برخی افراد دارای تخصص و برنامه هستند، ولی توان اجرای آن را ندارند؛ ولی یوسف علیه السلام هم تخصص خودش را تبلیغ کرد و هم عنوان کرد که از توانایی لازم برای اجرای تخصص خود، برخوردار است. لذا خودش را با صفت «حفیظ» که اشاره به توانمندی اوست و با صفت «علیم» که اشاره به تخصص اوست، معرفی کرد.
برای کاندیدای قرانی اوصاف دیگری هم می­‌توان از ماجرای حضرت یوسف و سلیمان و داوود علیهم السلام برشمرد که برای پرهیز از اطاله کلام فعلاً به این موارد بسنده می­‌کنیم.

 نظر دهید »

جایگاه کار و کارگر در اسلام

16 اردیبهشت 1396 توسط غریبی فر

جایگاه کار و کارگر در اسلام
جایگاه کار و کارگر در اسلام
کار و کارگر در اسلام از جایگاه خاص و ویژه برخوردار است

کار و کارگر در اسلام از جایگاه خاص و ویژه برخوردار است. در اسلام کار نه تنها به عنوان تأمین زندگی لازم و به عنوان استقلال اقتصادی و رهایی از وابستگی به بیگانگان ضروری و واجب است، بلکه به عنوان بهترین عبادت، مقدس ترین جهاد و مستمرترین تلاش مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است. با توجه به نام گذاری سال جاری به سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی، ازسوی مقام معظم رهبری، توجه به کار و فعالیت اهمیت بیشتری دارد. دراین مقاله اهمیت و جایگاه کار از نگاه اسلام مورد بررسی اجمالی قرار گرفته است. اینک با هم مطلب را از نظر می گذرانیم:

● اندیشه ناب اسلام درباره ارزش کار و کارگر

۱-عبادت

از نظر اسلام کار فعالیتی برای تأمین معاش و تلاشی برای استقلال اقتصادی کشور و رهایی از وابستگی و مهمتر از همه، عبادتی برتر و جهاد در راه خداوند است. اثر شگرف این اندیشه ناب این است اگر کارگر یا کارمندی کار را عبادت و جهاد بداند هرچند زندگی اقتصادی اش تأمین باشد و به دیگران نیز وابسته نباشد، باز هم از کار و تلاش دست برنمی دارد. این همان اندیشه ای است که پیامبراکرم(ص) و امامان معصوم(ع) تلاش نمودند در جامعه بوجود آید و در اذهان مردم ماندگار شود، چرا که ماندگاری این فکر همیشه جامعه کارگری را بالنده و شاداب نگه می دارد و تمام اهداف دیگر را تحت پوشش قرار می دهد.

این هدف بلند اهداف اولیه و میانی را نیز در برمی گیرد. وقتی کار عبادت شد، تأمین معاش و استقلال اقتصادی و رهایی از وابستگی را در دل خود دارد. از این گذشته اسلام کار را یک تکلیف تعطیل نشدنی می داند که در قاموس آن بازنشستگی مفهوم ندارد.

رسول خدا(ص) فرمود: «طلب الحلال فریضه علی کل مسلم و مسلمه»(۱)، (درآمد حلال از طریق کار و کاسبی بر هر زن و مرد مسلمان واجب است) این روایت چند نکته دارد:

اول: کار یک تکلیف است نه فقط یک نیاز، لذا تا انسان زنده است و توان دارد باید کار کند نه تا زمانی که نیاز مالی دارد.

دوم: کار اختصاص به مرد ندارد و زن نیز باید کار مناسب شأن و توان خویش را داشته باشد.

سوم: درآمد باید حلال باشد؛ بنابراین اموری مانند رباخواری؛ قماربازی، شراب فروشی، موادمخدر سازی و فروش آن، درآمد ازطریق احتکار و گران فروشی حرام است.

رسول خدا(ص) در روایتی دیگر فرموده است: «عبادت و بندگی هفتاد جزء دارد برترین جزء آن (درآمد از راه کار و کسبی) حلال است.» ۲ از این روایت استفاده می شود: کار عبادت است و انسان را به خدا نزدیک می کند، وقتی با نگاه عبادت به کار و فعالیت نگریسته شود، در آن کم کاری، کم فروشی، فریب، زیان رسانی و تقلب راه نمی یابد؛ چون کسی که در حال عبادت است، خدای خویش را ناظر کارهای خود می داند و برای این گونه افراد اهمیتی ندارد که دیگران یا سازمان های نظارتی او را زیر نظر داشته باشند یا نداشته باشند؛ زیرا او در هر شرایطی وظیفه خود را به بهترین وجه انجام می دهد. از سوی دیگر کار و درآمد حلال آن قدر ارزش دارد که صحت نماز، حج و امثال آن بستگی به درآمد حلال دارد، از این رو درآمد حلال برترین عبادت شمرده شده است.

در روایت دیگری از حضرت صادق(ع) نقل شده است: «بازار مسلمانان همانند مسجدشان می باشد، یعنی کاسبی که به محل کسب سبقت می گیرد همانند کسی است که به مسجد سبقت گرفته است»۳ در این روایت ممکن است مسجد از این جهت به بازار تشبیه شده باشد که مانند مسجد محل عبادت است؛ چون کار و فعالیت در اسلام عبادت به شمار آمده است.

شخصی می گوید: دیدم امام باقر(ع) مشغول کار است و در اثر شدت کار، عرق از پیشانی مبارکش می ریزد، با خود گفتم: این مرد بعید است جانشین امام سجاد(ع) باشد، او چقدر حریص به دنیا است که این اندازه خود را در راه آن به زحمت انداخته است! به منظور موعظه و نصیحت او، به حضورش رفتم، به او گفتم: خدا تو را اصلاح کند، تو از بزرگان قریش هستی، در این ساعات گرم و آتشین روز، خود را برای دنیا به زحمت انداخته ای؟! اگر اجل فرا رسد، جواب خدا را چه خواهی داد؟!

حضرت بعد از شنیدن سخنان من فرمود: اگر مرگ در این حال فرا رسد، به خدا قسم من در حال اطاعت خدا هستم و به این وسیله می خواهم خود را از منت تو و مردم حفظ کنم. راوی گفت: من می خواستم تو را موعظه کنم ولی تو من را موعظه و هدایت نمودی۴.»

در این روایت هم نکات درس آموز و فرهنگ سازی مشاهده می شود: اول: حضرت کار را مایه افتخار، استقلال و بندگی می داند. دوم: حضرت با این که از قسم خوردن به شدت پرهیز دارد، در این جا با توجه به اهمیت موضوع و برای تصحیح یک فکر غلط و بیان اندیشه صحیح، قسم یاد کند. سوم. کار و تلاش نه فقط عیب نیست که باعث حفظ آبرو و عزت انسان در جامعه می شود و انسان را از خوار شدن نزد دیگران حفظ می کند و در سطح کلان و جهانی جامعه اسلامی را از وابستگی به بیگانگان نگه می دارد.

۲- پاداش فراوان

امام هشتم(ع) فرموده اند: «کسی که به اندازه آسایش خانواده اش دنبال کار و فضل الهی می رود، پاداش او از رزمندگان در راه خدا بیشتر است»۵

نکات مهمی در این روایت آمده: اولا: کار و درآمد فضل و عنایت الهی خوانده شده نه درآمد زور و بازوی کارگر؛ چون خدا به انسان توان داده و زمینه کار و توفیق را فراهم کرده است. طبیعی است که این تفکر همیشه انسان را به یاد خدا نگه می دارد و لحظه به لحظه از او استمداد می جوید. ثانیاً: مهم ترین وظیفه یک مرد برآوردن نیاز اهل و عیال و نیز خدمت به کشور و جامعه است.

ثالثاً؛ این که پاداش کارگر بالاتر از مجاهدان در راه خدا دانسته شده ممکن است از این جهت باشد که رزمندگان اسلام در صورتی می توانند با دلگرمی در میدان نبرد بجنگند که کارگران و کارمندان با کار و تلاش در پشت جبهه نیازهای آنان را برطرف سازند.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هر کس از زحمت و تلاش خویش روزی خود را به دست آورد، در روز قیامت در صف پیامبران قرار گرفته و به ثواب آنان نائل خواهد شد»۶. آری همچنان که انبیاء برای نجات بشر از گمراهی و رهائی از سلطه طاغوت تلاش می کنند، یک کارگر و کاسب و تاجر نیز تلاش می کند خانواده و جامعه را از ذلت پذیری در مقابل دیگران و دشمنان نجات داده به عزت و سربلندی برسانند.

۳-کار برای دنیا و آخرت

امام هفتم(ع) فرموده اند: «اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا، و اعمل لآخرتک کانک تموت غداً؛۷ برای دنیای خود چنان کار کن گویا که گویی همیشه زنده خواهی ماند و برای آخرت خود چنان کار کن که گویی فردا خواهی مرد.»

از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است: «از ما نیست کسی که دنیایش را برای آخرت ترک نماید و یا آخرتش را به جهت دنیایش فراموش نماید.» این حدیث از یک سو افراد مقدس مآبی را که از کار و تلاش اقتصادی اعراض نموده اند، سرزنش نموده و این مسیر انحراف فکری و فرهنگی را از خط اسلام نمی داند و از سوی دیگر بر دنیاگرایی بدون توجه به آخرت خط بطلان می کشد.

۴-بی کاری و تن پروری ممنوع

در اسلام فقط به کار تشویق و ترغیب نشده، بلکه در کنار آن، بشدت از بی کاری و تنبلی نهی شده و انسان بی کار سخت مورد ملامت و سرزنش و تقبیح قرار گرفته است.

اسلام به همان اندازه که به کار و کارگر توجه دارد، افراد تنبل و بی کار و بی هدف را به شدت سرزنش نموده و آنان را دشمنان خدا و معصومین و منحرف از خطر اسلام دانسته و این گونه اشخاص و روش خطرناک آنها را ضدارزش معرفی می کند.

اگر کار و کارگری شعار اسلام است، بی کاری و تن پروری از شعارهای شیطان به شمار می آید، و افراد بی کار و تن پرور از پیروان شیطانند!

رسول خدا افراد تن پرور که سربار مردم بوده و زحمات خود را به دیگران تحمیل می نمایند «ملعون» دانسته و می فرمایند: «کسی که بار زندگی خویش را به دوش دیگران بیندازد ملعون است.»۸ یعنی کسی که از رحمت خدا دور است. بنابراین رحمت خدا در تلاش و فعالیت است.

در حدیث دیگری از آن حضرت نقل شده است: «به تأخیر انداختن کارها و بی نظمی در آن از شعار شیطان است که بر قلب مؤمنان می افکند.»۹

جا دارد این حدیث قاب گرفته شود، و در تمام منازل، ادارات، کارخانه ها و مکان های عمومی در معرض دید همگان قرارگیرد تا تکلیف و وظیفه هر روز را به ساعت و روزهای بعد موکول نکنیم. چه فراوانند کسانی که در اثر به تعویق انداختن تکلیف و کارهای روزمره شان با شکست مواجه شده اند! و چه بسیارند آنان که در اثر انجام ندادن به موقع کارها دچار تأسف و ندامت گردیده اند!

حضرت امام باقر می فرمایند: «من دشمن دارم کسی را که در امور مادی و دنیوی اش کوتاهی می کند؛ زیرا کسی که در امور دنیا تن پرور باشد در امور آخرت بیشتر تنبلی می کند.»۱۰

حدیث فوق حکایت از آن دارد که فرد بی کار و تن پرور، همان گونه که در امور دنیوی از انجام وظیفه سرباز می زند، نسبت به دین و آخرتش نیز کم اعتنا و یا بی اعتنا می باشد؛ از این رو ممکن است به مواد مخدر و کارهای خلاف گرایش پیدا کند و به دین خویش زیان برساند.

در حدیثی می خوانیم پیامبر اسلام(ص) هرگاه شخص بیکاری را می دیدند، تعجب می کردند و می پرسیدند: آیا شغل و کاری ندارد؟ اگر در پاسخ می گفت: شغلی ندارم، حضرت می فرمودند: او از چشم من افتاد! مردم می پرسیدند چرا از چشم شما افتاد؟ می فرمودند: انسان مؤمن هرگاه شغلی نداشته باشد، از دینش مایه می گذارد (و آن را تباه می کند.)»۱۱ این سخن گرانبها و ارزشمند بیان گر این است که وقتی بی کاری، انسان مؤمن را به خطر می اندازد، تکلیف افراد بی ایمان روشن است.

همچنین از امام صادق نقل شده است: «خداوند افرادی را که بیشتر می خوابند و بیشتر بی کار هستند را دشمن می دارد.»۱۲

در بیان دیگری از همین امام آمده است:«زیاد خوابیدن دین و دنیا را نابود می سازد!» ۱۳

از احادیث مذکور معلوم می شود که اسلام نه فقط بیکاری را ممنوع می داند و سربار مردم شدن را تحمل نمی کند، بلکه خواب فراوان و بی برنامگی و اتلاف وقت را نیز برنتابیده و جایز نمی شمارد و افرادی که دارای این ویژگی ها هستند، به صراحت دشمنان خدا و حضرات معصومین (ع) معرفی شده اند.بنابراین باید با تلاش شبانه روزی در درس وکار و تولید زمینه های وابستگی به بیگانگان را از بین ببریم و مراحل پیشرفت های علمی و اقتصادی را یکی پس از دیگری طی کرده و گام های موثری در رسیدن به خودکفایی کامل و سیادت درجهان بردارند.

۵-معصومین اسوه های کار و تلاش

بدون شک پیشوایان معصوم ما در تمام ارزش های اسلامی و انسانی اسوه و پیشگام ترین افراد جامعه می باشند و چون کار و تلاش از بالاترین ارزش های اسلامی به حساب می آید، آن بزرگواران دراین مورد نیز سرآمد همگان می باشند.

رسول خدا (ص) درکنار مسلمانان درساختمان مسجد مدینه شرکت داشت، و سنگ ها را همانند دیگران حمل می کرد، و در جنگ احزاب درحفر خندق با مسلمانان مشارکت داشت و کلنگ می زد و خاک بیرون می ریخت. درمسافرت های دسته جمعی که کارها تقسیم می شد، او نیز کاری را به عهده می گرفت و گاه برای پختن غذا هیزم جمع می کرد. حتی در داخل خانه نیز همسرانش را یاری می داد.

امیر مومنان علی (ع) نیز همچون رسول خدا(ص) کار می کرد آن حضرت با کار و تلاش خویش هزار نفر برده را در راه خدا آزاد ساخت! نخلستان ها احداث نموده و یتیمان و اسیران و مساکین و بیوه ها را سرپرستی فرمود. درمنزل نیز فاطمه (س) را یاری می داد! و ظرف های خانه را می شست و عدس پاک می کرد. ۱۴

راوی نقل کرده است:«حضرت امام صادق (ع) را دیدم که مشغول بیل زدن در باغ خود بود وعرق می ریخت، به او گفتم: فدایت شوم اجازه دهید من به جای شما کار کنم، حضرت فرمودند: «انی احب ان یتأذی الرجل بحر الشمس فی طلب المعیشه، ۱۵ من دوست دارم که مرد در برابر آفتاب سوزان با کارکردن اذیت گردد!»

هریک از ائمه اطهار در زمینه های مختلف از جمله کار و تلاش الگوی حقیقی به شمار می آیند، آنان علاوه بر مسئولیت های اجتماعی و علمی و رهبری مردم، درکار کشاورزی و دامداری و سایر کارها نیز تلاش می کردند.

۱- بحارالانوار، جلد۱۰۳، ص۹، حدیث۳۵، و با مختصر تفاوتی کنزالعمال، جلد۴، ص۵، شماره .۹۲۰۴

۲. بحارالانوار، جلد ۱۰۳ ص ۹ حدیث ۳۶، وسائل الشیعه، جلد ۱۲ ص۱۱ حدیث۶، و ص۱۳، ح.۱۵ فروع کافی جلد ۵ ص ۸۵ حدیث ۶

۳. فروع کافی همان جلد ۵ ص۱۵۵ حدیث۲

۴. بحارالانوار، جلد ۱۰۳، ص۸، حدیث ۳۴ و جلد ۴۶ ص ۲۸۷ حدیث ۵، کافی جلد ۵ ص ۷۳ حدیث ۱

۵-وسایل الشیعه، همان جلد ۱ ص ۴۳ حدیث ۲، فروع کافی، ج ۵ ص ۸۸ حدیث ۲

۶-بحارالانوار، جلد ۱۰۳، ص ۱۰، حدیث .۴۲

۷-وسایل الشیعه همان ج ۱۲ ص ۴۹ حدیث ۲، روضه المتقین ج ۶ ص ۴۰۳

۸- کافی، ج۵ ص.۷۶ حدیث.۱۴

۹- جامع الصغیر، سیوطی، ج۱ ص۵۲۲ش۳۴۰۵

۱۰- وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۷ح۱، کافیچ۵، ص۸۵ح۴.

۱۱- بحارج ۱۰۳ص۹ح۳۸

۱۲- وسائل الشیعه، ج۱۲، ص،۳۶ح۱، کافی، ج۵، ص۸۴ح۳

۱۳- وسائل الشیعه، همان، ج ۱۲ ص ۳۶ ح۲،کافی ج ۵ ص ۸۴ ح ۱

۱۴- ر. ک: زمینه های فساد درجامعه و راه درمان ۱۳۷۴، ج۲، ص ۴۹۷

۱۵- کافی، ج۵ ص ۷۶ح ۱۳

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 26
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس