فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اهمیت پژوهش از دیدگاه مقام معظم رهبری

اهمیت پژوهش از دیدگاه مقام معظم رهبری

ضرورت پژوهش

از دیدگاه مقام معظم رهبری مد ظله

ما اگر تحقیق را جدی نگیریم، باز سالهای متمادی بایستی چشم به منابع خارجی بدوزیم و منتظر بمانیم که یک نفر در یک گوشه ی دنیا تحقیقی بکند و ما از او یا از آثار تألیفی بر اساس تحقیق او استفاده کنیم و اینجا آموزش بدهیم. این نمیشود؛ این وابستگی است؛ …..من بارها گفته ام که ما از شاگردی ننگمان نمیکند که شاگردی کنیم؛ استاد پیدا بشود، ما پیش او شاگردی میکنیم؛ اما از این ننگمان میشود که همیشه و در همه ی موارد شاگرد باقی بمانیم؛ این که نمیشود.[۱]

[۱]  – دیدار اساتید و رؤسای دانشگاهها ۹/مهر/۸۶

آثار تربیتی حضور مادران در کنار فرزندان

18 اردیبهشت 1395 توسط غریبی فر

شورای عالی حوزه علمیه
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
مدرسه علمیه فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) شهرستان بندرترکمن
تحقیق پایانی سطح دو (کارشناسی)
عنوان
آثار تربیتی حضور مادران در کنار فرزندان
استاد راهنما
خانم لشکری نامقی
استاد داور
آقای نصرتی
پژوهشگر
لیلا فراهی
اسفند 1392

چکیده
تحقیق حاضر با هدف آثار تربیتی حضور مادران در کنار فرزندان به دنبال پاسخ به سؤال، آثار تربیتی حضور مادران در کنار فرزندان انجام گرفته است.
در مطالعات و تحقیقات مهم ترین آثار حضور مادران، تربیت سالم و شایسته دینی و اثرات خوب، روحی، روانی و عاطفی بر فرزندان و الگوپذیری درست از مادران و نداشتن الگوهای نادرست و تجربه نکردن افراد دیگر در جایگاه مادر و توجه به وظیفه سنگین تربیت فرزند و پیشرفت های تحصیلی، و شکوفا سازی استعدادها در نتیجه آینده ای موفق، بوده است.
روش حاکم در این نوشتار توصیفی و اسنادی می باشد.

کلید واژگان: تربیت، حضور، مادر، فرزند.
 

 نظر دهید »

موضوع : نقش دوست در سعادت و شقاوت انسان

13 اردیبهشت 1395 توسط غریبی فر

موضوع : نقش دوست در سعادت و شقاوت انسان

تعریف و تبیین :
بی شک ما همه دنبال سعادت هستیم و همه می خواهیم خوشبخت زندگی کنیم و می دانیم آنان که خوشبخت نیستند بهره ای از زندگی نمی برند ؛ سعادت عبارت است از اینکه هر فردی با اعمال ، حرکت ارادی و افعال اختیاری خود ، به همان کمالی که خداوند متعال در فطرت و ذات او قرار داده است ، برسد یعنی همان کمال نوعی که مخصوص نوع انسان است که علت غایی و هدف نهایی خلقت کائنات و پیدایش موجودات است در واقع همان رسیدن به کمال و سعادت و دست یافتن به والاترین کرامت ها و ارزش های انسانی است که نقطه مقابل آن شقاوت و بدبختی است که همه از آن متنفرند و آن عبارت است از : نامساعد بودن شرایط پیروزی و پیشرفت و تکامل است .
با روشن شدن هدف خلقت انسان نا گفتنی نیست که انسان در عالم ماده بوجود آمده و قرار است مسیر اختیار داشته باشد و سرنوشت خویش را با اختیار خود رقم بزند بنابراین با وجود حق انتخاب و اختیار راه او دو جهت دارد یکی جهت کمال و دیگری جهت نقص ، یکی منتهی به سعادت و دومی منتهی به شقاوت . بحث از سعادت انسان از اهمیت بالایی بر خوردار است و از زمان آفرینش اولین انسان ها حضرت آدم و حوا مطرح بوده است و آیات قرآنت کریم شاهد بر این مطلب است زیرا آیاتی داریم که از همان وقتی که حضرت آدم و حوا به زمین هبوط کردند به ایشان وحی شد که وقتی از طرف خدا به سوی شما باید آنرا بپذیرید اگر پذیرفتید و عمل کردید به سعادت خواهید رسید و اگر مخالفت نمودید به شقاوت (قلنا اهبطوا منها جمیعا فأما تاتینکم منی هدی … (بقره 38 و 39))دو مساله هدایت و رسیدن انسان ها به سعات در رأس مسائل مهم و حیاتی قرار داشت به طوری که پیامبران از آدم و ادریس و نوح و هود ….. تا پیامبر اکرم که خاتم النبیین است یک به یک در جهت هدایت انسان و رسیدن به سعادت از طرف خداوند به پیامبری برگزیده شدند بعد از نبوت آخرین پیامبر حضرت محمد (ص) نیز با توجه به جریان داشتن مساله رسیدن به کمال انسان و هدایت انسان ها مساله امامت به میان آمد و دوازده امام (امام علی (ع) تا امام زمان (عج) در جهت هدایت و رسیدن به انسان ها به سعادت به امامت انتخاب شدند تا به زمان امام زمان (عج) نیز که زمان حاضر باشد نیز این مساله مطرح است و از اهمیت آن کاسته نشده بطوریکه در غیاب امام حاضر مساله هدایت انسان ها بر عهده فقیه جامع الشرایط قرار گرفته است .
رسیدن به سعادت با نیک بختی ، نامی است که معمولا انسان ها به مطلوب نهایی خود می دهند اما به رغم توافقی که در این نامگذاری دارند در مورد آن بر یک عقیده نیستند و دیدگاه آنان متفاوت است خیلی ها به غلط تصور می کنند خوشبختی و سعادت در گرو پول و ثروت است گروهی معتقدند که خوشبختی را بسته به لذت جنسی می دانند در مقابل این عقاید مادی یک دسته هم سعادت را در تکمیل اخلاق نفسانی می دانند دسته ای هم مانند مرتاضان هندی از این فراتر رفته ، می گویند برای رسیدن و وصول به سعادت باید بدن را نیز تحت شکنجه و ریاضت قرار داد تا روح تکمیل شود و بدن تضعیف گردد . اما دیدگاه اسلام درباره سعادت نوعی تفسیر غایت جامع است زیرا در این دیدگاه ، سعادت را دارای مولفه های متفاوتی از جمله : خیرات درونی مثل محیط اجتماعی مناسب ، فضلیت اخلاقی و عقلی و دینی می داند بطوری که فقدان هر یک از این مولفه ها به سعادت آدمی آسیب می رساند . بنابراین سعادت ، گم شده ی همه انسان ها است و هر کس آن را در چیزی می جوید بنابراین هر کس از نظر شرایط روحی ، جسمی ، خانوادگی ، محیط و فرهنگ ، اسباب بیشتری برای رسیدن به هدفهای والا در اختیار داشته باشد به سعادت نزدیکتر و به تعبیر دیگر سعادتمندتر است و هر کس گرفتار بده نارسی های او ، از جهات بالا بوده باشد شقاوتمند و بی بهره از سعادت خواهد بود . ولی باید توجه داشت که پایه اصلی سعادت و شقاوت اراده و خواست خود انسان است او است که می تواند وسایل لازم را برای شناختن خویش و حتی جامعه اشت فراهم سازد و او است که می تواند عوامل بدبختی و شقاوت به مبارزه برخیزد و یا تسلیم آن شود .
یکی از عواملی که در جهت سعادت و شقاوت انسان نقش دارد هم نشین و دوست انسان است دوست و دوستی واژه های شناخته شده و مقدسی هستند که نیاز به تعریف ندارند و همه مردم حتی کودکان دبستانی با مفهوم آن آشنا هستند اگر هم بخواهیم دوستی که مد نظر اسلام است را تعریف کنیم عبارتند از : معاشرت آمیخته با محبت و صداقت با مردم و تبادل مساعی مادی و معنوی با آنان در راه نیل به رضای خداوند و هدفهای شرافتمندانه .
در مورد دوستی و آیین آن و همچنین موضوع رسیدن انسان به کمال و سعادت تحقیقات فراوانی صورت گرفته است از جمله :
محدثی (1384) در تالیفی تحت عنوان آداب معاشرت به آیین و ابزار دوستی پرداخته اندکه از صفحه 175 تا 183 مورد استفاده در این تحقیق قرار خواهد گرفت .
کتابچی (1379) در تالیفی تحت عنوان آیین زندگی از دیدگاه امام رضا(ع) به لزوم نیاز به دوست پرداخته که از ص258 و صفحات 261و262 در این تحقیق استفاده خواهد شد .
چراغی (1372) در تالیفی تحت عنوان دوستی و دوستان به این موضوع پرداخته که از ص67تا 80 مورد استفاده قرار خواهد گرفت .
انصاری (1390) در تالیفی تحت عنوان آیین دوستی به این موضوع پرداخته که از ص 29تا35 مورد استفاده در این تحقیق است .
محرابی (1385) در تحقیقی تحت عنوان دوستی در اسلام به این موضوع پرداخته که از ص 19تا 26 مورد استفاده این تحقیق واقع خواهد شد .
مطالعات انجام شده عمدتا به مباحثی همچون آیین و ابزار دوست یابی ، رابطه دوستی خانواده با فرزندان ، لزوم نیاز به دوست و….. پرداخته و کمتر به نقش دوستان در تعیین سعادت و شقاوت اشاره نموده اند حال با عنایت به مطالب فوق این سوال مطرح می گردد که : دوستان چه نقشی در تعیین سعادت و شقاوت دارند ؟

اهمیت و ضرورت :
براستی گاه نقش دوست در خوشبختی و بدبختی یک انسان از هر عاملی مهم تر است گاه او را تا حد فنا و نیستی پیش می برد و گاه او را به اوج افتخار می رساند .
در این روزگار ، بسیار زود شر به شر می پیوندد و افزایش می یابد و ، ما شاهد سقوط و نابودی جوانان بی شماری هستیم که بر اثر دوستی با معتادان و اهل خلاف ، به دام اعتیاد به مواد مخدر گرفتار شده ، و با ضایع نمودن خویش ، خانواده های خود را دچار بحران و بدبختی نموده و وجود خویش را از رسیدن به قرب و سعادت الهی محروم ساخته اند و با توجه به اینکه قضاوت مردم درباره ی دیگران غالبا از نگرشی است که به دوستان آنها دارند سرچشمه می گیرد و کمتر به شخصیت حقیقی افراد توجه می گردد . بنابراین اگر دوستان فرد ، خوب و خوشنام باشند در دید مردم به عنوان انسان خوب و شریف جلوه می کند وچنانچه همنشینان او در نزد افکار عمومی متهم باشد و او نیز درمعرض اتهام قرار می گیرد ، دوست فرد نقش مهمی در تعیین شخصیت خانوادگی و اجتماعی افراد ایفا می کند بنابراین به جرأت می توان گفت یکی از اسباب مهم در تعیین سرنوشت و رسیدن به سعادت یا شقاوت ، دوست انسان است . بر همین اساس در دین مبین اسلام نیز ، بر دوست و دوستی با مومن زیاد سفارش شده است ، راز تاکید اسلام بر دوستی و دیدار مومنان با یک دیگر این است که مهرورزی و رفت و آمدهای گرم بین افراد ، موجب رفع ناخوشی و عداوت و حصول افت و محبت بین آنان می گردد و دوستان خود را اعضا یک خانواده می دانند و به چنان درجه ای از دوستی و ایثار می رسند که در عین نیازمندی اگر به چیزی دست یابند آن را به دوست خود می بخشند . اما باید خاطر نشان کرد که تنها دوستی پرهیزکاران پیوندی جاودانی است و نتایج پر باری را در دنیا و آخرت به بار خواهد داشت زیرا دوستی که برای خدا نباشد در دنیا استحکام نخواهد داشت و بر طبق روایات در قیامت نیز تبدیل به عدوات و دشمنی خواهد شد .
از جمله ثمرات دیگر دوستی نیز استواری بنیان های جامعه است جامعه ای که احاد ان همه با هم دوست و مهربان باشند ، روح همبستگی و تضامن اجتماعی در آن به وجود می آید و اتحاد و انسجام ملی زیباترین ارمغان آن است . جامعه متحد و منسجم هنگام بروز بلایای طبیعی یارویارویی با دشمن خارجی دچار بحران و آشفتگی نمی گردد ، و کیان و استقلال آن محفوظ می ماند . زیرا دوستی و مودت در بین افراد ، جامعه را به صورت ارگانیسمی زنده و فعال در می آورد که خوشی و آسایش یا رنج و ناراحتی هر بخش آن در بخش دیگر تاثیر می گذارد و آن را به مرحله ای می رساند که اگر عضوی از آن را روزگار به درد آورد ، دگر عضوها را آرام و قرار نمی ماند .
پیشینه تحقیق :
با توجه به اینکه دوست ، یکی از اسباب و عواملی است که باعث تغییر در سرنوشت انسان می شود بنابراین هر فرد موظف است در انتخاب دوست ، نهایت دقت را داشته باشد ، معیارهای الهی را میزان قرار دهد و افراد را با آن تطبیق و مقایسه نماید و پس از اطمینان از سلامت دینی آنان ، با آنان ارتباط برقرار نماید .
در تالیفی که انصاری (1390) تحت عنوان آیین دوستی انجام داده اند ، مولف عنوان می دارد که : دوستان در زندگی فردی و اجتماعی یک دیگر تاثیر بسیاری می گذارند ، از این رو انسان نباید تنها به فکر خودش باشد ، بلکه می بایست برای حفظ انسانیت ، ایمان و اخلاق دوستانش نیز بکوشد وگرنه آتش انحراف آنان به زندگی او نیز سرایت خواهد کرد اما ایشان در تاثیر دوست بر زندگی به بیان همین مقدار بسنده داشته اند و ما قصد داریم این موضوع را در تحقیقی مستقل و مفصل به بررسی بپردازیم .
تالیفی که المدرسی(ترجمه چراغی)(1372) تحت عنوان دوستی و دوستان انجام داده اند ، مولف عنوان می دارد که احمق…. بخیل …..فاجر و دروغگو ، این ها چهر گروه اجتماعی اند که هیچ کدام شایسته ی دوستی نیستند …دوستی به این معنا ست که انسان بتواند با انسان های قرین خود معاشرت کند و از وجودشان بهره مند شود و خود نیز برای آنها مفید واقع شود اما ایشان بیشتر به جنبه چگونگی دوست یابی و استمرار رابطه دوستی پرداخته و کمتر به نقش دوستان در تعیین سر نوشت انسان اشاره داشته اند .
تالیفی که کتابچی (1381) تحت عنوان آیین زندگی از دیدگاه امام رضا انجام داده اند مولف عنوان می دارد که : در زندگی روزانه خود بخشی را برای معاشرت و مذاکره با افراد آگاه و مورد اعتماد قرار دهید و از وجو افرادی که باطن های سالم و خیر خواهانه دارند ، بخواهید شما را نسبت به عیوبتان آگاه و معایب و اشتباهاتتان را تذکر دهند اما ایشان تماما اهمیت معاشرت و لزوم دوست در زندگی را از دیدگاه امام رضا (ع) بررسی کرده و به بیان احادیث مرتبط با دوستی پرداخته اند . اما ما می خواهیم به تاثیر دوستی بر سعادت و شقاوت انسان بپردازیم .
تالیفی که محدثی(1384) تحت عنوان اخلاق معاشرت انجام داده اند مولف عنوان می دارد که : دوستان هر کس ، مبنای قضاوت دیگران نسبت به اخلاق و شخصیت و افکار او است و به علاوه ، تاثیر پذیری انسان از دوستان ، در سنین مختلف ، چه کودکی ، چه جوانی و چه حتی میانسالی ، بسیار است . از این رو دقت در گزینش <<دوست موافق>> به سلامت اخلاقی و رفتاری انسان کمک می کند . اما ایشان چون به بحث تاثیر دوست بر دوست را در بخشی از تالیف خود و به صورت گذرا بررسی کرده اند لذا ما بر آنیم این موضوع را مستقل و بصورت مفصل به تحقیق و بررسی بپردازیم .
 
چکیده :
این مطالعه با هدف شناسایی نقش دوستان در سعادت و شقاوت انسان انجام و در آن تلاش گردیده تا به این سوال پاسخ داده شود که دوستان در تعیین سعادت و شقاوت انسان چه نقشی دارند ؟ و تحقیق از نوع تحقیات توصیفی و روش به کار رفته در این مطالعه اسنادی است داده های مورد نیاز متناسب با اهداف و سوالات تحقیق با استفاده از فیش جمع آوری و رد تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است از مهمترین نتایج این مطالعه می توان به اینکه یکی از خواسته های فطری انسان که بدون آموزش از دیگران حاصل می شود ، میل دوستی با دیگران است . دوستان در زندگی فردی و اجتماعی یک دیگر تاثیرات بسیاری از قبیل تاثیر در اعتقادات مذهبی ، اخلاق و عادات و داوری افکار عمومی می گذارند و از آنجایی که تاثیر دوست ناگهانی و ملموس سنیت و تدریجی دست یابد در انتخاب دوست نهایت دقت را نمود زیرا ما شاهد جوانانی هستیم که بواسطه انتخاب دوست ناباب در دام بی عفتی و اعتیاد و….. افتاده و تا مرز فنا پیش رفته اند علاوه بر آن هر چند دوستی مساله ای است مربوط به دنیا ولی در عین حال در کتب دینی اشاره به صحنه های شده که در آن در روز قیامت انسان ندای حسرت سر می دهد که (( یا وللیتالتینی لم اتخذ فلانا خلیلا ای کاش فلانی را به عنوان دوست بر نمی گزیدم))
از آنجایی که کمک به فرزند و بر آورده ساختن نیازهای او از سوی والدین نشانگر نهایت اخلاص و حاکی از محبت آنان به فرزندانشان است و نیاز به دوست یک نیاز طبیعی است والدین می توانند ظوابط مورد نظر در انتخابات دوست را در قالب نصایح و هشدار به آنها القاء و زمینه های دوستی مناسب را برای فرزندان فراهم سازند ))اشاره نمود .

کلید واژه ها: دوست – سعادت – شقاوت
 
مفهوم سعادت و شقاوت :
سعید از ماده سعادت و به معنی فراهم بودن اسباب نعمت ، و شقی از ماده شقاوت به معنی فراهم بودن اسباب گرفتاری و مجازات و بلاست ، بنابراین سعیدها در آن جهان همان نیکوکارانی هستند که در لابلای انواع نعمت ها جای آن است و شقاوتمندان همان بد کارانی هستند که در دل دوزخ در انواع مجازات گرفتارند . و بهرحال این شقاوت و آن سعادت چیزی جز نتیجه اعمال و کردار ، گفتار و نیات انسان در دنیاست .
سعادت که گم شده همه انسان هاست او هر کس آن را چیزی می جوید و در جائی می طلبد به طور خلاصه عبارت از : فراهم بودن اسباب تکامل برای یک یک فرد یا یک جامعه ، و نقطه مقبل آن شقاوت و بدبختی است که همه از آن متنفرند و آن عبارت از : نامساعد بودن شرایط پیروزی و پیشرفت و تکامل . ارشاد،221:382
با توجه به تعاریف فوق می توان نتیجه گرفت موضوع سعادت و شقاوت هم می تواند در دنیا مطرح باشد هم در آخرت . بنابراین هرکس از نظر شرایط روحی ، جسمی ، خانوادگی ، محیط و فرهنگ اسباب بیشتری برای رسیدن به هدفهای والا در اختیار داشته باشد به سعادت نزدیک تر یا سعادتمندتر است و هر کس گرفتار کمبودها ، نارسی ها ، از جهات بالا بوده باشد شقاوتمند و بی بهره از سعادت خواهد بود . ولی باید توجه داشت که پایه سعادت و شقاوت ، اراده و خواست خود انسان است . انسان می تواند وسایل لازم را برای ساختن خود و حتی جامعه فراهم سازد و می تواند با عوامل بدبختی بر مبارزه برخیزد .
مفهوم و معنای دوست و دوستی :
از قدیم گفته اند : هار دوست کم و یک دشمن بسیار .
دوست ، همدم تنهایی های انسان ، شریک غم ها و شادی ها ، بازوی یاری رساندن در نیازمندی ها تکیه گاه انسان در مشکلات و گرفتاری ها و مشاور خیر خواه در لحظات تردید و ابهام است .
همه انسان ها حتی کودکان هم با مفهوم دوست آشنا هستند و اگر بخواهیم دوست را تعریف کنیم : ” دوست هدیه ای است از جانب خدا ، که بعد از پدر و مادر و آموزگار ، سازنده اخلاق و رفتار مان ، پاسخ به نیاز روحمان ، همسایه دلمان و آینه شفافی است که خطاهایمان را به ما می نمایاند (انصاری،1388:9)
دوست و دوستی رابطه ای مبتنی بر جهت بی غل و عش است دوستی یک کلمه زیباست که در بین تمام مردم و انسان های جهان وجود دارد . دوستی سفره مهربانی ، حضوری سبز و عطرانگیز در صحنه های کم طراوت زندگی و فتح دل خمشنان با سلاح لبخند و مهروزی است .
رابطه دوستی یکی از روابط عام اجتماعی است که به نقش های اجتماعی وابسته نیست . دوستی دو نفر با هم به معنای مصاحبت شاگردان یک مدرسه تفاوت مهمی دارد . مصاحبت شاگردان یک مدرسه با هم ، اختیاری نیست بلکه اتفاقی است ؛ ولی مصاحبت دوستان ، اختیاری است . هر کس به اختیار خود دوست می گزیند و در میان انسان های بسیاری که با او در ارتباط هستند برخی از آنها را بریا دوستی و مصاحبت انتخاب می کند .
دوستی واژه است که نیاز به تعریف ندارد و همه با مفهوم آن آشنا هستند . دوستی واقعی در مذاهب و فرهنگ های مختلف امری رایج و فرخنده است و همگان به عظمت و قد است آن اعتراف دارند .
نویسنده توانا و اندیشمند مسیحی لبنانی ، دوستی را امری آسمانی تلقی می کند و به همین جهت در تعریف دوست می گوید : دوست همان دعای شماست که مستجاب شده است .مزرعه شماست که در آن با عشق دانه میکارید و با تشکر درو می کنید ، سفره طعام و شعله آتشدان شماست (جبران خلیل جبران)،1378:73)
دوستی مورد نظر اسلام عبارت است از : معاشرت آمیخته با محبت صداقت با مردم و تبادل مساعی مادی و معنوی با آنان در راه نیل به رضای خداوند و هدف های شرافتمندانه . این تعریف با تعبیرهای از قبیل “مواخاه” “واخوه” “مصادقه” و یا “صدیق” که در متون دینی و روایات اسلامی در مورد دوستی و دوست به کار رفته است ، همخوانی و مطابقت دارد .(انصاری، 1388:14)
دوستی را به زبان ساده تر نیز می توان اینگونه تعریف کرد : که دوستی حاصل از حس مهرورزی نسبت به دیگری و لذت بردن از همکلاسی با او است . و آن شخص دیگر که انسان نسبت به او این حس را دارد دوست ناامید می شود .
اقسام دوستی :
رابطه دوستی دو جز مهم دارد : نخست محیت و دیگر مصاحبت پایدار . جز دوم ، رفتاری است که فرد خود انتخاب می کند و از این رو دارای ارزش اخلاقی مثبت یا منفی است . ولی جزء اول به خودی خود یک فعل ارادی نیست ، محبت حالت نفسانی است که به اختیار انسان محقق نمی شود ، ولی مقدمات تحقق آن اختیاری هستند . شناخت مهمترین مقدمه به وجود آمدن محبت است و تحصیل آن به اختیار انسان و افعال اختیاری او بستگی دارد .
مصاحبت دوستان با یک دیگر ریشه در محبت های متنوعی دارد . بر حسب تفاوت محبت ها، دوستی اقساتی می یابد . محبتو دو انسان به یک دیگر ، از سه حالت خارج نیست ، بنابراین دوستی نیز سه قسم است :
1-دونفر ممکن است یک دیگر را دوست داشته باشند و از ملاقات و گفتگو ی یک دیگر لذت ببرند و هیچ مطلوب دیگری را جستجو نکند. به عبارت دیگر ممکن است مصاحبت دونفر ، به عرض رسیدن به هیچ چیز دیگری جز لذتی که از مصاحبت با هم می برند نباشد .
لذت حاصل از مصاحبت می تواند ناشی از کمالی باشد که دو دوست در هم می شناسند . خوا ، کمال، ظاهری باشد و خواه عقلی و معنوی ، مانند اخلاق نیکو . به هر حال اگر التذاذ حاصل از این مصاحبت ، مذموم باشد ، مصاحبت از نظر اخلاقی ارزش منفی خواهد داشت .
2-ممکن است دوستی دو نفر برای رسیدن به لذتی نباشد که در نفس دوستی حاصل می شود؛
بلکه دوستی وسیله ای باشد که رسیدن به یک امر محبوب را ممکن می کند . در این رابطه دوستی ، جزء اول دوستی ، یعنی محبت اصیل نیست . با این حال همین محبت موجب اقدام به مصاحبت می شود . اگر غرضی از مصاحبت رسیدن به مطلوبی همچون مال و جاه و علم باشد ، ارزش اخلاقی مصاحبت وابسته به غرضی است که فرد از سبک مال و جاه و علم دارد .
3-نوع دیگری از دوستی وجود دارد که ناشی از محبت انسان به خداست . یکی از آثار نحبت بنده بر خداوند ، محبت به دوستان خداست . اگر کسی دیگری را به سبب بندگی خدا و اخلاص و اعمال صالحش دوست داشته باشد ، دوستی او ادامه دوستی خداست و آن را"حب فی الله
“می خوانیم . مصاحبت فرد با کسی که او را برای خدا دوست دارد ، فعلی با ارزش اخلاقی مثبت است . دوستی به خاطر خدا ارزشمند است . به طوری که اگر کسی به خاطر خدا ، شخص را دوست داشته باشد ، ولی آن شخص در واقع اهل آتش باشد ، خداوند به این دوستی و محبت پاداش خواهد داد (فتعلی خانی ،1389:190)
شاید در بیان اقسام دوستان به زبان گویاتر بتوان بیان کرد دوستان بر سه قسم هستند :اول جماعتی که دوستی آنها مبنی بر نفع است ، و این غالبا در بین سالخوردگان دیده می شود . دوم گروهی که دوستی آن ها رای تمتع و نفس است و دوستی جوانان اغلب از این نوع است و سوم دوستان حقیقی و کسانی که از آنها خود آنها را می خواهند ، یعنی نیکان ، که این نوع دوستی است بسیار کمیاب است و به طول زمان به دست می آید و غالبا میان اشخاص همپایه و هم درجه حاصل می شود ، زیرا انسان محتاج به مونس و همدم است و هرچه دوستی برای خدا باشد دوستی پایدارتر خواهد بود .

دلایل نیاز به دوست :
نیازهای اساسی افراد انسانی بر دو دسته اند :1-نیازهای مادی و جسمانی ؛ که این نیازها را می توان به 4 دسته تقسیم کرد : الف) نیاز به آب و غذا ب) نیاز به هوای سالم ج)نیاز به استراحت و تفریح و خواب د) فعالیت و کار
2-نیازهای عاطفی و روانی : انسان همچون غذا به ارضای منطقی درخواست های عاطفی خود نیاز منو است این نیازها را به چند دسته می توان تقسیم کرد : الف) نیازبه محبت و عشق و دوستی ب) نیاز به پیروزی و موفقیت ج)نیاز به تعلق داشتن و پذیرش د) نیاز به همدردی و دلسوزی ه) نیاز به امنیت اقتصادی و مسکن و) نیاز به امنیت اجتماعی همانطور که بیان شد نیاز به محبت و عشق و دوستی از نیازهای عاطفی و روانی است هر انسانی محتاج عشق ورزیدن و محبت کردن و متقابلا محبت دیدن و دوستی و عشق دیگران است. برگزیدن دوست و مصاحبت دوستان ، از اصلی ترین راه های ارضای نیاز به محبت است (اقبالی تبریزی 1370:71)
بنابراین نیاز به دوست از نیازهای انسان است و انسان از کودکی تا پیری همیشه نیازمند دوستی با دیگران است و در جهت ارضای این نیاز برگزیدن دوست خوب از اساسی ترین راه هاست .

 
1-انسان اجتماعی و ناگزیر از داشتن دوست
در واقع یکی از خواسته های فطری انسان که بون آموزش از دیگران و با تلقین حاصل می شود و انسان خود به خود به آن تمایل دارد ، همانا میل معاشرت با دیگران است . وهمه ما به وجدان در می یابیم که میل معاشرت با دیگران در نهاد ادمی وجود دارد گویا از همین رواست که از تنهایی رنج می برد . اگر آدمی برای مدتی هر چند کوتاه ، در جایی تنها باشد و هیچ کس را نبیند ، خیلی به او سخت می گذرد . به خصوص اگر این تنهایی غیر اختیاری و اجباری باشد ، تحمل آن سخت سخت تر است . (محرابی 22:1385)
میل معاشرت با انسان های دیگربه جدی قوی است که به معاشرت با دوست ، آشنا و همشهری محدود نمی شود ؛ بلکه هر گاه انسان شخص دیگری را مشاهده می کند ، علاقه مند است با او ارتباط برقراری نماید و اندک نمی بگیرد ؛(صباح یزدی29:2:ج ،1380)
بنابراین با توجه به اینکه میل معاشرت با انسانهای دیگر در وجود انسان نهاده شده و این میل فطری است آدمی در تمام قرون و دوران های زندگی از کودکی تا پیری همیشه نیازمند رفاقت و دوستی دیگران است و از داشتن رفیق موافق ، هم رای و یک دل شاد و مسرور و از همنشینی و هم صحبت و رفیق خوب و شایسته ناراحت و غمگین است . و با توجه به اینکه انسان ها به یک دیگر نیازمندند ، این نیازها و رفع نیازها خود سبب توسعه زندگی اجتماعی و در نتیجه ایجاد رابطه و دوستی بین انسانها می شود .
 
2- انسان ودگر دوستی
ازجمله غرایزی که خداوند در وجود آدمی قرار داده غریزه به ذات یا خویشتن دوستی می باشد که تنها در انسان بلکه بر اساس نیاز مسلم طبیعی ، هر موجود در زنده ای از آن برخوردار است .
دگر دوستی و تمایلات عالی انسان که پایه ی بزرگواری و کرامت نفس است در نهاد انسان ریشه های فطری دارند ، اگر مورد حمایت واقع وند وبه درستی پرورش یابند آدمی به مکارم اخلاق متخلق می گردد . ولی خود دوستی و کشش های غریزی آن چنان نیرومند و توانا هستند که تمام وجود شبه را قبضه می کنند ، به دگر دوستی و تمایلات انسانی مجال فعالیت نمی دهند آن ها را سرکوب می کنند و به دست فراموشی می سپارند (فلسفی ، بی تا :71)
حس دگر دوستی جاذبه و دافعه ای است که در میان افراد انسان در صحنه حیات اجتماعی وجود دارد و قسمت عمده ای از دوستی ها و رفاقت ها و یا دشمنی ها و کینه توزیی ها ، همه مظاهری از جذب و دفع انسانی است . این جذب و دفع ها براساس سخیت و مشابهت ویا ضدیت پی ریزی شده است .
گاهی دو نفر انسان یک دیگر را جذب می کنند و دلشان می خواهد با یک دیگر دوست و رفیق باشند . و این رمزی دارد ، این دو نفر تا در مشابهتی نباشد همدیگر را جذب نمی کنند و متمایل به دوستی با یک دیگر نخواهند شد . به عقیده بعضی ریشه اصلی این جذب و دفع ها نیاز و رفع نیاز است (مطهری ، 1372:21)
بنابراین می توان گفت از دلایل نیاز به دوست همین حس دگر دوستی است که در نهاد و ضمیه وجود انسان وجود دارد و به عنوان یک نیاز از نیازهای انسان محسوب می گردد و انسان نیز محتاج آفریده شده ، بنابراین انسان می کوشد تا با فعالیت خلأهای خود را پر کند وحوا بخش را بر آورده سازد و رفع و ارضای حس دگر دوستی نیز تنها در یافتن دوست و همنشین قرار داده شده است در نتیجه انسان با افرادی که مشابهت های با آن ها دارد رابطه دوستی بر قرار می نماید.
اهمیت دوست در سلامت جسمی و روانی
دوستان در یک دیگر تاثیر می گذارند و همسان و همخو می شوند . مخصوصا این تاثیر در بین کودک و جوان بیشتر به وقوع می پیوندد . کودک و جوان ، همانند سایر انسان ها ، نیاز به دوست دارد . معاشرت با دوستان صمیمی یک نیاز طبیعی است و نمی شود از آن صرف نظر کرد . انسانی که دوست نداشته باشد ، احساس تنهایی می کند و به گونه اسی که گویا در زندگی یک کمبود دارد . البته باید توجه داشت که نتیجه ی دوستی ، فقط معاشرت و رفت و آمد و گفت و شنود نیست ، بلکه آثار بیشتر و مهمتری بر آن می شود . مهمترین اثر عبارت است از تاثیر و تأثر در بین کودکان و نوجوانان .
همسالان در رشد روانی و اجتماعی و تغییر نگرش جوانان نقش عمدی دارند به خصوص در جوامع شهری و صنفی که این ارتباطات در گروه های مختلف به شکل میهمانی در شبانه و بازی های دسته جمعی نمود می یابد . اهمیت همسالان از نظر ارزشی و کیفیت و تاثیرگذاری ، در پاره ای از موارد حتی از پایگاه خانواده و نهادهای فرهنگی و تربیتی نیز بیشتر است . کنش متقابل با همسالان تاثیراتی در جوان دارد که آموزه های بزرگسالان با همه قواعد و استمرار و تشویق های پی در پی اش به پای آن نمی رسد و نقش دوست و همنشین در شکل گیری شخصیت انسان قابل انکار نیست . انسان اگر یک ماه با افرادی بنشیند که مقید به نماز باشند ، مقید به روزه باشند ، مقید به نماز شب باشند ، مقید به اجتناب از گناه باشند به طور نا خود آگاه این فرد عوض می شود . به عکس اگر کسی نماز شب خوان است و نماز اول وقت خوان و اجتناب از گناه می کند ، اما یک ماه برود در مجالس غیر دینی بنشیند با افراد ناباب ، به طور ناخودآگاه نه تنها نماز شب او از بین می رود ، نماز اول وقتش نیز از بین می رود (محرابی ، 1385:56)
بنابراین باید در انتخاب دوست نهایت دقت را داشته باشیم مخصوصا جوانان که خلق و خوی همنشین خیلی راحت تر در آنان اثر می کند و ناخودآگاه ویژگی های رفیق خود را کسب می نمایند زیرا رفیق بد، جوان باعفت را ، جوان با شخصیت را ، به مراکز مخنشاء می برو ، دختر با حیا و عفیف را به بی عفتی می کشاند بالأخره باید توجه داشت رفیق بد از هر آتشی سوزنده تر و از هر شری شرتر است . کسانی که خواهان جسمی و روانی پاک هستند باید دوستی با صالحان و نیکان را برگزینند .

تاثیرات دوستی
دوستان در زندگی فردی اجتماعی یک دیگر تاثیر بسیاری می گذارند ، از این رو انسان نباید در انتخاب دوست و همنشین خود اشتباه نماید ، و در انتخاب دوست ، نهایت دقت را داشته باشد و معیارهای الهی را میزان قرار دهد و افرادی را که با آن تطبیق دارند را به عنوان دوست خود بر گزیند و از آنی که تاثیر دوست بر دوست امری تدریجی است که به مرور زمان به کندی آشکار می شود لذا به بیان بخشی از مواردی که از دوستی تاثیر می پذیرد را بیان می نماییم :
1) اعتقادات مذهبی
بسیاری از انسان ها در توجه یابی توجهی به احکام شریعت و اعتقاد یابی اعتقادی به معارف دینی ، آگاهانه و یا ناخودآگاه تحت تاثیر دوستان و معاشران خویش قرار می گیرند .
(انصاری ، 1388:30)
به همین سبب پیامبر اکرم (ص)خطاب به مسلمانان می فرماید :
المرء علی دین فلینظر احدکم من مرد بر دین دوستش است ، پس هر یک از شما باید به دقت بنگرد که با چه کسی دوستی می کند .(طولی،1414ه.ق:518)
اکثر شاعران و اربابان معرفت نیز با توجه به همین نکته ، مردمان را به دقت در انتخاب دوست و پرهیز از معاشرت با کنج اندیشان و تبهکاران دعوت کرده اند .
(ره) نیز در این زمینه می فرمایند :

پسر نوح با بدان بنشت خاندان نبوتش گم شد .(سعدی 1370:182)
بنابراین ، هر شخصی که به سلامت دین و اعتقادات خویش پای بند باشد ، باید برای پیشگیری از سقوط در ورطه بی دینی ، از همنشینی و دوستی با افراد بی ایمان اجتناب کند ، و در صورت ناگزیر بودن از معاشرت با چنین افرادی با مطالعات عمیق و مشاوره با دانشمندان و علماء عادل خود و اندیشه خود را مجهز به سلاح علم نماید تا تحت تاثیر اندیشه های مسموم آنان قرار نگیرد .
2)داوری افکار عمومی
باید توجه داشت که قضاوت مردم درباره دیگران غالبا از نگرشی که به دوستان آن ها دارند . سر چشمه می گیرد و کمتر به شخصیت حقیقی افراد توجه می گردد ، بنابراین اگر دوستان ما خوب و خوشنام باشند در دید مردم به عنوان انسان های خوب و شریف جلوه می کنیم ، و چنانچه همنشینان ما در نزد افکار عمومی متهم باشند ما هم در معرض اتهام قرار می گیریم .(انصاری ،32ص:1388)
در روایات نیز آمده است که سلیمان بنی فرمود: (( لاتحکمواعلی رجل بشی حتی تنظروا الی من یصاحب فانما یعرف الرجل با شکلاواقه انه و نسیب الی اصحابه و احذانه )) نسبت به کسی داوری می کنید مگر این که به همنشینان او بنگرید ، زیرا آدمی با همت یارانش شناخته می شود و به یاران و دوستانش منسوب می گردد .(مجلسی،1414ق،ج18: 42)
از توضیحات بیان شده به خوبی مشخص می شود که شناخت شخصیت افراد از روی دوستان و اطرافیان او صورت می گیرد اما باید خاطرنشان کرد که تکیه مطلق بر افکار عمومی و آرای اکثرجامعه صحیح نیست ، زیرا گاهی عواملی باعث می شود در شناخت صفات خوب و بد و تشخیص مصلح از مفسد دچار اشتباه گردید همان گونه که نمونه آن را در تاریخ مشاهده کردیم که در روزگار شاهان غرنوی ، رسانه های حکومتی به گونه ای افکار عمومی را به انحراف کشیده بودند که پیروان اهل بیت (ع)را به عنوان کافر و به تبع آن همنشینان آنان را نیز در ردیف آنان محسوب می گردند ؛ اما از تمام مطالب بیان شده روشن می گردد که معاشرت با کسی که طبق معیارهای اصیل اسلام است مانعی ندارد بلکه امری پسندیده و ممدوم است هر چند شاید از نظر گروهی آن فرد از افراد ناآگاه و انسان خوب و صالحی شمرده نشود .
3)اخلاق و عادات
تاثیر پذیری آدمیان از اخلاق و عادات همنشینان خود ، امری محسوس و غیر قابل انکار است و همگان آن را وجود خود و فرزندان و اطرافیان خویش به روشنی مشاهده می کنند .
بدههیی است که دوستی با نیکان و صالحان به نیکی و خیر و صلاح می کشد و رفاقت با مجرمان و بد خویان به فساد و تبهکاری می انجامد.(انصاری ،1388:ص35)
پیشوای پارسایان و امیرمومنان (ع) خطاب به یکی از یارانش به نام حارث بن عبدالله اعورهمدانی می فرماید : (( ایاک و مصاحبه الفساق فان الشر باشر مصحق )) از همنشینی با فاسقان بپرهیز که شر به شر پیوندد.(نهج البلاغه :354)
بنابراین : با توجه به همین اثر پذیری انسان به اخلاق و آداب دوستان ، انسان باید در انتخاب دوست نهایت دقت را داشته باشد و بدون آگاهی از ملاک هایی که دین برای انتخاب دوست تعیین کرده است ، کسی را به دوستی نگیرد .

دوست خوب و دوست بد
دوست خوب کسی است که در حرکت انسان به سوی کمال تاثیر مثبت داشته باشد . دوست خوب باید بیش از هر چیز انسانی مومن و صالح باشد . در روایات شرایطی برای دوست خوب بیان شده است : (( امام صادق (ع)فرمودند : دوستی مشروط به حدودی است . کسی که او در این حدود یا بعضی از آن همت او را دوست خود قرارده :اول آنکه پنهان و آشکارش در نزد تو یکی باشد ، دوم آنکه نیکوی ]آبروی[تو را نیکوی خود و عیب ]آبرویی[ تو را عیب خود بداند ، سوم آنکه هیچ مقام و مالی او را در برابر تو دگرگون نسازد ، چهارم آنکه از چیزی که توان آن را دارد برای تو فرو گذار نکند ، و پنجم آنکه همه این ویژگی ها را داشته باشد و تو را در بیچارگی رها نکند . دوست بد کسی است که از نظر عقیده و اخلاق گمراه است و یا انسان را از یاد خدا و حرکت به سوی او غافل می سازد (فتحعلی خانی ،194:1389)
 
نقش دوست در تعیین سرنوشت
دوستی ساختن است ، دوستی هنر است ، بنابراین به سرعت زاده نمی شود بلکه به آهستگی و کندی پدید می آید ممکن نیست که دوستی در یک لحظه ناگهان از آسمان بر ما فروآید .
((دوستی)) یک مساله عادی نیست . بلکه از مسائل ضروری زندگی انسان است دوستی یک مساله خطیر و پر اهمیت نیز هست . زیرا تاثیر دوست بر دوست ناگهانی و ملموس نیست تا به راحتی بتوان درست را از نادرست آن باز شناخت بلکه تاثیری تدریجی ، اندک اندک و پنهان می باشد .(محرابی ،19:1385)
بعضی از افراد برای خود دوستی بر نمی گزینند و در زندگی ، تنهایی را بر دوستی بر مردم ترجیح می دهند ، این عده گاه نیز بر خود می بالند که دوستی ندارند . بر عکس این افراد گروهی دیگر هستند که عمل دوستی را یک ، سرگرمی تلقی می کنند و بدون حساب و کتاب و بی آنکه میان دوستانشان جهتی واحد و هدفی مشترک باشد ، به انتخاب دوست می پردازند . هر دو روش خطاست نه درست است که انسان بی حساب و کتاب دوست برگزیند و نه رواست که تنها و بریده از مردم به سر برد . زیرا کناره گیری انسان از هم نوعان خود به دور از اصول اسلام است زیرا اگر افراد خوب یافت شوند باید آن ها را به دوستی برگزید و اگر جز مردمان بدونایاب یافت نشوند ، گرچه نباید در مواضع نادرستی که دارند با آن ها همراهی داشت اما باید به عنوان یک انسان و بشر با آنان در میانشان به سر برد. (همان)
دوستی یک مساله معمولی در زندگی نیست بلکه از جمله مسائل حادی است که به نحوی با سرنوشت انسان تاثیر دارد و از آنجا که تاثیر دوست بر دوست امری آشکار است اسلام خواهان آن است که این کار به گونه ای درست و با معیارهای مناسبی انجام پذیرد.
استاد مطهری در این باره می فرمایند : در باب معاشرت (همنشینی و رفاقت)آن چیزی که اثرش فوق العاده است پیداشدن ارادت است مسئله ارادت و شیفتگی به یک شخص معین ، بالاترین و بزرگترین عامل است و در تغییر دادن انسان و این اگر به جا بیفتد فوق العاده انسان را خوب می کند و اگر نا بجا بیفتد آتشی است که آدمی را آتش می زند (تعلیم و تربیت در اسلام ،120:1372)
هر چند دوستی امری است که در دنیا محقق می شود و برای انسان مفید است ولی در عین حال یک مساله دینی و مربوط به دین هم است به دلیل آن که ممکن است انسان در روز قیامت از بابت دوست خود مورد بازخواست قرار گیرد و آیات 28 و29 سوره فرقان شاهد بر این مدعاست روزی را که در آن فرد گناهکار فریاد بر می آورد که : ((یاونتیا لیسنی لم اتخذ فلانا خلیلا(فرقان) ای کاش فلانی را به عنوان دوست بر نمی گزیدم . زیرا انسان دوست خود را الگو قرار می دهد و از رفتارش تقلید می کند ، به او اعتماد می نماید و گفتارش را باور می کند ، همسان و همرنگ او می شود و این بدان جهت است که در بین دو فرد و دو همنشین سخنیت و تناسب روحی خاصی وجود دارد که چنین سخنیتی بین آن دو دیگری وجود ندارد . دو دوست بیگانه نیستند ؛ افکار و خواسته های درونی یکسان دارند . حرف همدیگر را بهتر می فهمند ، بهتر می توانند نسبت به همدیگر اعتماد نمایند و اسرار دل خود را در بیان بگذارند و راهنمایی بخواهند به هر حال تاثیر مقابل دوستان در یکدیگر ، امری است واضح و روشن . به همین جهت انتخاب دوست را می توان یکی از عوامل موثر در تربیت دانست .
اگر فرد با فرد فاسد و بد اخلاق دوستی کند ، همرنگ او می شود و چنانچه با فرد صالح و خوش اخلاق دوست شود ، همانند او خواهد شد . بنابراین انتخاب دوست “خوب” یا بد ، در سعادت و شقاوت تاثیر فراوانی دارد . از همین جاست که اسلام سفارش می کند که با افراد صالح دوستی کنید و از دوستی با افراد صالح اجتناب نمائید .(امینی ،120:1379)
در نتیجه انتخاب دوست و نوع آن بر افراد خصوصا کودکان و نوجوانان بسیار مهم و سرنوشت ساز است . زیرا دوست خوب او را به خیر و خوبی هدایت می کند و دوست بد او را به انحراف و بدی خواهد کشاند چه بسیار جوانانی که بوسیله ی دوست بد به انحراف ،فساد ، اعتیاد و تباهی کشیده اند زیرا ناخودآگاه هر کس از ویژگی های رفیق خود مقداری را کسب می نماید بنابراین در انتخاب دوست و همنشین کمال دقت را باید نمود و آن را که از لحاظ درایت و دیانت برتر از خویش برگزید ، تا نه تنها از انسان چیزی کاسته نشود بلکه بر کمالاتش نیز افزوده شود .
نقش والدین در انتخاب دوست
بسیاری از گرفتاری ها و نفرش ها از آنجا ناشی می شود که نسبت به مساله ای احساس بی تفاوتی کنیم ویا نتوانیم در آن مورد موضعی خاص اتخاذ نمائیم . همه ما کم و بیش به تجربه دریافته ایم که اگر در امری که مربوط به فرزندان ماست دقت و مراقبتی به خرج ندهیم ، دچار عوارض و گرفتاری می شویم .
والدین در روابط فرزندان باید حالت کنترلی و مراقبتی داشته باشند و آمدها و شدها و معاشرت ها را زیر نظر داشته باشند از آن بابت که خطرات بسیاری در سر را آنهاست و در این راه پسر و دختر مطرح نیست . کنترل ها باید به صورتی باشد که آنان احساسش نکند زیرا در آن صورت خط پنهان کاری زیاد است (قائمی 97:1378)
البته باید توجه داشت آدمی از خرد و بزرگ نیاز به معاشرت دارد و باید با دیگران معاشرت داشته باشد تا راه و رسم زندگی جمعی را بیاموزد ، با همنوعان خود تفاهم کند ، راه و روش احترام متقابل را بیاموزد ، درس دوستی ، اخلاص ، گذشت ، تعاون و فداکاری و دینداری را یاد بگیرد بنابراین والدین نمی توانند و نباید فرزندان خود را از دوست گرفتن باز دارند ، چون یک نیاز طبیعی است ، و جلوگیری از آن ممکن است موجب عکس العمل های سوء روانی گردد ، بلکه باید به او کمک کنند تا دوست خوب بگیرد ، زیرا مادر تربیت جلوی معاشرت ها را نمی گیریم بلکه باب معاشرت های ناباب را سد می کنیم و به فرزندان باید تفهیم کنیم چگونه معاشرانی برای خود برگزیند و تا چه میزان از دوست خود گوش شنوایی داشته و تحت تاثیر باشد و حتی در مواردی به فرزندان مددمی دهیم که در یافتن و انتخاب دوست موفق باشد .
پایه های اصلی دوستی ها در افراد ، از دوره نوجوانی و چه بسا از دوره ی دبستانی شکل می گیرد . شایسته است که همان دوره دبستانی ، آرام آرام با استفاده از داستان های کودکان و یا قصه ها و گفتارهای مناسب ، ذهنشان را آماده کنیم تا به هنگام ورود به دبیرستان ، با دانستنی ها و آگاهی های بیشتری که به ذهن خواهند سپرد ، در عمل آنان را در انتخاب دوست یاری کنند . نه به صورت امرو نهی آشکار ، بلکه بطور غیر مستقیم ، با شمردن صفات زشت و زیبایی اشخاص مورد تنفر و با احترام جامعه ، پیام خود را به آنان گوشزد نمایند.
والدین نمی توانند به فرزندشان بگویند : با فلان کس دوست شو ، و با فلانی دوستی نکن . چنین پیشنهادی غالبا مورد قبول واقع نخواهد شد . کاری که آنان می توانند انجام دهند این است که در بین بچه های خویشان یا همسایگان یا دوستان افراد خوب و مودبی را پیدا کنند و وسیله بازی و معاشرت فرزند خود را با آنان را فراهم سازند این وضع را تا مدتی و به دفعات مکرر ادامه دهند . و در حوال این مدت به طور مستقیم مراقب انان باشند ، چنانچه احساس کردند که با یک یا چند نفر از آنها انس گرفته و طرح دوستی ریخته ، وسیله ارتباط و رفت و آمد بیشتر آنان را فراهم سازند .(محرابی ، 73:1385)
کار دیگری که والدین می توانند انجام دهند این است که موضوع دوست گیری را رسما با فرزند خود در میان بگذارند و بگویند : ما می دانیم که تو میل داری یک نفر یا چند نفر دوست خوب و صمیمی داشته باشی مانعی ندارد ، این فکر خوبی است ولی باید توجه داشته باشی که دوست خوب ، بسیار مفید و سودمند و اسباب آبروی انسان است ، ولی دوست بد هم بسیار خطرناک و زیانبخش است . آنگاه فواید دوستی و دوست خوب و مضرات دوست بد را برایش بیان کنند و سپس علائم و صفات دوست خوب و بد را برایش کاملا توضیح دهند و بگویند : مراقب باش با افراد بد ، دوستی نکنی . بعد از آن که به طور غیر مستقیم بر ارتباطات رفت و آمدهای فرزند خویش نظارت کردند اگر دیدند با افراد خوب و صالح طرح دوستی ریخته وسیله ارتباط بیشتر او را فراهم سازند و چنانچه احساس کردند با افراد ناشایسته ای معاشرت می کند ، با کمال نرمی و زبان خوش به او یاد آور شوند که : این دوست تو ، دارای فلان عیب و نقش است و صلاح نیست با او معاشرت کنی و آثار و عواقب معاشرت با او را توضیح دهند و از او بخواهند که معاشرت با او را قطع نماید . و اگر با نرمی و مدارا حاضر به ترک معاشرت با دوستان بد نشد باید به هر طریقی ممکن ، جلوی او را گرفت چون دوست بد بسیار خطرناک و زیانبار است و والدین نمی توانند در این باره کوتاهی کنند والا سعادت فرزند خود را در خطر خواهند افکند .
همچنین والدین برای ایجاد دوستی فرزندشان با افراد شایسته می توانند به شکل های زیر زمینه سازی کنند :1-با خانواده های خوب و مناسب رفت و آمد نمایند 2-از طریق ارتباط با مسئولین مراکز آموزشی و محل تحصیل فرزندشان ، با دانش آموزان شایسته آشنا و ارتباط ایجاد نمایند .
کسانی که شایسته دوستی نیستند
روز قیامت صحنه های عجیبی دارد بخشی از آن که مربوط به حسرت فوق العاده ظالمان از گذشته خویش است در آیات قرآن کریم بیان شده است . آیات قرآن بیان می دارد که ظالم بیدادگر که در دنیائی از تاسف فرو رفته می گوید : یا وللیتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا (فرقان/28) روشن است که منظور از ((فلان)) همان شخصی است که او را به گمراهی کشانده است .(مکارم شیرازی 1372،ج1569:)
براستی گاه نقش دوست ر خوشبختی و بدبختی یک انسان از هر عاملی مهمتر است ، گاه او را تا سرحدفنا و نیستی پیش می برد و گاه او را ه اوج افتخار می رساند بنابراین ضرورت دارد بدانیم از دوستی با چه کسانی باید بپرهیزیم و چه کسانی شایسته دوستی نیستند . زیرا وقتی از ما خواسته شده در انتخاب دوست نهایت دقت را نماییم تنها صلاح ما را در نظر نگرفته اند ، بلکه صلاح جامعه نیز در میان است .
1-دوستی با احمق
نتایجی که بر دوستی احمق می شود عبارتند از :
الف) با توجه به نظریه تاثیر پذیری انسان از دوستان ، قطعا کسی که با احمق دوستی کند ، حماقت به او سرایت خواهد کرد . از حضرت صادق(ع) نقل است که فرمود : ” کسی که از دوستی نادان دوری نکند ، دیر یا زود متخلق به اخلاق او خواهد شد “
ب) احمق ، به دلیل افکار نادرستی که دارد ، حتی اگر بخواهد به کسی که با وی از در دوستی در آمده ، سودی برساند ، ضرر می رساند . حضرت صادق (ع)می فرمایند : “زنهارکه با احمق مصاحبت نکنی ، که هر چه بیشتر به وی نزدیک گردی ، بیشتر در زیان خواهی افتاد .”
ج) امروزه هم از دیدگاه من و هم از دیدگاه علم مشخص گردیده که صفت حماقت قلب را می میراند . و دل مردگی از نتایج مسلم دوستی با احمق ها و همراهی آنهاست ، وقتی انسان دل مرده و وجدانش خشک شده از ارتکاب هیچ جنایت و گناهی رو نخواهد گرداند . و خدا می داند که چه آینده تاریکی در انتظار جامعه ای است که احمق ها در آن رو به افزونی می رود . حضرت علی (ع) می فرمایند :(( عافیت ده جز ء دارد که نه تی آن ها در سکوت است و یکی در ترک مجاست سفهیان .))
مشکل اصلی با احمق در این است که نمی توانید کارهایی را که از او سر می زند بپذیرید و از بابت آن ها از او تشکر کنید . زیرا ممکن است کارهای او از نیت خوبی سرچشمه گرفته باشند . ولی از عاقبت زیان بار آن برای دوست ناآگاه باشد . بهر حال دوست است . با وی چه می توتن کرد ؟!
(المدرسی ،73:1372)
دوم – دوستی با بخیل
حضرت علی (ع) می فرماید : (( از دوستی بخیل برحذر باش ، که او ضروری ترین صفات را از تو زایل بخل از صفات تحریم شده در اسلام است . و یکی از عوامل ورود به آتش به شمار می رود .
روزی رسول خدا (ص) به دور کعبه طواف می فرمودند، صدای طائفی بر گوششان رسید که چنین می گفت : ” خدایا مرا ببخش ، هر چند می دانم که مرا نخواهی بخشید ! ” پیامبر اکرم (ص) به سوی آن مرد رو کرد و فرمود …..گناه تو چیست ؟ گفت : یا رسول الله ، من مردی هستم که خداوند ثروت بزرگی به من عطا فرموده ولی طالب حاجتی که به سوی من آید گوئی با شعله ای از آتش بطرفم می آید . پیامبر فرمود : از من دورشو ، مرا با آتش خود مسوزان ، قسم به کسی جانم به دست اوست ،اگر با همین حالت میان رکن و مقام بایستی تا از چشمانت رودخانه هائی از اشک جاری شود و در همان حال بمیری ، خداوند تو را با صورت به آتش جهنم خواهد انداخت . مگر قول خداوند را نشنیده ای که می فرماید : (( و من یوق شح نفسه فأولیک هم المفلحون .)) (همان 77)
سوم : دوستی با فاجر
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می فرماید : (( ان الابرار لفی نعیم ، و ان الفجار لفی حجیم ……(انفطار/14)
واقعیت این است که دوستی با انسان های فاجر به دلایل زیر ، زیانبار است :
1-انسان فاجر شما را از انسان های خوب و برگزیده دوری سازد . پیامبر اکرم (ص) در این باره می فرماید : (( کسی که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد ، با هیچ کافه ی عقد اخوت نمی بندد و با هیچ فاجری معاشرت نمی کند ، و هر که با کافری عقد اخوت بست یا با فاجری معاشرت کرد ، خود نیز کافر و فاجر است ))
2-فاجر به هر شکل که شده اثر اعمال ناشایست خویش را در وجود شما بر جای می گذارد .
3-دوست فاجر حرمت شما را نگاه نخواهد داشت .
از آنجا که انسان فاجر حرمت خدا را نگاه نمی دارد ، به طریق اولی حرمتی هم برای شما قائل نخواهد شد .
4-ممکن است فاجر به چشم خداوند گرفتار شود و تو نیز مشمول آن گردی . امام صادق (ع) : (( بر مسلمان لازم است که از عقد پیوند اخوت فاجر ، احمق و دروغگو پرهیز نماید .)) (همان :80)

چهارم : دوستی با دروغگو
حضرت علی (ع)می فرماید : (( از دوستی دروغگو پرهیز کن ، زیرا انسان دروغگو به سرابی می ماند که دور را به تو نزدیک و نزدیک را از تو دور می سازد .)) (همان ، 80)
بنابراین شایسته است که انسان مسلمان از دوستی با سه گروه بپرهیزد : بخیل ، احمق و دروغگو زیرا شخص بخیل آنچه دارد را از انسان دریغ می کند و شخص احمق ، هم انسان را به خیر و صواب راهنمایی نمی کند ، و در باز داشتن بدی از انسان به او امیدی نیست ، حتی اگر بکوشد که سودی به انسان برساند ولی زیان می رساند و همچنین دروغگو زیر سخن انسان را نزد دیگران می برد و سخن دیگران را نزد انسان می آورد و هر گاه چیزی را نقل کند آن را با چیزهای دیگر پر و بال می دهد . چنانچه حتی وقتی راست می گوید . تصدیق نمی شود . مردم را به دشمنی بر می انگیزد و در سینه ها کینه می رویاند .

نتیجه گیری
دوستی حاصل از حس مهرورزی نسبت به دیگری و لذت بردن از همکلامی با او است و اهداف و انگیزه های ایجاد در رابطه دوستی ممکن است منافع و تمتع و نفس و یا دوستی برای خدا صورت گرفته باشد که دوستی برای خدا پایدارترین دوستی است . نیاز به دوست از نیازهای عاطفی و روانی انسان هاست که همانطور که نیازهای مادی و جسمانی مهم هستند نیاز به دوست و همدم هم از نیازهای اساسی انسان است زیرا میل به دوستی و معاشرت در ضمیمه وجود انسان نهاینده شده و انسان موجودی اجتماعی است و ناگزیر از بنابراین انسان نیاز به دوست دارد و از آنجایی که دوست در اعتقادات و اخلاق و عادات دوست خود تاثیر می گذارد بنابراین نقش مهمی را در تعیین سرنوشت افراد دارد زیرا دوست خوب انسان را به خیر و خوبی هدایت می کند و دوست بد انسان را به انحراف و بدی خواهد کشاند بنابراین در انتخاب دوست و همنشین باید کمال دقت را نمود تا شخص را که برای دوستی بر می گزینیم مطابق با معیارهای باشد که در دین اسلام بر آن ها تاکید شده است زیرا در متون دینی از دوستی با اشخاص با صفات مذموم نهی کرده اند زیرا هدف از آفرینش انسان رسیدن به کمال است بنابراین انسان باید در این راه همنشینی را انتخاب کند تا نه تنها از او چیزی کاسته نشود بلکه روز به روز بر کمالاتش نیز افزوده شود .

فهرست منابع
1-انصاری ، غلامحسین ، آیین دوستان ، تهران : سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل .1388.
2-اجتالی تبریزی ، محمود ، روانشاسی تربیتی ، انتشارات کوثر،1370.
3-خلیل جبران ، جبران –پیامبر (ترجمه الهی قمشه ای ) تهران : انتشارات روزنه ، 1378.
4-شیخ طوسی ، محمد بن حسن ، امالی ، قم : دارالثقافه – 1414 ه.ق
5-فتحعلی خانی ، محمد ، علم اخلاق 2-مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی ، 1389.
6-فلسفی ، محمدتقی ، اخلاق از نظر همزیستی و ارزش های اسلامی – بی تا ، انتشارات نسریه هیئت نشر معارف اسلامی .
7-قائمی ، علی ، شناخت ، هدایت و تربیت نوجوان و جوان ، انتشارات امیری ، 1378.
8-مصلح الدین ، سعدی ، گلستان ، تهران : انتشارات قدیانی -1370.
9-مجلسی ، محمد باقر ، بحارالانوار ، موسسه الوفاء (بیروت).1414ق.
10-مطهری ، مرتضی ، جاذبه و دافعه امام علی (ع) ، انتشارات صدرا ، 1372
11-مطهری ، مرتضی ، تعلیم و تربیت در اسلام – انتشارات صدرا ، 1372
12-مصباح یزدی ، محمد تقی ، پندجاوید ، قم : موسسه آموزشی و پژهشی امام خمینی (ره) ، 1380
13-محرابی ، سمیه ، تحقیق پایانی دوستی در اسلام ، 1385.

 نظر دهید »

نقش احترام متقابل زوجین بر کاهش اختلافات خانوادگی از منظر دین

13 اردیبهشت 1395 توسط غریبی فر

نقش احترام متقابل زوجین بر کاهش اختلافات خانوادگی از منظر دین زهرا میرهدی
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی نقش احترام متقابل زوجین برکاهش اختلافات خانوادگی از منظر دین نگارش شده است و سئوال اساسی تحقیق این بوده است که آیا احترام متقابل زوجین می تواند برکاهش اختلافات خانوادگی مؤثر باشد؟
تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای(اسنادی) می باشد، در این روش مطالب مرتبط با اهداف و سئوالات با مراجعه به منابع مکتوب، گردآوری و نقد و بررسی می گردد.
از دستاوردهای مهم این تحقیق یکی این است که مشورت، همکاری، خوش زبانی، خوش خلقی، پرهیز از ترش رویی، احترام به روحیات، محبت، به رخ نکشیدن کارها و… از جمله نمودهای عینی احترام بین زوجین می باشد.
واز جمله راه های عملی کاهش اختلافات زوجین عبارت اند از: احترام در صدا زدن، سلام کردن، بدرقه کردن شوهر، گوش دادن به سخنان همدیگر، دلجویی به هنگام بحران و گرفتاری، در میان گذاردن احساسات، توجه به نیازهای همدیگر و…
کلید واژه ها: احترام متقابل زوجین، اختلافات خانوادگی، دین
مقدمه
مسأله ازدواج و همسرداری انسان ها سابقه ای بس طولانی دارد به طوری که به طور یقین می توان گفت اولین کانون خانواده بین اولین مرد و زن کره ی زمین تشکیل شده است که طبق نظر صاحبان ادیان نخستین ازدواج بین آدم و حوا صورت گرفته است و پس از ازدواج بین فرزندان آنان باعث تکثیر نسل بشری شده وتا کنون به این مرحله رسیده است.
با توجه به اینکه پیشینه تشکیل خانواده به زمان پیدایش انسان بر روی زمین برمی گردد و تشکیل خانواده به عنوان نیاز ضروری هر فرد به شمار آمده و طبیعی ترین شکل آن را نیز در برقراری پیوند دائمی بین زن و شوهر می دانند، انسانها در طول تاریخ همواره در پی کشف راه هایی برای حفظ شکل طبیعی این بنیان بوده اند. کوشش مصلحان جامعه- مخصوصاً پیامبر خدا- این بوده است که نظام خانواده یک نظام مستحکم و پایداری باشد و هیچ عاملی نتواند این کانون سعادت را متلاشی گرداند. روابط زن شوهر نزدیک ترین رابطه انسانی است که این نزدیکی و خصوصی بودن نباید احترام متقابل را میان آنان کم رنگ کند. احترام زن و مرد به یکدیگر زندگی را شیرین و پایدار می سازد.
متزلزل شدن بنیان خانواده که نشانه ای است از اشاعه انواع اختلافات در نهاد خانواده می باشد از جمله دغدغه هایی است که در ذهن اکثر کارشناسان خانواده وجود دارد.یکی از موثر ترین عوامل کاهش اختلافات بین زوجین احترام متقابل می باشد. احترام به شخصیت، حقوق و نظرات یکدیگر موجب مودت و صمیمیت بیشتر می شود در نتیجه کانون خانواده از امنیت بیشتری برخوردار خواهد بود.
احترام متقابل زوجین
همه انسانها برای شخصیت خود ارزش قایل هستند و حاضر نیستند ارزش وجودی خود را با هیچ چیزی معامله کنند. مخصوصاً این که قرآن مجید انسان را موجودی با ارزش معرفی می کند و می فرماید: «وَ لَقَد کَرَّمنا بَنی آدم» «به تحقیق انسانها را گرامی آفریدیم».
روابط زن و شوهر نزدیک ترین و خصوصی ترین رابطه انسانی است که در زندگی بشر مقرر شده است. این نزدیکی و خصوصی بودن نباید احترام متقابل را میان آنان کم رنگ کند. احترام زن و مرد به یکدیگر حس ارزشمندی بسیار بالایی در هر دو به وجود می آورد و زندگی را شیرین و پایدار می سازد.
رعایت ادب و احترام، نسبت به دیگران، علاوه بر ارزش ذاتی، ادب و احترام آنان را نیز برمی انگیزد، چنان که عکس آن نیز صادق است و هر کس نسبت به دیگران، بی ادبی کند، قهراً نسبت به او بی ادبی خواهد شد.
امام صادق(علیهم السلام): «چه سعادتمند است زنی که شوهرش را گرامی بدارد و او را نیازارد و او را در هر حال اطاعت کند.»
قابل ذکر است که هرچه زن و شوهر در مقابل دیگران یکدیگر را تکریم و احترام کنندباعث می شود که افرادی که این احترام متقابل را می بینند هم، به زوجین احترام بگذارند ولی از بین بردن شخصیت همدیگر و توهین و عدم رعایت احترام نسبت به هم باعث می شود که دیگران نیز احترام ایشان را نگه ندارند.
توجه به اصل مشورت و اهمیت آن
اگر همفکری و مشاوره به عنوان یک اصل در تصمیم گیری و اداره و پیشبرد امور زندگی مشترک، پذیرفته شود، روابط خانوادگی به درستی تنظیم می گردد و بسیاری از بدفهمی ها و اختلاف ها رفع می شود. البته مشاوره و همفکری به معنای نفی شخصیت یکی در برابر دیگری نیست. همفکری در زندگی خانوادگی، درک متقابل و هم سویی در امور مشترک است.
اگر در زندگی خانوادگی، یک سلیقه و نظر مهم باشد و دیگران حق اظهار نظر نداشته باشند، شادی حقیقی و آرامش واقعی و روابط پرنشاط، دچارآسیب جدی خواهد شد. بنابراین بر همسران لازم است تا هرگونه خودمحوری و خودمداری را از خود دور نمایند. تا بتوانند به راحتی به سوی تفاهم در زندگی گام بردارند واز میوه های شیرین همفکری در زندگی برخوردار گردند.
اگر زن و شوهر درباره تمام دوستی ها، رفت وآمدها و مهمانی ها و حتی مکالمات تلفنی و پیامک های تلفنی خود، با همسرشان مشورت و همفکری کنند، قطعاً درصد خطاها و اشتباهاتشان کم شده ودر نتیجه خانواده از آسیب های اجتماعی و اخلاقی محفوظ می ماند.
همکاری
جامعه کنونی، جامعه ای است که کارها چه در منزل وچه در بیرون بین زن و مرد تقسیم شده است و این طور نیست که خریدهای بیرون و کارهای مرتبط به بیرون فقط بر عهده ی مرد باشد و یا اینکه کارهای درون منزل فقط برعهده ی زن باشد، گاهی اوقات در زندگی پیش می آید که زن، برخی کارهای بیرون منزل از جمله خرید و کارهای اداری را انجام می دهد و گاهی اوقات هم مرد در خانه به همسرش کمک می کند. زوجین عاقل و فهیم باید بدانند که طرف مقابلشان به آنها لطف می کند، اگر مرد به سر کار می رودتا مایحتاج زندگی را فراهم کند، زن باید این کار مرد را لطف او قرار دهد اگر چه در اسلام به عنوان وظیفه ی مرد در نظر گرفته شده است و مرد هم باید بداند که زن هیچ وظیفه ای ندارد جز تمکین همسرش و اگر کارهای منزل و بچه داری برعهده اش می باشد این لطف زن است.
خوش زبانی
از آن جا که زن و شوهر، بیشتر وقت خود را در کنار یکدیگر می گذرانند، باید به طور جدی مراقب زبان خویش باشند و نه تنها با بدزبانی سبب رنجش دیگری نشوند، بلکه همواره با سخنان حکمت آمیز، منطقی و شیرین، دل یکدیگر را به دست آورند و سبب انبساط خاطر همسر خود گردند و چه نیکوست زن و شوهر بسان نخستین روزهای زندگی با یکدیگر سخن بگویند.
امام علی (علیهم السلام)می فرماید: «همواره با زنان مدارا کنید و با آنان به نیکی سخن گویید؛ تا آنان نیز سخن نیکو بگویند.»
اصول سخن گفتن شوهر با زن
1- معشوق توست و از کلمه های عاطفی و عاشقانه استفاده کن.
2- با کلماتی توجه به موجودیت او را در زندگی اظهار کن.(از او زیاد قدردانی کن)
3- همواره با جملاتی از زیبایی او و اعمالش تعریف کن.
4- اشتباه و خطاهایش را به رخ او نکش.
5- وقتی در مورد موضوعی با احساس سخن می گوید، سراپا گوش باش وبه احساسات او ارج بگذار.
6- زمانی که با ناراحتی مطلبی را بیان می کند، او را نصیحت نکن بلکه فقط با او همدردی کن.
7- در مورد کارها و اتفاقات روزمره اش از او بپرس، او از این عمل حس نزدیکی و علاقه را احساس می کند.
8- پیش دیگران، خصوصاً فزرندان و نزدیکان از او تعریف کن.
9- به حس خودآرایی و خودنمایی او توجه کن وبا جملاتی زیبا این حس او را برآورده ساز.
اصول سخن گفتن زن با شوهر
1- سرور توست مورد تکریم توست، از کلمه هایی که تأیید کننده ی اوست استفاده کن.
2- با کلماتی، ریاست او را درزندگی اظهار کن.(به او دستور نده بلکه پیشنهاد کن)
3- همواره با جملاتی، اعمال و برنامه هایش را تأیید کن.
4- عیوب و ضعفش را به رخ او نکش.
5- وقتی درمورد برنامه ریزی های خود با غرور سخن می گویدسراپا گوش باش وبرای موفقیت برنامه اش تشویقش کن.
6- زمانی که از مطلبی ناراحت است از او علت ناراحتی اش را نپرس بلکه او را برای مدتی تنها بگذار تا خود ش علت ناراحتی اش را بگوید.
7- پیش دیگران، خصوصاً فرزندان و نزدیکان از قدرت تصمیم او تعریف کن.
8- در مورد کارها و اتفاقات روزمره اش از او مپرس، او این عمل را به عنوان بازجویی از خود تلقی می کند.
خوش بینی
بعضی از مردان به همسر خود بدگمان می شوند، یا در حفظ عفت و پاکدامنی او تا سرحد وسواس پیش می روند، وبر او سخت گیری بی جا می کنند.می گویند: کفش زنانه را نباید مهمان مرد ببیند، اسم همسرم را نباید هیچ مردی بداند.
این مردان اگر مسلمان و شیعه علی ابن ابی طالب (علیهم السلام) هستند باید بدانند که آن حضرت آنان را از این عمل زشت منع می کندو می فرماید:
«این گونه سخت گیری ها زن سالم را به فساد می کشاند و پاکدامن را به سوی آلودگی می برد.»
زوجین فهیم، باید بدانند سوء ظن، باعث به وجود آمدن اختلافات می گردد ودر نهایت ممکن است کار به طلاق بکشد. سخت گیری های بی جای زن نسبت به مرد که شب و روز شوهر خود را چک می کند ومورد بازپرسی قرار می دهد باعث برانگیختن شک می گردد. اعتماد داشتن به طرف مقابل وباور داشتن او، نوعی احترام گذاشتن می باشد، مرد هم باید بداند که از سخت گیری های بی جا و اعتماد نداشتن به همسرش پرهیز کند.
درک مشکلات همسر
هر یک از زن و شوهر حوزه ی فعالیت مخصوصی دارد. در حوزه ی هر یک از آن ها مشکلات و موانع خاصی وجود دارد که در حوزه ی فعالیت دیگری نیست، از این رو درک مشکلات هر یک برای دیگری، بسیار مشکل است ولی چون این دو موجود، به حکم اجبار غریزی و نیاز اجتماعی و اقتصادی، کنار هم قرار گرفته و زندگی مشترک تشکیل داده و زیر یک سقف نشسته وروی یک بالش سر می گذارند، مسکلات هر یک از آن ها با دیگری ارتباط پیدا می کند وباید آن دیگری در مشکلات همسرش فکر کند و عجولانه قضاوت نکند.
به عنوان نمونه: بانویی به واسطه ی ضعف اعصاب یا گریه کودک، شب را تا صبح نخوابیده و گیج و بی حال است، شوهر عاقل نباید، صبح زود بیدار شدن و صبحانه درست کردن را از او انتظار داشته باشد، باید به او اجازه دهد، قدری استراحت کند، بلکه اگر وقت دارد، خودش صبحانه مقوی و لذیذی برای همسرش آماده کند.
و نمونه دیگر: زن مطالبه ی پول یا خرید جنسی می کندوشوهر می گوید پول ندارم، زن نباید بگوید من پول لازم دارم«ندارم» را نمی فهمم و اصرار وپافشاری کند تا درگیری و نزاعی برپا شود، باید مشکل شوهر را درک کند و چند روز صبر نماید.
تشکر کردن از همسر
شوهرانی هستند که زنان خود را دوست می دارند واز خانه داری آن ها راضی می باشند، ولی هیچ گاه دوستی خود را اظهار نمی کنند و تشکری برزبان نمی آورند.. اینها یا فکر می‌کنند: تشکر و اظهار محبت، شخصیت آنها را پایین می‌آورد یا زن خودش را لوس می‌کند، ولی باید بدانند که این فکر بر خلاف دستور اسلام است.
بعضی دیگر از شوهران فکر می کنند که فقط با پول دادن زیاد و کفش و جوراب خریدن بسیار، می توانند همسر خود را راضی نگه دارند این گونه شوهران هم در اشتباهند و نمی دانند که گاهی گفتن یک کلمه ی «متشکرم» بیشتر از یک دست لباس خریدن در روح زن تأثیر می گذارد.
همچنین زن باید گاهی از شوهرش تشکر کند، زحمات فراوان و عرق ریزی های او را به زبان آورد و قدرشناسی نماید.
عیب پوشی
زن در روی کره زمین، نزدیک تر و محرم تر از شوهر کسی را ندارد و شوهر هم نزدیک‌تر و محرم‌تر از زن کسی را پیدا نمی‌کند. خداوند متعال زن و شوهر را نسبت به یکدیگر تشبیه به لباس و جامه می‌کند یعنی چنان که لباس، حافظ تن است و حجابی است روی عیب‌های بدن، زن و شوهر هم نسبت به یکدیگر باید چنین باشند.
«هُنَّ لِباسٌ لَکُم وَ أَنتُم لباسٌ لَهُنَّ»
زنان لباس شما هستند و شما لباس زنان هستید.
عیب پوشی زن و شوهر از همدیگر در حفظ انسجام خانواده بسیار موثر است زن و شوهر اگر عیبی دارند باید وقتی تنها هستند آن را با زبانی نرم ودر وقت مناسب به هم بگویند.
اگر زن، عیب شوهرش را و مرد عیب زنش را میان جمع بازگو کند موجب از بین رفتن احترام بین آن ها می شود در نتیجه دلسردی و اختلاف بین آن ها بوجود می آید.
گذشت و اقماض
هیچ کس، جز معصوم، مصون از خطا واشتباه نیست. زن و مردی که زندگی مشترک را شروع می کنند، به ویژه در ابتدای راه، ممکن است، برخی گفتار و رفتار یکدیگر را ناصواب بدانند، در این گونه موارد باید با سعه صدر، رفتار کنند، برخی لغزش ها را بر یکدیگر ببخشند، برخی را با تصریح وکنایه اصلاح کنند و با تدبیر ودرایت از وقوع برخی دیگر پیشگیری نمایند.
هرگاه یکی از طرفین، دچار اشتباه و خطا شد و بعد فهمید که اشتباه کرده و عذرخواهی کرد باید همسرش این عذرخواهی را با روی باز بپذیرد. زیرا همین موضوع، راه حلی است برای خوب شدن روابط، پذیرش عذرخواهی با روی باز این امکان را به دو طرف می دهد تا علاقه خود را نسبت به یکدیگر بیشتر ابراز کنند.
احترام به روحیات و حساسیت ها
چه مردها و چه زن ها برای خود روحیاتی داشته و نسبت به مسائل خاصی حساسیت دارند؛ مثالاً مردها از نظر روانی دوست دارند که همسرانشان برای آن‌ها آرایش کنند یا زن‌ها دوست دارند که همسرانشان همیشه محبتشان را نسبت به آن‌ها ابراز کنند. به این نوع از روحیات، «روحیات نوعی» می‌گوییم؛ یعنی روحیاتی که در نوع مردان یا زنان وجود دارد. روحیاتی هم هست که به آن‌ها «روحیات شخصی» می‌گوییم؛ یعنی روحیاتی که در یک مرد یا یک زن وجود دارد و عمومی نیست؛ مثل اینکه کسی به مهمان زیاد حساس است و دیگری به دوری از پدر و مادر برای اینکه زن و شوهر بتوانند در کنار هم به آرامی زندگی کنند، باید به روحیات هم احترام بگذارند. یکی از دلایل اصلی اختلاف در زندگی مشترک، توجه نکردن به همین روحیات و حساسیت‌ها است.
محبت
بهانه گیر شدن بسیاری از همسران، چه مرد و چه زن به این جهت است که طرف مقابلشان به نیاز محبتی او پاسخ نگفته. پر بودن فضای خانه از عطر محبت، ضامن بقای محیط گرم خانواده و خالی بودن این فضا از چنین بویی، عامل تخریب آن است.
این کافی نیست که زن و شوهر همدیگر را دوست داشته باشند؛ بلکه باید این محبت را همیشه ابراز کرد.
این نکته را فراموش نکنیم که برای ابراز محبت نباید منتظر اقدام همسر بود. باید محبت کرد تا محبت دید.
اذیت نکردن همسر
مرد نباید زودباور و ساده لوح باشد و همسرش را به خاطرحرف دیگران مورد آزار و اذیّت قرار دهد. چه بسا افرادی هستند که به خاطر حسادت و کینه توزی و انتقام گرفتن از مرد، از همسرش بدگویی می کنند.
امام صادق(علیهم السلام)می فرماید:
«اگر از برادرت چیزی به تو گفتند و چهل گواه هم تأیید کردند که از وی شنیده اند ولی او بگوید که نگفتم از وی بپذیر.»
پیامبراکرم(صلوات الله علیه)فرمودند: «هر کس زنی داشته باشد که شوهر را بیازارد خداوند نماز وهیچ عملی از او را نمی پذیرد تا این که شوهر را یاری و راضی سازد. اگر چه آن زن همه ی عمرش را روزه گرفته و شب ها را تا صبح عبادت کرده و بردگان فراوانی را آزاد ساخته و اموال فراوانی را در راه خداوند انفاق نموده باشدو آن زن اوّل کسی است که وارد آتش می شود سپس فرمود: بر مرد نیز چنین آثار سوء و عذاب می باشد اگر همسرش را بیازارد و به او ظلم نماید.»
به رخ نکشیدن کارها
–کسی که به همسر خود احترام می گذارد هرگز نباید کارهایی که در منزل و بیرون منزل انجام می دهد را –به رخ همسرش بکشد بلکه انسان باید در تمامی کارها اخلاق داشته باشد.
برای ایجاد ارتباط خوب میان خود و همسرتان از برشمردن کارهای خود بپرهیزید.اگر شما چند کار مثبت در خانه یا بیرون خانه انجام داده اید آن ها را به همسرتان یادآوری نکنید و انتظار نداشته باشید که او مدام از شما تشکر کند زیرا چنین شیوه ای موجب زدگی و کدورت می شود.
مصادیق اختصاصی احترام از ناحیه ی زن
1. آرایش زن برای همسر
آرایش کردن زن، احترام گذاشتن به شوهر است زیرا زنی که برای شوهرش احترم بگذارد و زینت و آرایش خود را برای نامحرم به نمایش نگذارد وفقط برای شوهرش نمایان کند باعث تحکیم رابطه ی بین آن ها خواهد شد. با این کار زن، مرد دیگر به زنان دیگر نظر نمی کند زیرا زن خود را زیباترین زن دنیا می داند واز این که زن او فقط برای شوهرش آرایش می کند احساس افتخار می کند.
2. تکبر و بخل و ترس
تکبر و بخل و ترس باعث احترام گذاشتن به مرد از ناحیه ی زن است.
زن باید در برابر غیر شوهرش با غرور و خودبزرگ بینی مشاهده شود، نه رام و منقاد، تا جوانان هرزه در او طمع نکنند بلکه باید علاوه بر تکبر، از زن حالت سرپیچی و امتناع و سرکشی مشاهده شود.پیغمبر(صلوات الله علیه) می فرماید:«زن شایسته مانند غراب اعصم(کلاغ یک پا سفید) است که کسی نمی تواند بر اودست یابد.»
بخل زن خوب است برای این که مال شوهر را حفظ کند و ترس او خوب است تا از افتادن در دام شیادان هرزه مصون باشد. این سه صفت را خداوند متعال به مقتضای حکمت خویش در سرشت زن نهاده است.
مصادیق اختصاصی احترام از ناحیه ی مرد
1. سخاوتمند بودن مرد
یکی دیگر از مصادیق احترام که از جانب مرد باید رعایت گردد این است که در برابر خانواده اش سخاوتمند باشد و خساست نورزد. اسلام عزیز، علاوه بر آن که دستور می دهد که مرد هیچ گاه از سفر دست خالی به خانه وارد نشود، دستور می دهد که او در هر روز عیدی مانند عید فطرو عيد قربان، شيريني و هديه‌اي بخرد و به خانه بياورد تا كام همسر و فرزندانش را شيرين كند.مرد خانه اگر بخل و خسّت ورزد، زن و فرزند تمناي مرگ او را مي‌كنند!
شهاب گويد: به امام صادق(علیهم السلام) عرض كردم: حق زن بر شوهرش چيست؟ فرمود: … و هر ميوه‌اي كه همه مردم از آن مي‌خورند، بايد به اهل‌ بيتش بخوراند و خوراكي را كه مخصوص ايام عيد است و در غير ايام عيد، به آنها نمي‌رساند، در ايام عيد به آنان برساند.
2.حضور در خانه
اگر مرد با زن و فرزند خود هم نشینی نداشته باشد و بخواهد با دوستان ناباب رفت و آمد کند موجب فساد خود و خانواده اش می شود.اگر مرد خانه بخواهد دین و دنیای او سالم بماند و از زندگی زناشویی لذت ببرد باید از دوستی با آلودگان بپرهیزد، زیرا هم نشینی اثر خود را ناخودآگاه بر روح و روان انسان می گذارد.
پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) می فرماید:
«انسان بر منش رفیقش خواهد بود.»
بعد از ازدواج باید اوقات فراغت را در کنار خانواده سپری نمود وشادی خود را با ایشان تقسیم کرد.یک مرد خوب، یک همدم خوب برای همسر می باشد.
رسول خدا(صلوات الله علیه) می فرماید:
«حضور پدر در کنار خانواده اش پاداشی معادل پاداش اعتکاف در مسجد مرا به همراه دارد.»
دور از انصاف است که مرد شب به دنبال خوش گذرانی و غیره برود، درحالی که همسرش در انتظار او به سر می برد!!!
3. هر کسی را به خانه مبر
چقدر زیبا می فرماید امیرالمومنین علیه السلام که نسبت به حفظ خانواده ات همان گونه که در بیرون رفتن آن ها از خانه مراقبت داری، در وارد شدن مرد نامطمئن هم مراقبت داشته باش.
امین زن نسازی هیچ مردی که اینجا نقل زنبور است و انگور
هزارش مرد اگر زهد است و تقوی ز یک دیدن نپرهیزد مگر کور
البته قابل ذکر است که اگر مرد بخواهد کسی را به خانه بیاورد در ابتدا با همسرش مشورت کند تا زن هم آمادگی جهت پذیرایی داشته باشد.
توصیه هایی به آقایان
1- وقتی که او تلوزیون تماشا می کند کانال را عوض نکنید.
2- درجمع با او مهربان باشید
3- یاد بگیرید که از چه چیزی خوشش می آید برایش تهیه کنید. مثلاً از چه نوع غذای خاص.
4- اجازه بدهید احساس کندکه از بچه ها مهم تر است.
5- وقتی که برای بیرون رفتن از خانه دیر حاضر می شودبه موقعیتش توجه کنیدو مرتب نگویید که زود باش و عجله کن دیر شد، حوصله کنید تا کاملاً آماده باشد.
6- به مناسبت هایی مثلاً سالگرد ازدواج یا تولد از او عکس بگیرید.
7- بگذار ببیند که عکس او در کیف پول شماست.
8- اگر خسته است برایش چای بریز.
9- وقتی به تنهایی به مسافرت می روید به او بگویید دلتان برای او تنگ می شود.
10- گاهی با هم و دونفری به پیاده روی بروید.
11- به او بگویید که مادر خوبی برای بچه ها و همسر خوبی برای شماست.
12- به قول و قرار خود با خانمتان پایبند باشید.
13- هیچ وقت او را تحقیر نکنید چه در پیش دیگران وچه در تنهایی.
14- اگر خانمتان مدتی به خانه پدر و مادرش نرفته است پیشنهاد کنید به خانه والدینش بروید.
15- او را آشکار سازید.
16- برای او ترانه ای بخوانید.
17- اجناس استثنایی فروشگاه را برایش انتخاب کنید.
18- روزهای مخصوص را علامتگذاری کنید.
19- به او استراحت بدهید.
20- دامادی باش که عروس را روی دستهایش می برد.
21- یک کارت بابت هر روز که دور هستید به او بدهید.
22- در جایی از خانه هدیه ای برایش مخفی کنید.
23- در همه جا یادداشت بچسبانید.
24- حرف خود را روی پارچه ساتن بنویسید.
25- یک روز مرخصی بگیرید.
26- با هم در انظار ظاهر شوید.
27- حمامی گرم برایش آماده کنید.
28- قرار نهار با هم بگذارید.
29- اتومبیلی درجه یک برای گردش برایش کرایه کنید.
30- او را برای یافتن «هدیه»بفرستید.
31- بی هیچ مناسبتی برایش هدیه بفرستید.
32- برایش لباس بخرید.
33- در شب مهتابی با او قدم بزنید.
34- دوران نوجوانی را زنده کنید.
35- از او تعریف و تمجید کنید.
36- نامه ای عاشقانه برایش بنویسید.
37- برایش شعر بخوانید.
38- در زیر باران آواز بخوانید.
39- با هم در کلاسی نام نویسی کنید.
40- ترتیب سفری دریایی را با او بدهید.
41- در زیر آسمان پرستاره بخوابید.
42- نشان افتخار برایش بخرید.
43- ملکه یک روزه برای خانه تان انتخابش کنید.
44- جعبه موسیقی بخرید.
45- به او بگویید اینجا کسی چشم انتظار توست.
46- با هم غذا بپزید.
47- به او آرامش بدهید.
48- شام بخرید و به خانه بیاورید.
49- نمایشی بزرگ از دوست داشتن بدهید.
50- جشن کوچکی به افتخارش برپا کنید.
51- او را برای یک روز لوس کنید.
52- یک نوار کاست به او بدهید.
53- برایش مهمانی بگیرید.
54- به محض آنکه لامپی می سوزد، سریع آنرا عوض کنید.
55- چاقوهای آشپزخانه را تیز کنید.
56- گاهی اوقات وقتی با او صحبت می کنید، دست خود را روی بازوانش قرار دهید و او را لمس کنید.
57- وقتی خانه را ترک می کنید، او را ببوسید و از او خداحافظی کنید.
58- برای او شیرینی یا دسری را که دوست دارد، از بیرون بخرید.
59- روزی چهار بار او را در آغوش بگیرید.
60- از دست پخت و آشپزی او تعریف کنید.
61- جای گذاشتن مدارک و اسناد مهم را مانند سند خانه، پاسپورت و هر چیزی که به نظرتان مهم است به او بگویید تا او فکر نکند که به او اعتماد ندارید.
62- به احساسات او پی ببرید ودر مورد آن صحبت کنید؛ مثلاً به او بگویید امروز خوشحال به نظر می رسی؟
2-20- توصیه هایی به خانم ها
1- واکنش های طبیعی او را بپذیرید مثلاً این که صبح تا شب کار می کند. نگو که اصلاً به خانواده نمی رسی و فقط به کارت فکر می کنی.
2- انتظارت خودتان را با امکانات و توانایی های او هماهنگ سازید.
3- قبل از اینکه با کسی قول و قرار بگذارید با آقا مشورت کنید.
4- از رفتار و گفتاری که موجب رنجش همسرتان شود خودداری کنید.
5- سعی کنید که برای آقا جذاب تر باشید.
6- انتظار نداشته باشید که بین توجه به شما وتوجه به پدر و مادرش یکی را انتخاب کند.
7- شکایت های خود را به درخواست تبدیل کنید یعنی اگر از چیزی ناراحت هستید یا اگر می خواهید که کاری انجام دهید، به جای شکایت درخواست کنید.
8- اگر شوهرتان زیاد کار می کند، غذایی برای او تهیه کنید که با کار سنگین او تناسب داشته باشد وانرژی لازم را تأمین کند.
9- با شوهرت مهربان باش.
10- ویژگی های اخلاقی، فکری، روحی و … شوهرت را بشناس.
11- در مهمانی ها وجود شوهر را نادیده مگیر.
12- هرگز شوهرت را با لقب ها و اسامی تحقیرآمیز صدا مزن.
13- آبروی شوهرت را در نزد دیگران کاملاً حفظ کن.
14- از خواسته هایی که شوهرت دوست ندارد، دست بردار.
15- شوهرت به محبت تو نیازمند است اگر تو نیازش را تأمین نکنی، دیگران نیازهایش را تأمین خواهند کرد.
16- هنگام آمدن او به منزل، با وضع مناسب و ظاهری آراسته و با لبی خندان استقبال کن وپس از خوش آمدگویی، بگو:«عزیزم! خسته نباشی؛ در این مدت که تو نبودی، دلم برایت خیلی تنگ شده بود.»
17- گاهی اوقات به شوهرت بگو:«عزیزم! تو را دوست دارم.»
18- در برابر کسانی که از شوهرت بدگویی می کنند، از او به خوبی دفاع کن.
19- جلو پای شوهرت برخیز وبه او احترام کن وبه فرزندانت نیز روش احترام کردن به پدرشان را بیاموز.
20- بر سر مسایل جزیی وبی اهمیت بنای ناسازگاری با او را مگذار.
21- هرگز رفتارها و شخصیت و امکانات مردان دیگر را به رخ شوهرت مکش و از آنها تعریف و توصیف مکن.
22- چنان با شوهرت رفتار کن که هر موقع که تو را می بیند، تو را فرشته نجات بداند، نه فرشته عذاب.
23- هرگز غرور شوهرت را نشکن، که غرور تو هم شکسته می شود.
24- در برابر مشکلات زندگی به شوهرت روحیه داده و او را تشجیع کن.
25- هرگز به شوهرت مگو از تو خیری ندیده ام چرا که با این کلمه، همه نیکی ها و خوبی های تو از بین میرود
26- وسایل و لوازم و لباس هایی را که خریده است، نا چیز و کم اهمیت مشمار و از آنها عیب جویی مکن؛ اگر آن ها را هم نمی پسندی به روی خود نیاور، بپذیر واز شوهرت سپاسگذاری کن.
27- تو دلبری و شوهرت دلداده، طنّازی ها، شوخی ها، عشوه گری های خود را به شوهرت اختصاص بده.
28- از عوامل تخریب روابط مشترک(عیب جویی، اعتراض، سرزنش، تهمت، تحقیر، توهین، ایرادجویی، قهر و دعوا) بپرهیز.
29- درباره خواستگاران و دوستان قبلی خود و آرزوهایی که دربارۀ آنها داشتی فکر مکن و اسناد و مدارک، عکس، نامه، هدایا و … همه ی آنها را از بین ببر و به شوهرت نشان مده.
30- خود و شوهرت را با زنان و مردان دیگر مقایسه مکن.
31- تو که همه ی وجود و سرمایه ی گران بهایت را به او بخشیدی، چرا حاضر نیستی خطا و اشتباه او را تحمل کنی و ببخشی؟
32- اگر زنی از شوهرت تعریف و تمجید کرد، خوش غیرتی مکن و شوهرت را به خیانت متهم مساز.
33- با مردان بیگانه گرم مگیر.
34- محیط خانه را آرام، با نشاط و شاداب نگاه دار.
35- شوهر خود را همان گونه که هست بپذیر و سعی مکن او را تغییر دهی.
36- اگر دیدی شوهرت غمگین و ناراحت و عصبانی است، او را سئوال پیچ مکن.
37- اتاق خواب را مرتب ومعطر کن.
38- با افتخار شوهرت را به بستگانت معرفی کن.
39- هیچ چیز را به شوهرت ترجیح مده.
40- بهترین آرام بخش شوهرت باش تا در کنارت آرام گیرد و اندوه و ناگواری های زندگی را فراموش کند.
41- مگذار برنامه استراحت شوهرت را کسی برهم بزند، زیرا آشفته کردن خواب ، خشم او را برمی انگیزد.
42- هر چه می توانی به شوهرت خدمت کن. پیامبر اسلام(صلوات الله علیه) فرموده است:«زنی که به شوهرش لیوان آبی دهد، بهتر از عبادت یک ساله است.»
43- چیزی را که شوهرت قدرت خرید آن را ندارد، درخواست مکن. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) چیزی از شوهرش درخواست نکرد به علی(علیهم السلام) عرض کرد: «از خدای خود حیا می کنم که از تو چیزی بخواهم که قدرت خرید آن را نداشته باشی.»
44- مطلبی که مربوط به تو و شوهرت می باشد، با کسی در میان مگذار.
45- لجبازی مکن، پیامبر اسلام(صلوات الله علیه) فرموده است:«بدترین زنان، زنی است که با شوهرش لجبازی کند.»
46-این حق را به شوهرت بده که گاهی اوقات با خودش خلوت کند.
47- شوهرت نیازمند اعتماد، پذیرش، قدردانی، تحسین، تأیید و تشویق است؛ به شوهرت به چشم یک قهرمان نگاه مکن.
48- پیامبر اسلام(صلوات الله علیه) فرمود:«هر زنی که در مقابل بداخلاقی شوهرش بردباری کند، خدوند ثواب آسیه همسر فرعون را به وی عطا خواهد کرد.»
49- در طبخ غذا مهارت کافی داشته باش و با ذوق و سلیقه، غذای خوشمزه و مطبوع برای شوهرت تهیه کن.
50- هر شب مسواک بزن وبا دهان معطر وارد بستر شو.
51- اکثر مردانی که در دام فساد و اعتیاد گرفتار شده اند، کسانی هستند که همسرانشان آنها را درک نکرده وبا دعوا و نزاع شوهر را از خانه گریزان کرده اند.
52- پیامبر اسلام(صلوات الله علیه) فرمود:«هرگاه مرد، زن خویش را به بستر فراخواند وزن سرپیچی نماید، فرشتگان تا صبح آن زن را لعنت می کنند».
53- شوهرت را از شربت شیرین همبستری محروم مکن، زیرا محرومیت های دیگری به سراغت خواهد آمد.
54- شوهرت را از نظر روحی و جنسی، چنان کامیاب کن که هوس زن دیگری را در سر نپروراند.
55- خود را به زیاد شندیدن عادت بده، نه به زیاد حرف زدن.
56- توشاهکار طبیعت و خلقت هستی، این شاهکار را در دسترس سارقان قرار مده.
نتیجه گیری
خانواده به عنوان هسته مرکزی زندگی اجتماعی، اولین نهادی است که انسان را از فردیت خود خارج می سازد عقد ازدواج قرارداد همه جانبه ای میان دو همسر است که همۀ وجود آنها را پیوند می دهد. نتیجۀ این پیوند می تواند آرامش نسبی باشد که نسیب زوجین می گردد.
دنیای امروز، دنیای اضطراب و پریشانی است و علارقم پیشرفت های حیرت انگیز علم و صنعت، در مسئله ی خانواده با مشکلات بزرگی روبه رو است. انسانها در طول تاریخ همواره در پی کشف راه هایی برای حفظ شکل طبیعی این بنیان بوده اند.
کوشش مصلحان جامعه- مخصوصاً پیامبر خدا- این بوده است که نظام خانواده یک نظام مستحکم باشد و هیچ عاملی نتواند این کانون سعاد ت را متلاشی کند.
یکی از عوامل کاهش اختلافات خانوادگی و استحکام بنیان خانواده، احترام متقابل می باشد. احترام به شخصیت، حقوق و نظرات یکدیگر موجب مودّت و صمیمیت بیشتر می شود. در نتیجه کانون خانواده از امنیت بیشتری برخوردار خواهد بود.
مشورت، خوش خلقی، خوش زبانی، خوش بینی، درک یکدیگر، قدردانی، عیب پوشی، گذشت و محبت از جمله مصادیق احترام می باشند.
با احترام صدا کردن، سلام و خداحافظی کردن، پیشواز و بدرقه رفتن، گوش دادن به سخن یکدیگر، پرستاری هنگام بیماری، دلجویی هنگام گرفتاری و آراستگی از جمله راه های عملی احترام می باشند.
منابع
* قرآن
* نهج البلاغه
1- اکبری، محمود، زندگی شیرین، چاپ پنجم، قم: انتشارات گلستان ادب، 1383
2- الهامی نیا، علی اصغر، فقه خانواده، چاپ ششم، قم: انتشارات زمزم هدایت،1391
2- داود زاده، میر ناصر، نکته عملی برای زن و شوهرها، ، چاپ اول،اردبیل : انتشارات باغ اندیشه، 1381
3- رمضانی ، قدرت الله ، زیباترین نکته ها برای شوهران، ، چاپ اول، مشهد: انتشارات پیوند با امام (ره)، 1389
4- عباسی ولدی ، محسن ، تا ساحل آرامش، ،جلد یک، قم: انتشارات جامعه الزهرا(علیهم السلام)، 1390
5- عیسی زاده، عیسی، خانواده قرآنی(ویژگی هاو وظایف اعضای آن)، ،چاپ چهارم، قم:انتشارات موسسه بوستان کتاب، 1391
6- کردیدمن، الن ، چراغ دل زنت را روشن کن، ، مترجم: عباس چینی-شیرین نوروی، چاپ دوم، تهران:انتشارات البزر، 1380
7- ماجراجو، محسن، نیازها و روابط زن و شوهر، ، چاپ چهارم، قم :انتشارات قدسیان، 1392
8- مصطفوی، جواد، بهشت خانواده، ، چاپ اول، قم: انتشارات دارالفکر، 1390
9- ملکی، حسن، با مشکلات همسرم چه کنم؟، ، چاپ چهارم، اصفهان: انتشارات حدیث راه عشق، 1388
10- موسوی، حافظ، 1000 نکته در روابط عاشقانه همسران، ، چاپ چهارم،اربیل: انتشارات نیک آموز، 1387
11- وحیدی ، محمد ،احکام خانواده(1)، ، چاپ سوم، قم: انتشارات هاجر،1388

 نظر دهید »

مراحل تحقیق 2

15 اسفند 1394 توسط غریبی فر

-اهمیت و ضرورت تحقیق :

دراین قسمت پژوهشگر باتوجه به بررسی ای که درزمینه ی پیشینه و سابقه ی پژوهش انجام داده است ، ضرورت انجام پژوهش رابیان می کند؛ یعنی با نشان دادن مسأله به صورت مشکل ( علمی و عملی ) و نبود راه حل مناسب ، ضرورت انجام پژوهش را توصیه می کند . علاوه براین ممکن است به کاربردهای علمی و عملی نتیجه ی پژوهش نیز اشاره داشته باشد .

3- پیشینه تحقیق :

دراین قسمت پژوهشگر باید سابقه ای از مسأله ای از مسأله را معرفی نماید و همراه با آن ، پژوهش هاییث که دیگران قبل از او انجام داده اند به صورت چکیده معرفی و نقد کند . برای معرفی اشاره به نام پژوهشگران قبلی ، تاریخ و نام پژوهش کافی است . دراین قسمت مطلوب است نظریه های اصلی موجود پیرامون مسأله بیان شود .

4- سوالات تحقیق :

در پژوهش های توصیفی در شکل های مختلف آن ، حرکت پژوهش مبتنی بر سوالات پژوهش است که پژوهشگر باید سوالات را به صورت دقیق بیان کند. سوالات بامسأله ی ااصلی تحقیق در ارتباط باشد و سوالات به دوصورت اصلی و فرعی یا کلی و جزیی بیان می شود .

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس