فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اهمیت پژوهش از دیدگاه مقام معظم رهبری

اهمیت پژوهش از دیدگاه مقام معظم رهبری

ضرورت پژوهش

از دیدگاه مقام معظم رهبری مد ظله

ما اگر تحقیق را جدی نگیریم، باز سالهای متمادی بایستی چشم به منابع خارجی بدوزیم و منتظر بمانیم که یک نفر در یک گوشه ی دنیا تحقیقی بکند و ما از او یا از آثار تألیفی بر اساس تحقیق او استفاده کنیم و اینجا آموزش بدهیم. این نمیشود؛ این وابستگی است؛ …..من بارها گفته ام که ما از شاگردی ننگمان نمیکند که شاگردی کنیم؛ استاد پیدا بشود، ما پیش او شاگردی میکنیم؛ اما از این ننگمان میشود که همیشه و در همه ی موارد شاگرد باقی بمانیم؛ این که نمیشود.[۱]

[۱]  – دیدار اساتید و رؤسای دانشگاهها ۹/مهر/۸۶

چرا امام حسن (ع) با دختر دشمن خود ازدواج کرد؟

11 دی 1395 توسط غریبی فر

 

 

 

یکی از سؤالاتی که در زمینه زندگانی کریم اهل بیت(ع) امام حسن مجتبی(ع) مطرح می‌شود، این است که چرا حضرت با جعده که پدرش یکی از دشمنان ایشان بود، ازدواج کردند؟

 

مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم این گونه پاسخ می‌دهد:

 

یکی از افراد و شخصیت‌های تاریخی که در دوران امیرالمؤمنین(ع) زندگی می‌کرد و در زیر سایه مهر او امنیت یافته بود، «اشعث بن قیس کندی» بود که برای شناخت او کافی است به خطبه‌ای از خطبه‌های امیرالمؤمنین علی(ع) توجه کنیم:

 

امام علی(ع) در مسجد کوفه سال 38 هجری سخنرانی می‌کرد، اشعث بن قیس به یکی از مطالب آن حضرت اعتراض کرد و گفت: این سخن به زیان تو است نه به سود تو، امام(ع) که او را به خوبی می‌شناخت نگاه خود را به او دوخت و فرمود: «چه کسی تو را آگاه کرد که چه چیزی به سود یا زیان من است؟ لعنت خدا و لعنتِ لعنت کنندگان بر تو باد ای متکبر، متکبرزاده منافقِ پسر کافر، سوگند به خدا تو یک بار در زمان کفر و بار دیگر در حکومت اسلام اسیر شدی و مال و خویشاوندی تو هر دو بار نتوانست به فریادت برسد، آن کس که خویشان خود را به دم شمشیر سپرد و مرگ و نابودی را به سوی آن‌ها کشاند سزاوار است که بستگان او بر او خشم گیرند و بیگانگان به او اطمینان نداشته باشند».(1)

 

از جملات صریح امام(ع) درباره اشعث استفاده می‌شود که او قطعاً یکی از دشمنان حضرت بوده است وگرنه حضرت با دوست خود این‌گونه صحبت نمی‌کند، اما با این حال، چرا فرزندِ حضرت (امام حسن مجتبی(ع)) با دختر چنین شخصی ازدواج کرد؟

 

در تاریخ داستانی درباره چگونگی ازدواج امام حسن(ع) با جعده دختر اشعث بن قیس نقل شده که در اینجا به نقل آن داستان می‌پردازیم:

 

درباره نام دختر اشعث مؤرخان اختلاف دارند و او را سکینه، شعثاء و عایشه هم دانسته‌اند، ولی صحیح‌ترین آن جعده است(2) و سبب ازدواج چنین بیان شده است که امیرالمؤمنین علی(ع) دختر سعید بن قیس همدانی به نام «ام عمران» را برای فرزندش حسن خواستگاری کرد، سعید گفت: به من مهلت دهید در این باره مشورت کنم و از حضور امام بیرون آمد در بین راه به اشعث بن قیس (برادرش) برخورد و جریان را به او گفت، آن مرد منافق از روی نیرنگ به سعید گفت: چگونه دخترت را به حسن می‌دهی که همیشه به او فخر بفروشد و درباره‌اش انصاف نورزد و با او بدرفتاری کند و بگوید: من فرزند پیامبر خدا و امیرالمؤمنینم و او در برابرش چنین فضیلتی نداشته باشد، پس بهتر نیست او را به پسرعمویش بدهی تا شایسته یکدیگر باشند، سعید گفت: کدام پسرعمویش؟ اشعث گفت: محمد پسر من!

 

آن بیچاره فریب خورد و گفت: دخترم را به پسرت دادم، اشعث شتابزده به نزد امیرالمؤمنین(ع) رفت و گفت: تو دختر سعید را برای حسن خواستگاری کرده‌ای؟! حضرت فرمود: بلی! اشعث گفت: آیا دختری را نمی‌خواهی که در شأن فرزندت باشد؟ حضرت فرمود: آن دختر کیست؟ اشعث گفت: جعده دختر من.

 

حضرت فرمود: ما با مرد دیگری در این باره گفت‌وگو کرده‌ایم، اشعث گفت: درباره آن گفت‌وگو راهی برای شما وجود ندارد، حضرت فرمود: او رفته است تا با مادر دختر مشورت کند، اشعث گفت: او دخترش را به محمد بن اشعث (پسر من) داد، حضرت فرمود: کی چنین کاری کرده؟ اشعث گفت: قبل از اینکه به اینجا بیایم و چنین بود که امیرالمؤمنین با این پیشنهاد موافقت کرد.

 

وقتی که سعید فهمید فریب اشعث را خورده پیش او شتافت و گفت: ای مرد یک چشم با من نیرنگ باختی؟ اشعث گفت: کور خبیث تو هستی که خواستی درباره فرزند پیامبر مشورت کنی، آیا تو احمق نیستی؟، اشعث شتابان به حضور امام حسن(ع) رفت و گفت: آیا نمی‌خواهی با همسرت دیدار کنی، چون او می‌ترسید فرصت از دست برود و بعد راه بین خانه امام و خانه خودش را فرش کرد و دخترش را به همسری امام بخشید، به این ترتیب جعده به خانه امام(ع) رفت».(3)

 

از آنجا که امام حسن مجتبی(ع) فرزند پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود، هر کسی دوست داشت به گونه‌ای خود را به خاندان پیامبر نزدیک کند، اهل بیت پیامبر(ص) هم به جهت حُسن خلقی که داشتند و حتی نسبت به دشمنان مهربان بودند، با این گونه پیشنهادات مخالفت نمی‌کردند و تا خطایی از کسی نمی‌دیدند او را از در خانه خود نمی‌راندند، علاوه بر اینکه طبق داستان فوق امام مجتبی(ع) در برابر کار انجام شده واقع شدند و تن به این ازدواج دادند، ولی بعضی از تحلیلگران سبب ازدواج امام حسن(ع) با جعده را این گونه بیان کرده‌اند:‌

 

همان گونه که برخی ازدواج‌های رسول خدا(ص) رنگ سیاسی داشت، پاره‌ای ازدواج‌های امام حسن(ع) هم سیاسی بود، با توجه به نفوذ بسیار زیاد اشعث بن قیس در کوفه به نحوی که در جنگ صفین در به حکمیت کشاندن جنگ تلاش فراوانی داشت و مؤثر هم واقع شد، حضرت با دختر او جعده ازدواج کرد، این ازدواج صورت گرفت و البته بدون فرزند پایان یافت، جعده که نفاق را از پدر به ارث برده بود با توطئه معاویه به دشمن حضرت تبدیل شد و در یک اقدام ننگین امام حسن(ع) را زهر داد.

 

*پی‌نوشت‌ها:

 

1. نهج البلاغه، خطبه 19، ترجمه: محمد دشتی، ص 64، چاپ دوم.

 

2. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ناشر: دارالمعرفه، ص 50.

 

3. قرشی، باقر شریف، زندگانی حسن بن علی، ج 2، ترجمه فخرالدین حجازی، ج2، ص567 به نقل از تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 216.

 

 نظر دهید »

چند نکته در طلبگی

11 دی 1395 توسط غریبی فر

 

 

 

خواندن این وبلاگ در وقت نماز حرام است (:

 


 

اشتراک گذاری این مطلب!


 

چند نکته در طلبگی

دی 11ام, 1395

حضرت آیت الله مجتهدی (رحمه الله علیه) فرمودند: الان بعضی از این پیشنمازها ، نماز را می خوانند و می روند ، من به اینها اقتدا نمی کنم .

از متفکر عالیقدر حضرت آیت الله شهید مطهری (رحمه الله علیه) پرسیدم آیا وسواس است ، که من به این پیشنمازها اقتدا نمی کنم ، ایشان فرمودند : خیر

از امام خمینی (رحمه الله علیه) پرسیدم آیا به این پیشنمازها اقتدا بکنیم ؟ ایشان فرمودند: نصیحتشان کنید حرف بزنند ، موعظه کنند و حدیث بگویند .

اگر کسی فقط بیاید نماز بخواند و برود و آخر کار هم پولی بگیرد این پول حرام است ، این مساله در کتاب شرایع الاسلام است .

من (مجتهدی) با این سن زیاد و بر اثر کسالت اعصاب و بیماری که بر اثر کهولت سن دارم ، هیچ روزی درس و منبر را تعطیل نکرده و نمی کنم . لذا من برای این گونه افراد و شما طلبه ها روز قیامت حجت هستم .

از خدا بخواهید عالم ربّانی شوید ، اگر می خواهی عالم ربّانی شوی اوّل باید خودت را بسازی .

اگر خودت را ساختی و به علمت عمل کردی می توانی در دیگران اثر بگذاری و دیگران را هم بسازی ، اگر به آنچه می دانی و می گوئی عمل نکنی ،علاوه بر اینکه حرفت اثری ندارد ، عقوبتهای دیگری هم داری .(1)

یکی از روزها امام به طلاب فرمودند: « سعی کنید تا جوان هستید خصلت های بد در وجودتان ریشه ندواند ، زیرا با گذشت عمر این خصلت ها راسخ می شود و انسان به حالی می رسد که رهایی از دست این خصلت ها امکان پذیر نیست. تا جوان هستید به عبادات و خصلت های خوب ، خودتان را عادت بدهید». (2)

امام در بحث مکاسبشان شاید دهها بار تذکر می دادند که همه کارها را اعم از نوشتن ، مطالعه ، تحقیق ، عبادت ، کسب کمالات معنوی و … را در جوانی کسب کنید و انجام بدهید و از موقعیت استفاده کنید. (3)

امام تذکر می دادند که مواظب اخلاق و سیرت خود باشید. خودتان را نگیرید و تکبر نکنید. (4)

یک وقت برای تکامل معنوی و تهذیب روح از امام راهنمایی خواستم که با یک جمله کوتاه آنچه را باید، فرمودند و انگشت روی نقطه اصلی نهادند و فرمودند: «سعی کنید در اخلاص عمل». (5)

منابع:

1. آداب الطلاب ،ج1 ، ص183-171

2. برداشت هایی از سیره امام خمینی ؛ ج5 ، ص 189

3. همان

4. برداشت هایی از سیره امام خمینی ؛ ج1 ، ص 298

5. برداشت هایی از سیره امام خمینی ؛ ج5 ، ص 183

 

 

 

 نظر دهید »

عوامل خانوادگی موثر برتشویق فرزندان به فرائض دینی

11 دی 1395 توسط غریبی فر


عوامل خانوادگی موثر برتشویق فرزندان به فرائض دینی
استاد راهنما
سرکار خانم گرزین

پژوهشگر
سکینه فغانی






 





 
چکیده
این پژوهش با هدف مشخص نمودن عوامل خانوادگی موثر برتشویق فرزندان به فرائض دین ،صورت گرفته و به دنبال پاسخگ.یی به این سوال بوده آیا خانواده درتشویق فرزندان به فرائض دین موثر است؟ تحقیقات انجام شده حاکی ازآن است که باورهای مذهبی و گرایش عمیق تر به آموزه ها و تکالیف دینی ،زمانی برای کودک و فرزند معنی دار می شوند که با نیازهای واقعی و رویدادهای زندگی روزمره او پیوند عمیقی داشته باشد. و این وظیفه والدین است که باروشهای فعال درپیوند میان نیازها و تکالیف دینی فرصتهای مناسب و رخدادهای سازنده راشناسایی کرده و درسنین مناسب بکارگیرند. خانواده درانتقال باورهای مذهبی فرزندان و کودکان نقش تعیین کننده و تاثیر گذاری دارد،بنابراین یکی ازرسالتهای ظریف و لطیف والدین درتربیت دینی فرزندان بیدارسازی نیازهای فطری آنها ازهمان دوران کودکی می باشد تا آنها انجام تکالیف مذهبی رابعنوان یکی از نیازهای روانی و معنوی خود احساس کنند.این تحقیق با روش توصیفی –اسنادی انجام گرفته به همین منظور از منابع موجود درکتابخانه استفاده شده است.
یکی از ابعاد تربیتی فرزندان تربیت دینی می باشد. یعنی فرزندان خود را به گونه ای بپرورانیم که هنگامی به سن بلوغ رسیدند به مسائل شرعی، تکالیف الهی، اوامر و نواهی، حلال و حرام را تشخیص دهد و به روشن بینی خاصی رسیده باشد. تابتواند در زندگی خویش عملی کند. والدین نخستین الگوهای رفتاری مردانه و زنانه ، نقش عمده ای در الگویابی دینی و تربیتی بازی می کنند. پس نباید از این الگوی رفتاری به راحتی گذر کنیم چرا که شالوده ی شخصیتی فرزندان و هسته ی مرکزی تربیت را تشکیل می دهد.
جهت موفقیت در تاثیر تشویق فرزندان به فرائض و واجبات دین و جذب آنان به این امر مهم، توجه به روشهای مناسب، جذاب و اصولی تبلیغ و تشویق نماز، عدم اصرار بر تنبیه های سخت و ارائه الگوهای عملی در این خصوص است که باید مورد توجه والدین قرار گیرد.
کلیدواژه ها: خانواده-فرزندان-فرائض دین-تربیت

فهرست مطالب
فصل اول: کلیات تحقیق (مقدمه)    1
1-1- تعریف و تبیین موضوع    2
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق    3
1-3- اهداف و فواید تحقیق    4
1-4- پیشینه تحقیق    5
1-5- سوال های تحقیق    6
1-6-فرضیه تحقیق    6
1-7- پیش فرضهای تحقیق    6
1-8-روش تحقیق    7
1-9-مفاهیم ومتغیرها    7
1-10-ساختارتحقیق    7
1-11-محدودیت ها،مشکلات وموانع تحقیق    7
فصل دوم :مفهوم شناسی    8
1- مفهوم عوامل    9
1-1-مفهوم خانواده    9
1-2- مفهوم تشویق    9
1-3-مفهوم مؤثر    9
1-4-مفهوم فرزندان…………………………………………………………………………………………………..9
1-5-مفهوم فرائض………………………………………………………………………………………………..10
1-6-مفهوم واژه دین    10
2- مفهوماصطلاحیتشویقبهفرائضدین….    11
فصل سوم :وظایف والدین درتربیت……………………………………………………………………12
1- وظایف والدین    13
1-1- آماده سازی برای تکلیف    13
1-2-الگوی رفتاری والدین نسبت به فرزندان    15
2- حقوق فرزندان     17
2-1-آموزش قرآن    17
2-2-آموختن فرهنگ پوشش    17
2-3-آموزش مسائل شرعی    18
2-4-آموزش ادب وارزشهای اخلاقی    18
3- نقش مادر درتربیت کودک    19
4- روش تربیت کودک تانوجوانی ازنظراسلام    19
5- مهرومحبت به کودکان درمحیط خانه    20
6- تربیت دینی کودک    21
7- نکاتی درتربیت دینی    23
8- خانواده وتربیت دینی    24
9- انتخاب رویکرد مناسب در یبان آموزه های دینی    26
10- عدم افراط وتفریط دربیان آموزه های دینی    28
11- پرورش دینی فرزندان    29
12-تاثیررفتاروالدین درسرمشق زندگی کودک    30
12-1-رفتار مذهبی والدین    30
12-2-نظم وترتیب    31
12-3-مهرومحبت    31
12-4-رعایت حق وعدالت    32
12-5-رفتاراخلاقی والدین    32
13- وظایف والدین نسبت به فرزندان در امر دین    33
فصل چهارم :عوامل تأثیرگذار درگرایش فرزندان به نماز    37
1- روشهای اقامه نمازدرخانواده    38
1-1-سیره حضرت اسماعیل    38
1-2-سیره ی حضرت لقمان    38
1-3-سیره ی پیامبراسلام    39
2- مسئولیت والدین نسبت به فرزندان درتوصیه به نماز    40
3- هشدارپیامبربه پدران ومادران آخرالزمان    40
4- راه های آشنایی کودکان به نماز    42
5- کودک ومسجد    43
6- اصول اساسی در تربیت فرزندان    44
6-1- اصل اول (آسان گیری تساهل(توجه به توان ظرفیت افراد))     46
6-2- اصل دوم (مسامحه و تغافل)    46
6-3- اصل سوم (آماده سازی روانی مخاطب)    46
6-4- اصل چهارم( گفتار غیر مستقیم)    47
6-5- اصل پنجم (نوآوری، ابلاغ، خلاقیت و ابتکار)    48
6-6- اصل ششم ( استدلال و منطق)    48
6-7 -اصل هفتم (تصویر برداری و تجسم بخشی به مفاهیم دینی)    49
6-8 -اصل هشتم (تعدد و تنوع الگوها)    49
6-9- اصل نهم (رعایت شخصیت کودکان)    50
6-10- اصل دهم ( محبت و مهرورزی)    51
6-11- اصل یازدهم (تشویق به جای تنبیه)    51
6-12- اصل دوازدهم(انگیزش به جای هیجان)    53
6-13- اصل سیزدهم (تدریج و تمرین)    54
6-14- اصل چهاردهم (اعتدال، پرهیز از افراط و تفریط)    55
6-15- اصل پانزدهم ( پرهیز از اجبار و تحمیل)    55
6-16- اصل شانزدهم (درون گرایی در مقابل کنترل بیرونی)    56
6-17- اصل هفدهم (تاثیر پذیری از والدین)    56
6-18- اصل هجدهم( مشاوره)    57
6-19- اصل نوزدهم(عشق به زیبایی و جمال)    57
6-20- اصل بیستم(بیم در کنار امید)    59
6-21- اصل بیست ویکم (معنوی سازی محیط)    59
6-22- اصل بیست ودوم (همراهی با مخاطب)    59
6-23- اصل بیست وسوم (تاثیر از همسالان)    60
6-24- اصل وبیست وچهارم (تضاد گفتار و عمل)    60
- نتیجه گیری ، پیشنهادات و منابع    61
نتیجه گیری    62
پیشنهادات    63
منابع    64

فصل اول
کلیات تحقیق (مقدمه)


 
1-تعریف وتبیین موضوع:
دین دراصطلاح قرآن همان روش زندگی است که انسان گریزی ازآن نداردوازالفاظی است که بسیاربرزبان هاجاری میشودومعمولا به کسی دیندارگفته میشودکه خدائی برای جهان اثبات کندوبرای خشنودی اواعمال مخصوص انجام دهد.دین درنتیجه پیوندی که میان زندگی اجتماعی انسان وپرستش خدای متعال داده است درهمه ی حرکات وسکنات خودراخدای متعال می دانددین زمام مراقبت ونگهداری انسان رابدست یک پاسبان درونی میسپاردکه درکارخودهرگزغفلت نمیکندوازپاداش وکیفرآن نمی توان جان به دربرد.دین اسلام،عقایدودستورهای علمی واخلاقی است که پیامبران ،ازطرف خدابرای راهنمایی وهدایت بشرآورده اند.دانستن این عقایدوانجام این دستورهاسبب خوشبختی انسان دردوجهان است.البته بایددانست که آنچه سعادت انسان ونیکبختی فردفردوجامعه ،وابسته به بکاربستن دستورات دینی است.ادمی بحکم طبیعت وسرشت خدادادی دین می خواهدزیراانسان درسیرزندگی پیوسته برای تامین سعادت خودتکاپووتلاش می کندوبرای رفع نیازمندیهای خوددست به اسباب ووسایلی می زندکه درمقاصدوی موثرند.نیازبه پرستش ونیایش یکی ازنیازهای اساسی وعمیق است که درعمق روان بشروجوددارددربررسی تاریخی،این موضوع ثابت شده است که پرستش جزئی ازوجودوکشش فطری انسان است گاهی این میل وروح پرستش توسط انبیاء درمسیرصحیحی قرارگرفته ،به خداپرستی ختم شده است. اما گاهی بر اثر جهل،انحراف ولجاجت،موجودات واشیاءگوناگون موردپرستش قرارگرفته انددوران کودکی حساسترین ومهم ترین دوران،درشکل گیری شخصیت کودکان ونوجوانان می باشد،بنابراین رسیدن به کمال وسعادت ابدی وبناکردن پایه های خوشبختی ،احساس خوش بینی ،داشتن اخلاقی خوب ونیکو،رابطه ای مستقیم بانوع تربیت آنهادارد.که آن مسیرمحقق نمی گرددمگربه شوق ،میل درونی.نقش میل درونی وآمادگی قبلی ،چنان مهم است که آموزه های اسلام ،اولین شرط انجام عبادات رانیت ومیل درونی می دانندوبرحضورقلب تاکیدی خاص دارنداولیاومربیان بایدعواطف واحساسات مذهبی کودکان راتحریک کرده وقلب اورابه تپش اندازندوازاین راه،اورامتوجه حق ومایل به جمال الهی وطالب کمال سازندباتوجه به این مسائل حال جای این سوال است که عوامل موثرخانوادگی برتشویق فرزندان به فرائض دینی چیست؟
2-اهمیت وضرورت تحقیق:
یکی ازمسئولیت خانواده <<والدین>>،تربیت فرزندان است.آنان نخستین کسانی هستندکه بافرزندان خوددرتماس اندوعالی ترین نقش رادرزمینه پرورش وتربیت دینی ورشدشخصیت فرزندایفا می کنند،دامن پدرومادر،اولین محیط مقدس است که می تواندشایسته ترین فرزندراتربیت نمایند.والدین ازیک سومنتقل کننده ی خصایص و ویژگی های وراثتی وازسوی دیگرعامل محیطی محسوب می شوند. طبق همین قانون،فرزندان، بدون کوچکترین فعالیت اختیاری،ازصفات وخصایص پدران ومادران خودشکل می گیرد.دراین باره دررساله حقوقی امام سجاد(ع)داریم حق فرزندت این استکه بدانی:اوقسمتی ازوجودتوست وجزئی ازدرخت هستی ات می باشد.دراین جهان خوبی وبدی اوباتوارتباط پیدا می کند.تودرباره ی آنچه که نسبت به اومسئولیت پذیرشده ای موردسوال قرارخواهی گرفت.دررابطه بااوطوری رفتارکن که نزدخدامعذورباشی.البته والدین درراه تربیت دینی نبایدعجولانه وسرسختانه بافرزندخودرفتارکنند.زیراتشویق برخلاف تنبیه که ازعوامل بازدارنده است،ازعوامل وادار کننده است.وبه انسان نیرومی دهد.فردی که تشویق می شودازکارخوداحساس رضایت می کندوبه همین جهت،جلوی خستگی وبی میلی دراین مسیررامی گیرد.البته برخی ازافرادآنقدربه هدفهای خودمومن هستند که نیازی نیست آنها راتشویقکند.وخودمشوق خویش هستند.اماهمه ی افراداینطورنیستندبخصوص کودکان ونوجوانان، برای رسیدن  به هدفهای خودنیازبه تشویق دارند.بطورکلی بشارت یکی ازوظایف پیامبران است ،یک رهبردینی بوسیله تشویق می تواندافرادرا درتمامی جنبه های دینی به تکاپووادارد.قران کریم درآیه ی 65سوره ی انفال گوشزدمی نمایدتشویق انسان رابزرگ می نمایدوبه اونیرومی دهد.باتوجه به اهمیت وتاثیردربرانگیختن افرادبه خصوص فرزندان به فرائض دین توسط والدین ،مصمم به این امرشدم که بتوانم مطالعاتی دراین باره انجام دهم وبتوانم راه حل هایی دراین حیطه ارائه نمایم تانتایج آن را،مورد استفاده ی همه ی والدین وکسانی که دغدغه تربیت دینی دارندقراردهم.


3-اهداف وفوائد تحقیق:
هدف کلی :مشخص کردن عوامل خانوادگی موثربرتشویق فرزندان به فرائض دین
هدف جزئی:مشخص نمودن وظایف والدین درتربیت دینیمشخص نمودن عوامل تاثیرگذاردرگرایش فرزندان به نماز.

0
4-پیشینه ی موضوع تحقیق:
نیازبه پرستش ازنیازهای اساسی وعمیق است که درعمق روان بشروجودداردواین موضوع ثابت شده است که پرستش جزیی ازوجودوکشش فطری انسان است.استادعلامه مطهری دراین باره می فرماید:یکی ازپایدارترین وقدیمی ترین تجلیات روح آدمی ویکی ازاصیل ترین ابعادوجودانسان ها حسن نیایش وپرستش است.مطالعه آثارزندگی نشان می دهدهرزمان هرجا بشروجودداشته است.نیایش وپرستش هم وجودداشته است.وهمچنین بشرازنخستین روزهای حضورخودبرعرصه ی خاک دریافته که خانواده بهترین مامن انسان وشایسته ترین کانون برای تبلورسکون واطمینان وپرورش وتقویت حس مذهبی ودینی بر افراد خانواده است و می توان گفت،هبوط((آدم البشر))باهمسری((حوا)) برعرصه خاک،خودگویاترین شهودوروشن ترین نمودبرای این مقصوداست.تحقیق خانم مهدی پور(1393)درخصوص تاثیرات تحصیلات زنان خانوادگی نشان دهنده ی آن است که فردتحصیل کرده به خصوص زن که یکی ازارکان خانواده به شمارمی رودوبادانش وبینش خود،دستانی پرترنسبت به فردی بی سوادویاکم سوادداردوهرقدرکم وکیف تحصیل وعلم اوبالاترروددرتدبیرمشکلات توفیق بیشتری داردالبته به شرطی که علاوه برتحصیلات ازتربیت اخلاقی ودینی نیزبرخوردارباشد.بهارحسینی درتحقیق نقش والدین درتربیت فرزندان،درتابستان (1384)به بررسی سوادوالدین درپیشرفت تحصیلی کودک وتاثیراقتصاددرتربیت فرزندان وعوارض عاطفی وروانی که برفرزندان واردمیشودپرداخته است.تحقیق آمارثابتی (1378)درخصوص آموزش والدین درمسائل تربیتی آن است که والدین محیط مناسب تری برای رشد فرزندان فراهم کنند.آن است که والدین محیط مناسب تری برای رشد فرزندان فراهم کنندکه درمیان تحقیقات انجام شده بطورخاص وجامع به عوامل خانوادگی موثربرتشویق فرزندان به فرائض دین،پرداخته نشده لذادراین تحقیق به این موضوع بطورمفصل تری بررسی خواهدشد.
5-سوال های تحقیق:
الف:سوال اصلی
عوامل خانوادگی موثربرتشویق فرزندان به فرائض دین چیست؟
ب:سوال فرعی
1-وظایف والدین درتربیت دینی چیست؟
2-عوامل تأثیرگذاربه گرایش نمازدرفرزندان چیست؟
6-  فرضیه تحقیق:
به نظر می رسد خانواده تاثیر زیادی بر تشویق فرزندان به فرائض دین دارد.
7- پیش فرض های تحقیق
1-بی تردید والدین نقش مهم وحساسی برتربیت دینی وصحیح نسبت به فرزندان دارند.والدین نخستین کسانی اندکه درمحیط خانواده،درشکل گیری خمیرمایه ی وجودی فرزندان ،نقش بسزایی دارند.
2-تشویق یکی ازعوامل تأثیرگذاردرگرایش فرزندان به فرائض دینی من جمله، نمازاست.

ج8-روش تحقیق:
براساس منابع کتابخانه ای بررسی گردید.
9-مغاهیم ومتغیرها:
خانواده:گروهی ازافرادهستندکه ازطریق خون ،ازدواج یافرزندخواندگی به هم پیوندخورده اندوکارکرد اصلی اجتماع آن ها تولیدمثل است.
تشویق :آرزومندکردن دراصطلاح:کسی را ازروی رضایت سرشوق آوردن.
فرائض:واجبات –دراصطلاح:وظایفی که درشرع مقدس ،انجام آن ضروری ولازم باشد.
دین:شریعت –دراصطلاح :مجموعه دستورات وقوانینی که ازجانب خداوند،برای تنظیم حیاط بشرصادرشده
10-ساختارتحقیق:
این تحقیق ازچهارفصل تشکیل شده است،که فصل اول آن به کلیات تحقیق اشاره شده وفصل دوم آن به مفهوم شناسی اشاره داردوفصل سوم به وظایف والدین درتربیت دینی اشاره داردوفصل چهارم آن به عوامل تأثیرگذاردرگرایش فرزندان به نماز پرداخته می شود.
11-محدودیت ها،مشکلات وموانع تحقیق:
عدم دسترسی به کتابخانه های شهرستانهای دیگر به علت داشتن فرزندکوچک.

فصل دوم:
مفهوم شناسی


 
مفهوم عوامل:
علت ها،چیزهایی مؤثرکه باعث گرایش وجذب می شود:
1-1 خانواده:1-اهل خانه ،اهل بیت ،2-مجموعه افراددارای پیوند سببی یانسبی که درزیریک سقف زندگی می کنند،3-مجموعه خویشاوندان ،خاندان،4-تیره  ،5-دودمان
خانواده ازنظربیشترمردم عبارتست از:زن وفرزندان وخویشاوندان مرد دراصطلاح شرعی،خانواده گروه وجماعتی هستندکه زیربنای آن برروابط مشروع همسری بین مردوزن استواراست وپیامدآن ،وجودفرزندانی است که به صحنه زندگی گام میگذارند.بشرازنخستین روزهای حضورخودبرعرصه ی خاک دریافته که خانه وخانواده بهترین مأمن انسان وشایسته ترین کانون برای تبلور سکون واطمینان است.
1- 2تشویق : درفرهنگ معین تشویق ب معنای آرزومندکردن ،به شوق افکندن ،راغب ساختن؛جمع تشویقاتمی باشد.یک عامل بیرونی برای انگیزش به سمت هدفی است درواقع بعنوان محرک می باشدکه انسان راعلاقه مندبه کاری وهدفی می نماید.
1-3مؤثر:سودمند،وعمل نافع –اثرگزاشتن درچیزی ،نفوذ،قدرت تأثیرگذاری .
1-5فرزندان:بچه ای که ازپیوندمیان پدرومادرحاصل می شود،زاده ،ولد،به پسرودخترهردو اطلاق می شود 5-چیزی که ازدیگری متولدمی شود»
1-5فرائض:جمع فریضه1-آنچه خداواجب فرموده ازنمازوروزه وزکات وغیره ؛واجبات.
1-6واژه دین:درلغت ودراصل به معنای طاعت وانقیادوخصوع درمقابل فرمانهاومقرراتی معیّن است.ونیزبه معنای جزاوپاداش آمده ،ازباب اینکه لازمه طاعت وانقیاد،جزاوپاداش است.
دین دراصطلاح فردوجامعه تأثیری عمیق داردبلکه تنها وسیله سعادت ونیکبختی انسان است ،جامعه ای که به دین پایبندنباشدواقع بینی وروشنفکری راازدست می دهدوعمرگرانمایه خودرابه گمراهی وظاهربینی می گذراند،عقل رازیرپاگذاشته چون حیوانات کوتاه نظروبی خردزندگی می کنند؛دچارزشتی اخلاق وزشتی کردارمی شوندوبدین ترتیب ازامتیازات انسانی محروم می گردد.جامعه شناسان دین رایک نهاداجتماعی می دانندوبه همین دلیل درباره آن بحث می کنند،رویکرد جامعه شناسان به بحث دین رویکردی علمی است .مولای متقیان علی علیه السلام می فرماید:«آگاه باشیدکه قوانین دین یکی وراه های آن آسان وراست است ،کسی که ازآن برودبه غافله وسرمنزل می رسدوغنیمت برد،وکسی که ازآن نرودگمراه شده وپشیمان گردد.»
واجب درلغت به معنای لازم وثابت می باشدوفرض وفریضه به معنای اندازه معین ولازم است. دراصطلاح نیز هرچیزی که خداوندبه آن امرفرموده بطوری که دربجاآوردنش ثواب وترکش وعده ی عذاب باشد.آن رافریضه واجب گویند.
امام صادق (ع)فرمود:«خداوندمی فرماید:هیچ بنده ای نمی تواندمحبت مرابه خودجلب کندمگراینکه واجبات مرادوست داشته باشدوبه آن عمل کند.»روشن است کسی که بخواهدنظرشخصی دیگری رابه خودجلب کند،می بایست به خواسته های اواهمیّت داده وهمّت خویش رامصروف اجابت خواسته های وی کند.البته دردوستی بادیگرانسان هااین خطرنیزوجودداردکه خواسته های آنان دردرتعارض باخواسته های شخص باشد،امادردوستی باخالق هستی که هرچه قرارداده درجهت آسایش انسان هاست،این خطرات نیزوجودنداردوآنچه که اوازبنده اش می خواهد،جملگی موردتأییدعقل سلیم می باشدوآسایش دوگیتی رابرای انسانیکه خواستارجلب محبّت خداست دربردارد.مقصودازانجام واجبات ،رسیدن به مقام بندگی است ،که درسایه ی دل سپردن به فرامین ودستورات الهی حاصل می شود.


مفهوم اصطلاحی تشویق به فرائض دین:
ازنظرلغوی به معنای بیدارکردن ،آگاه کردن وهشیارساختن وادب کردن است ومنظورازآن پاسخ مثبت دربرابررفتارمطلوب متربی است.این پاسخگویی متنوع بوده وممکن است به صورت ستایش ازمتربی،ابرازمحبت وروزی به او،واگذاری مسئولیت مناسب به او، وعده پاداش دادن ،آفرین واحسنت گفتن و… جلوه گرشود.دراین جاهرگاه عملی مطابق باشرع صورت پذیردموردتشویق قرارمی گیرد مثلاباانجام نماز،روزه،و…





فصل سوم:
وظایف والدین درتربیت دینی فرزندان
 
وظایف والدین:
درمنابع اسلامی حقوقی وظایفی برای والدین نسبت به فرزندان به طور عموم وگاه دختران به جهت شرایط وویژگی های خاص آنان مطرح شده است.
پیامبر(ص)به حضرت علی(ع)فرمود:«حقّالولدعلی والده ان یحسّن اسمه وادبه ویضعه موضعاوصالحا؛»حق فرزندبرپدراین است که نام نیکوبرایش انتخاب کندواورابه خوبی تربیت نمایدوبه کاروشغلی شایسته بگمارد.
این وظایف رامی توان بردوقسم تقسیم نمود:
الف)وظایف زمان بند:وظایفی است که تازمان بلوغ وحداکثرتازمان ازدواج واستقلال فرزندمطرح است؛همچون وظیفه ی تربیت، تأمین نیازهای مادّی،فراهم کردن شرایط تحصیل وازدواج آنان.
ب)وظایف غیرزمان مند:وظایفی است که همواره برای همگان به ویژه سرپرست خانواده مطرح است همچون :نظارت واحساس مسئولیت،محبّت وحمایت،نصیحت وخیرخواهی و.. .دراینجابه چندنمونه ازاین نوع وظایف اشاره می نمائیم:

1-1 - آماده سازی برای تکیف:
یکی ازوظایف والدین ،آماده سازی آنان برای تکلیف وانجام وظایف شرعی است .به این منظورتوجه به نکات زیربرای والدین لازم است:
1. سن تکلیف دختران وقتی است که 9سال تمام قمری آنان تمام شودوباورودبه اوّلین روزده سالگی ،وظایف الهی آنان شروع می شود.هرسال هجری قمری تقریبـا 11روزازسال شمسی کمتر است؛بدین ترتیب سه ماه وده روز زودترازسال شمسی تکلیف آنان آغازمی شود.وپسرباتمام شدن 15 سال قمری شروع به وظایف الهی است.
2.هرچندوظایف شرعی دختران دراوّلین روزده سالگی واجب می شود،امّالازم است برپدرومادرکه،قبل ازفرارسیدن آن روز،دخترخودرا به مراعات حجاب وعبادات شرعی تمرین دهند.امام خمینی (رحمة الله)کم ترین تسامح درحجاب دینی رانمی پذیرفتوفرزندان خودراازسنین پایین باحجاب اسلامی تربیت می کرد.خانم فریده ی مصطفوی می گوید:«امام مقیدبودنکه ما ازدوران طفولیت حجاب شرعی راحفظ کنیم ».اومی گوید:«امام همیشه مقیدبودند که ما ازمغازه چیزی نخریم ،بااین که مابچه بودیم ،می گفتند:هرگاه چیزی می خواهید بخرید،بگوییدتااین خدمتکاربخرد.»
3. گرفتن جشن تکلیف وبزرگ جلوه دادن انجام تکالیف شرعی وتهیه ی چادرنماز برای دختران ،وتهیه ی سجاده وعطروقبله نما برای هم پسرودختر.
4. فراهم نمودن زمینه های انجام وظایف شرعی :گاه فرزند(اعم ازدختریاپسر)ازنظرجسمی ضعیف است وخانواده ی اوبه جهت دلسوزی بی جا ازروزه داری اوجلوگیری می کنند،درحالیکه بایدبه مسائل شرعی پایبندباشند.بایداوراباغذاهای کم حجم وپرخاصّیت تقویت واورا به روزه داری تشویق نمایند.واگردرعمل نتوانست روزه بگیردوبرای اوضررداشت ،آن گاه روزه نگیردویادرمسئله ی نمازبایدشرایطی فراهم شودکه اوبه نمازعلاقمندگردد،ازآموزش مناسب گرفته تااستفاده ازعوامل تشویقی همچون :دادن هدیه ،برگزاری جشن تکلیف ،بردن به سفرهای زیارتی وتفریحی و… .
5. بروالدین لازم است تکالیف شرعی رازیباوشیرین جلوه دهند.گاه ممکن است مادروپدری وظایف شرعی خودراانجام دهند،امّاآن چنان سردوبی روح انجام دهندکه فرزندازانجام آنهالذّت نبرد.به عنوان مثال ،نماز رادرآخروقت بدون اذان واقامه بخوانند ،آن هم درحدانجام واجبات نماز.
یکی ازاساتیدعلوم تربیتی می فرمود:«خانمی ازمن سوال کرد:چرابااین که من زنی باحجاب وچادری هستم دخترم که درآستانه ی بلوغ قراردارد به حجاب علاقه مندنیست؟پرسیدم :آیا تابه حال شده است که وقتی ازبیرون واردخانه می شوی چادرت رابرداری وبه کناری بیندازی وبگویی:آه خسته شدم ،پختم و……ودخترخردسالت شنیده باشد؟گفت :آری،بارها چنین شرایطی اتّفاق افتاده است.گفتم :شمادرواقع بااین حرکت یک احساس ناخوشایندومنفی درذهن فرزندت ایجادکرده ای.اگرشمابه هنگام رسیدن به خانه چادرت رامی بوسیدی وبااحترام کنارمی گذاشتی،رفتارفرزندت به گونه ای دیگربود.

1-2 -  الگوی رفتاری والدین نسبت به فرزندان
ازوظایفی که هریک ازوالدین به ویژه مادران درقبال فرزندان خوددارند،رفتارمناسب در زندگی است.به چه کسی بنگرندکه رفتارش قابل الگوگیری باشد؟والدین اوّلین الگویی هستند که می توانندارزشها رابه درستی به آنان بیاموزند.اگرآنان در عمل اهل ایمان،تقوا،صداقت وپاکی باشند،فرزندان می آموزندکه چنین رفتارکنند.اگرآنان کم توقّع وقانع وصبورباشند،فرزندان نیزباکمبودها وکاستی هامی سازند.اگرآنان احترام یکدیگرراحفظ نمایند،فرزندان آنان نیزچنین خواهندکرد.مادرو پدری که درزندگی انضباط،ادب ونزاکت رابه درستی رعایت می کنند،فرزندان آنان می آموزندکه چنین باشند.خانم دکترفریده ی مصطفوی درباره ی رفتارعملی امام خمینی«رحمة اللّه»می گویید:وقتی اعمال ورفتار امام را می دیدیم،درماتأثیرمی گذاشت،بطوری که سعی می کردیم رفتاری همانند اوراداشته باشیم.کاری راکه می¬گفتندانجام ندهید،خودشان انجام نمی دادند.قهرا ماهم انجام نمی دادیم واگربه مامی گفتند:بایدنمازبخوانید،خودشان ازنیم ساعت قبل ازوقت نماز ،وضومی گرفتندوآماده ی نماز می شدند.ایشان همیشه اوّل وقت،نمازمی خواندند.
«حضرت امام بچه های خردسال راخیلی دوست می داشتندوآن قدربه بچه های کوچک علاقمند بودندکه می گفتند:
درنجف ازحرم که برمی گشتم ،بچه هارا باوجوداینکه کثیف بودند،خیلی دوست می داشتم.بچه هاتاجلومنزل آقا می آمدند. نوه های آقا همه شلوغ بودند.امام به دخترمن که از شیطنت بچه ی خودگله می کرد،می گفتند:
من حاضرم که ثوابی راکه توازتحمل شیطنت حسین می بری، باثواب تمام عبادات خودعوض کنم.
عقیده داشتندکه بچه بایدتاوقتی که بزرگ شود،آزادباشد،آن وقت برایش حدی تعیین کنند.درمورد تربیت کودکان می گفتند:
بابچه ها روراست باشیدتاآنهاهم روراست باشند.الگوی بچه ،پدرومادرهستند،اگربابچه درست رفتارکردید،بچه هادرست بارمی آیند.هرحرفی که به بچه هازدید،به آن عمل کنید.

2- حقوق فرزندان
2-1- آموزش قرآن
یکی ازحقوق فرزندبه والدین آموزش قرآن است .حق فرزندبرپدرسه چیزاست:
1.نام نیک برای فرزندخود انتخاب کند.
2.فرزندخودراخوب تربیت نماید.
3.به فرزندخودقرآن تعلیم دهد.
امام علی (ع) به امام حسن (ع) فرمود: تعلیم وتربیت تورا باآموزش کتاب خداشروع کردم »  درباره ی دختران علاوه برآموزش قرآن ،آموزش سوره نورسفارش شده است.

2-2-  آموختن فرهنگ پوشش
پدرومادردر زمینه های مختلف خانوادگی، ازجمله مسئله پوشش وحجاب،نقش اساسی دارند.شیوه ی لباس پوشیدن پدرومادردرمحیط خانه برروی شخصیّت فرزندان تأثیردارد.درخانواده ای که پدربه علّت های مختلف گاهی نیمه عریان درخانه به سرمی برد،نمی داندکه ازیک سو،ناخواسته روش نادرست رابه پسرش می آموزدوازسوی دیگرحریم لازم میان اوودخترش شکسته می شود.حجب وحیایی که به جرأت می توان ادعا کردکه ازارکان اصلی شخصیت زن مسلمان است ،ضعیف می شوددرچنین شرایطی ومحیطی نبایدازآن دخترتوقع داشت که دررفتاروگفتارخویش باپدر،حریم راحفظ نماید.

2-3-آموزش مسائل شرعی
بروالدین لازم است دختر وپسرنوجوان خودرابا احکام بلوغ،محرم،نامحرم ومسئله ی قاعدگی برای دختران که نوعا ازحدوددوازده سالگی آغازمی شود،آگاه نمایند.

2-4-آموزش ادب وارزشهای اخلاقی
برخی ازخانواده ها سعادت فرزندان خودرا تنهادرکسب علم ومدرک تحصیلی می دانند وسعی می کنند نمرات درسی ومعدّل فرزندان شان درسطح بالایی باشد.غافل ازآن که رشدوکمال فرزندان زمانی است که علم ومدرک همراه بافضایل اخلاقی باشد.اخلاق،عامل مهمی برای رشد وتعالی است واگرفرزندی فیزیک ،شیمی،وریاضی نداند،چندان ناپسندنیست ،ولی اگراخلاق وانسانیت نداشته باشد،جای نگرانی است .والدین بایدبیش ازهرچیزفرزندان خودرابه فضایل اخلاقی انسانی تجهیزکنند.

3- نقش مادردرتربیت کودک
خداوندسبحان ،انسان راخلق کرده است وبرای هدایت اوپیامبران را فرستاده وهرکسی که برای سعادت بشروتقرّب اوبه سوی خداوندبزرگ گام برداردواوراازپلیدیهاوکجرویها ومفاسدوجنایات دورنگه دارد،درراه انبیاء گام برداشته است.اگرمادری باتقوا،فرزندی صالح ودیندارتحویل جامعه بدهد،درواقع همان کاربزرگ انبیاء راانجام می دهد.امام خمینی (ره)می فرماید:شغل تربیت فرزند…ازهمه شغلها بالاتراست ،اگریک فرزندخوب تحویل جامعه بدهید،برای شمابهترازهمه عالم است.اگرشمایک انسان تربیت کنید،برایتان به قدری شرافت دارد که من نمی توانم بیان کنم».

4- روش تربیت کودک تانوجوانی ازنظراسلام
استادمجدالدین قطب ازاستادان جامعه ودانشگاه الازهرقاهره وازنویسندگان اسلامی است که درکتاب بحث ازروش تربیت وتعلیم اسلامی چنین نوشته است.اودرنقش تعلیمات عبادتی،مانند روزه ونمازوحج ودعاوعوامل اقتصادی ومالی وانفاق آن راازنظراسلام،عوامل سازنده وجهت دهنده ذکرکرده است ونوع تربیتهارادرتربیت روح وتربیت عقل وتربیت جسم ،ازنظراسلام تقسیم بندی نمودهوسپس به انواع وسایل تربیتی ازتوجه به شخصیتهای الگویی مثل تربیت (بالموعظه)ازراه پندواندرزونصیحت دستوراتی بیان داشته ،وتربیت (بالعقوبه)ازطریق توبیخ وکیفروجریمه اشخاص،وتربیت (بالقصه)ازطریق بیان (امثله)ومثال های تاریخی ووقایع وحوادث  تلخ وشیرینوازگذشته هاویامعاصران بیاناتی داشته ,وتربیت (بالعاده)ازطریق عادتهای خوب برای کودکان وترک دادن عادت های بدوایجادنمودن عادتها وباورنمودن خوبی واعمال وکردارهای خوب ونیک-که همگی عامل وعمل کننده به خوبیهاباشند-بیان نموده وبااین کیفیت ،طرز نوین تربیتی برای کودک تاسن نوجوانی راتشریح نموده اندماهم به این گونه می توانیم دراصلاح وتربیت کودکانمان کوشاباشیم .وبهتراست درک رابااذکارالهی آشناکنیم وازکودکی به آنها رازونیازباخداوندوقرائت قرآن کریم وادعیه ای مثل دعای کمیل و ندبه و رابه آنهاآموخته وقلب پاک وصاف والهی شان راباانواردعاهاآشنانموده ومنوّرترسازیم.

5- مهرومحبّت به کودکان درمحیط خانه
بزرگترین رمزسعادت درهرخانواده ای مهرومحبت است.براثرمهروعلاقه است که کودکان دارای تربیت صحیح می شوند؛زیراپرورش ،آن گاه به دست می آیدکه میان پدرومادروفرزندان ،مهربانی ومحبّت حکم فرماباشد.آری محبّت است که پدرراوادارمی کندبرای تربیت جسمی وفکری فرزند،آن همه رنجها رابرخودهموارکندومحبّت مادرانه است که برای پرورش اطفال دلبند،آن همه مشکلات راتحمل می کند….درآغوش گرفتن فرزندونوازش وبوسه زدن به گونه های اوتأثیرعمیق روحی وروانی درکودک دارد وصدای قلب مادر،قلب کودک راآرامش می بخشد.آری این محبتهای پی درپی ،به فرزندالهام می کندکه پدرومادرچون دوستی وصمیمی ویکرنگ،خیرخواه ویاردلسوزاوهستندواگرخدای نخواسته،رشته محبّت پاره گردد،بزرگترین ضربه به روان کودک واردمی شودمیزان محبت والدین بایدبه مقداری باشدکه رشدکافی جسمی وروانی اوراتضمین نمایدواورافردی سالم ومتعادل تحویل جامعه دهدمحبت ومهرنسبت به کودک خوب است ،به شرطی که ازحدنگذردواوراپرتوقع ولوس بارنیاورد….افراط درمحبت زیانهایی به همراه دارد،ازجمله آنکه :احساس مسئولیت رادرکودک ضعیف می کند،ازرشدعقلی اومی کاهد،متجاوزبه حقوق دیگران می شود، سلطه طلب ومستبدبارمی آیدودربزرگسال چون توقع اودرجامعه خریدارندارد،دچاراضطراب وهیجان می گرددوعقده حقارت پیدامی کند.

6- تربیت دینی کودک
تربیت دینی برای طفل ،امری ضروری وحیاتی است.اودرزندگی آینده نیازمندبه ستون پایداری است که به هنگام تزلزل ،بدان متّکی شودودرمسیرهدف نلغزدوایمان وعقیده ،چنین ستون پایداری برای اوست.ازسوی دیگرآدمی درمواجهه بامشکلات وحوادث زندگی ،اگردرعین تلاش ،شکست بخورد،نیازمندبه قدرت تسلّی بخشی است .ومذهب،چنین زمینه ای رابرای آدمی فراهم می سازد.درتربیت دینی،هدف آن است که رابطه ای بین کودک وخداایجادگرددودرسایه آن وابستگی پدیدآیدوآدمی براساس آن قادرشودکه خواسته هاوتمایلات نامشروع رابه بندبکشد…درتربیت دینی هدف آن است که تمام رشته های حیات آدمی به خدامتصل شودوهرعملی به خاطرخداانجام گردد؛آدمی درکاروفعالیت،دررفتاروکردار،خدارادرنظرداشته باشد؛مسائل حلال وحرام رابیاموزدوحیات مادّی ونفسانی خودرابرمبنای حکم خداجهت دهد.والدین هردودراین جهت دهی نقش به سزایی دارند،ولی کودک بیش ازهرکس با مادرتماس دارد،مفاهیم مذهبی واخلاقی راازاومی گیرد،دررفتارهااورانمونه وشاهدخودقرارمی دهد.براین اساس،پرورش مذهبی واخلاقی ازوظایف اولیّه اوست.این امرمخصوصابایددرسالهای اوّل زندگی پایه گذاری شود؛هنگامی که طفل خردسال است ،کلمه توحیدرابرزبانش جاری سازدوگوش اوراباکلمات مذهبی آشناسازد.درچنین صورتی است که این خاطره ها،فراموش نمی شودوبرای همیشه جاویدان می ماند.پیش از آن که دیگران ذهن کودک رامغشوش وآلوده نمایند،مادربایدخودراسرگرم اوکندومفاهیم خوب وبدرادرذهنش استواروریشه دارسازدوبذرهای اعتقادی رادردل اوبپاشدوخویهاورفتارهای اورابراساس سنّت الهی جهت دهد.می دانیم که کودک ازراه لمس،بوییدن،چشیدن،شنیدن،ودیدن باجهان خارج ارتباط برقرارمی کند.ایجادایمان دردوران کودکی براین اساس بایداستوارباشد،اوبایدازطریق شناخت پدیده های جهان ،خدارابشناسدوبه وجوداومؤمن ومعتقدگرددمرحله درک مجردات واستدلال درباره آن ،ازمسائل سنین بعدی است .مادربازبان ساده می تواند،به کودک تفهیم کندکه خدااورامی بیند،کارهای خوب وبدش رازیرنظرداردوهیچ چیزازنظرش پنهان نیست وپاداش وکیفرجهانیان بدست اوست.مفهوم خداازکودکی درذهن طفل جاری می گیردواودرمی یابدکه برای جهان آفریدگاری است،امابحث این است که خدای جهان ،چگونه به کودک معرفی شود.والدین می توانند،خدارابه عنوان منبع نیکها ونیروهاورحمتهاومحبّتهابه اومعرفی کندوذهن وروان اوراآماده پذیرش لطف ومهراونمایدویااوراخدایی سخت گیر،عقوبت کننده وکیفرده معرفی نماید!طفل راازکودکی نبایدازخداترساند،بلکه همواره بایدازمهروعواطف او،محبّت ودوستی او،مواهب وزیباییهای اوبحث کرد.داشتن خدای مهربان برای کودک بمراتب بهترازخدایی است که جبّارومنتقم است خدایی که دراثرجهالت مربیان برای کودک مایه ترس ووحشت معرفی شود،اثرش تاابددرذهناوباقی می ماندواوخدایی که خشمگین ،آزاررسان وجبّاراست وبه هیچ وجه ازحقّ خودصرف نظرنمی کندوحتما بدان کیفرمی کند،فراری ومتنفراست.مادربایدبذررحمت وامیدرادردل اوزنده سازدوحتی ناامیدی راگناهی بزرگ معرفی کند.مادرمی تواندبه طفل بفهماندکه اومی تواندباخدای خودصحبت کندورازدل بگویدوزمینه دل بستگی اورابه خداچنان کندکه طفل بزرگترین وظیفه اش راجلب رضای اوبداندوتابع امرونواهی اوباشد.


7- نکاتی درتربیت دینی
تاقبل ازحدودهفت سالگی،دائم ازمهرومحبّت ولطف خدابحث می شودوجنبه هایی که زاییده این احساس است،چون آفریدن آسمان ،خورشید،ماه ،پدرومادرمهربان و…..برای طفل بیانمی شود.ازحدودهفت سالگی کوشش براین است که خوف خداراهم دردل اواندازدوضرورت مجازات برای گناه راگوشزذکندوبگویید:همان گونه که خداوندبرای خوبان ،مهروعطادارد،برای بدان کیفروعقوبت دارد.آموزش وظایف وسنن دینی مانندنمازازحدودهفت سالگی شروع می شودووالدین کوشش دارندکه اورابدون اعمال خشونت وادارد تارکوع وسجودنماید.بدیهی است که این کاربرای طفل جنبه ی بازی وتفریح دارد،ولی تکرارومداومت درآن باعث می شود که اوتدریجابه آن خوگیرد،ازانجام آن احساس خستگی نکندودرسنین بزرگسالی ازآن ناراحت نباشد.این امرتاحدود10سالگی ادامه می یابد،ودائما کودک موردتشویق وترغیب است ،ولی ازاین سن چنانچه طفل ازانجام وظیفه  دینی امتناع کند،برای اوتأدیب است.


8- خانواده وتربیت دینی
1-خانواده درتعیین داشته های وراثتی فرزندمؤثراست.بهره ی هوشی،توانایی های جسمانی،وبرخی صفات شخصیتی ازراه وراثت به فرزندان منتقل می شود.علاوه براینهانوع اعمال ورفتاروتغذیه ی پدرومادرپیش ازانعقادنطفه ی کودک وپس ازآن ،به طورمستقیم برتربیت دینی کودک تأثیرمی گذارد.شایدبه همین سبب ،قبل ازانعقادنطفه ی فاطمه(س)،پیامبر(ص)ازجانب خداموظف شدچهل روزمعتکف شود.دردوره ی شیرخوارگی نیزباوضویابی وضوبودن مادردرهنگام شیردادن تأثیری زیاددرتربیت دینی کودک دارد.
2. نوع عکسها وپوسترهایی که بردیوار خانه نصب می شود،درتربیت کودک مؤثراست.همچنین نوع برنامه های صوتی وتصویری ونیزنوع کتابها ومجلاتی که واردخانه می شودومورداستفاده یوالدین ودیگراعضای خانواده قرارمیگیرد،به صورت مستقیم یاغیرمستقیم برتربیت دینی کودک تأثیردارد.
3. نوع گفتگووسخنان که درخانواده میان والدین ودیگراعضامطرح می شود، لحن سخن گفتن،استفاده ازالفاظ احترام آمیزیازشت ورکیک،برتربیت دینی کودک تأثیرمی گذاردونگرش اورابه دین شکل می دهد.درخانواده ای که کودک پیوسته نام خدارابه احترام می شنودوشاهدآن است که والدین هرکاری رابانام خداشروع می کنندوپس ازانجام هرکاری خداروشکرمی گویند،خودبه خودنگرشی مثبت به دین وخداپیدامی کند،درحالی که درخانواده ای که به جای نام ویادخداواهل بیت (ع)سخن ازخوانندگان وهرزگان وهرزگی است ،نگرش دیگردرکودک به وجودمی آید.
4. نوع رفتارهایی که درخانواده انجام می شودنیزبرتربیت دینی کودک تأثیرمی گذارد.ازآنجا که فرزندان به ویژه درسنین خردسالی به شدت ازرفتارهای والدین تقلیدمی کنند،نوع رفتاروالدین درشکل گیری شخصیت دینی ،اخلاقی واجتماعی کودک بسیارمؤثراست.والدین که اهل نماز،دعا،قرآن وتوسّل به اهل بیت باشند،فرزندان آنها نیزخودبه خوداین رفتارهاراازآنان فرامی گیرند.به عکس ،خانواده هایی که رفتارهای دیگری داشته باشند،کودک همانها رامی آموزدونگرش وباورهای متناسب باآنها درجان اورسوخ می کند.
5. نوع تلقی وانتظارهای والدین وخانواده ازتربیت کودک ،یعنی اینکه فرزندشان متدیّن تربیت شودیاخیرویاچه اندازه به آموزه های دینی پایبندباشدنیزدرشکل گیری شخصیت دینی کودک تأثیربه سزایی دارد.
6. میزان کنترل والدین بررفتارکودکان وراهنمایی مناسب آنهادراموردینی نیزنقش مهمی درتربیت دینی آنان دارد.والدینی که کودکان خودرادرزمینه های مختلف اعتقادی ،عبادی واخلاقی زیرنظردارندودرمواقع لازم ،مسائل موردنیازرابه آنان آموزش می دهندیامنابع لازم رادراختیارآنان قرارمی دهند،فرزندانشان دراموردینی موفق هستند.
7. نوع روابط خانوادگی نیز تأثیرزیادی درتربیت دینی فرزندان دارد.خانواده ای که باافرادوخانواده های متدیّن وازنظراخلاقی سالم رفت وآمددارند،فرزندان آنان نیزباالگوها،اندیشه هاودوستان شایسته ای آشنا می شوندکه تأثیرمثبتی برتربیت آنان دینی آنان برجای می گذارند.برعکس ،ارتباط خانواده باخانواده هاوافرادی که پایبندی چندانی به دین ندارند،تأثیرمنفی برتربیت فرزندان خواهدداشت .گذشته ازاین ،ازآنجاکه کودک تاسن جوانی بیشتراوقات خودرادرخانوادهمی گذراندوازنظرمالی وعاطفی به والدین خودوابسته است.وازآنجا که درسنین کودکی ونوجوانی تربیت پذیری فرزندبیش ازدیگردوره های زندگی است،نقش خانواده درتربیت دینی ،غیرقابل انکاروبسیارگسترده ترازسایرعوامی است.

9- انتخاب رویکرد مناسب دربیان آموزه های دینی
چگونگی بیان آموزه های دینی نقش مهمی درپذیرش یاعدم پذیرش آنهادارد؛برای مثال،اگروالدین درخداشناسی تنهابه بیان دلایل فلسفی اثبات وجودخداوصفاتی مانندتوحیدوقدرت خدابپردازد،درس خداشناسی خسته کننده وغیرجذاب می شود.ونتیجه ای جزدل زدگی فرزندان ازمباحث اعتقادی نخواهدداشت،این مطلب درباره ی آموزش اصول اعتقادی دیگرنیزصادق است.بنابراین ،انتخاب رویکردمناسب درآموزش اعتقادات نقش مهمی درتقویت ورشداعتقادات دارد.رویکرددرآموزش اعتقادات همان است که معصومان (ع) درسیره ی تربیتی خودبه کارمی گرفتند.سیره ی معصومان درآموزش توحیدوخداشناسی به این صورت است که اولا :ازدلایل فلسفی پیچیده برای آموزش توحیداستفاده نمی کردند،مگراینکه پرسشی برای مخاطب مطرح شده باشدکه بدون استفاده ازمباحث فلسفی امکان پاسخگویی وجودنداشته باشدوثانیا:درمعرفی خداتنهابه برخی صفات خداوندکه درکلام وفلسفه مطرح است نمی پرداختند،بلکه بیشتر،آن دسته ازصفات خدارابیان می کردندکه بازندگی روزمره ی مردم ارتباط دارد.همچنین نوع برخوردخدارابااصناف مردم وبارفتارهای گوناگون مردم درموقعیتهای مختلف،بیان می کردند.بدین سبب ،خدایی که درقرآن وروایات معرفی شده ،درتمام لحظات زندگی مردم ودرتمام فعالیتهای آن حضورداردونسبت به رفتارهای آنان واکنش نشان می دهد.بدیهی است این خدادرمقایسه باخدای فیلسوفان بسیارجذاب تر،دلنشین ترودوست داشتنی تراست وبه همین سبب ،علاقه به خداوشوق ایجادارتباط صمیمی باخدارادرفرزندان ودانش آموزان برمی انگیزد.سیره ی آنان درآموزش نبوت وامامت به این صورت بود که :اولا:جزدرمواردی که برای مخاطب سؤالی وشبهه ای درباره ی اصل نبوت وامامت مطرح بود،ازدلایل فلسفی وکلامی پیچیده برای آموزش نبوت وامامت استفاده نمی کردند.ثانیا:فلسفه ی نبوت وامات رابااستنادبه شواهدملموس اززندگی پیامبروامامان تبیین می کردند.ثالثا:سعی می کردندتصوری روشن ودقیق ازتمام ابعادوزوایای زندگی پیامبر وامامان درذهنمخاطب ترسیم کنند.دراین تصویر،مخاطب احساس می کندکه پیامبر(ص)وامامان به انسان های عادی بسیارنزدیک بوده اند؛به علاوه به سبب آشناشدن باصفات ورفتارهای زیبای معصومان(ع)به آنان علاقه مندشده ودرنتیجه ایمانشان افزایش می یافت.وتقویت می شد.همچنین بانوع رفتارهای آنان درموقعیت های خاص آشناشده ودرنتیجه می آموختندکه درموقعیتهای مشابه چگونه رفتارکنند.سیره ی آنان درآموزش معادبه این شرح است که:برای تبیین مفهوم معادازتمثیلهای مناسب استفاده می کردند.برای اثبات امکان معاد،نمونه های محسوس اززندگی مجدد پدیده های طبیعی وانسانها ارائه می نمودندورابطه ی رفتاروگفتاردنیوی انسان باسرنوشت اخروی اورابیان می کردند.تبیین معادبدین شیوه بسیارجذاب تر،بازندگی روزمره مرتبط تروتأثیرگذارترازرویکردهای دیگراست؛زیراهرفرد درمیابدهررفتار،گفتاروعملی که دراین دنیاانجام می دهد،چه تأثیری درحیات اخروی اوخواهدداشت.

10- عدم افراط وتفریط دربیان آموزه های دینی
معصومان (ع) درتبیین معارف اعتقادی به شدت ازافراط وتفریط پرهیز می کردندودیگران رانیزازآن برحذرمی داشتند؛برای مثال درمقام معرفی خداوند وصفات اوتنهارحمانیت وبخشنگی خدارامطرح نمی کردند،بلکه درکنارآن صفت قهّاریت خدارانیزمطرح می کردند؛همچنین تنهاانواع عذابهای خدارابیان نمی کردند،بلکه درکنارآن پاداشها،نعمتهای بهشتی وعفووکرم الهی رانیزبیان می کردند.درمقام معرفی پیامبر(ص)وامامان (ع)نه چنان مبالغه وغلومی کردندکه آنها رابه مقام خدایی برسانندونه شأن آنان راازجایگاه واقعی آنان پایین می آوردند.درمعرفی معاد نیزتلاش می کردندهم نعمتهای بهشتی وهم عذابهای جهنم رابرایمردم تبیین کنند،چنانکه درتبیین سرنوشت مردم درروزقیامت،افزون بروضعیت نیکوکاران ،سرنوشت بدکارانرانیزبیان می کردند.این روشهادرتبیین مفهوم نمازوآموزش نمازبه فرزندان نیزکارایی بسزایی دارد.یعنی اگروالدین به فرزندان ،توصیه وسفارش به نمازودیگرتکالیفی دینی می¬کنندنبایدافراط وتفریط کنند.باعمل خویش ورفتارخویش فرزندخودراعاشق این تکلیف الهی کنند.فرزندی که هرروزتکراراینکاررامی بیندکه والدین بعدازنمازسجاده خودراجمع نمی کنند یادرحال روزه داری زبان به گله وشکایت بازمی کنند ویابرای پرداخت خمس وزکات خساست به خرج می دهدویاهنگام پرداخت صدقات دست وبالش می لرزدویامثلا درانجام امرونهی،فقط به گفتاروبه زبان می گوییندوهیچ اثروعملی راازآنهانمی بیندچگونه می توان انتظارداشت که چنین فرزندانی متخلق به رفتارحسنه وملزم به اعتقادات وتکالیف وفرائض دینی شود.درواقع جای این ضرب المثل باقی است که درپیرو وظایف والدین –ازکوزه همان برون تراودکه دراوست .وطبق فرمایش دکترشریعتی داریم که:فرزندان همان می شوندکه والدین هستندنه آنکه والدین می خواهند.

11- پرورش دینی فرزندان
دین برنامه هایی که برای روح وجسم انسان درنظرگرفته ،اورابه سوی کمال وسعادت رهنمون می سازد.این برنامه ها باعقل وخرد،سازگاروبانتایج افکارفیلسوفان هماهنگ است پیامبران که آورنده ی این ادیانند،طبیب نفوسندوانسان ها راازخجالت وضلالت رهانده وبااینها دین وی رابه تفکروآموختن وتحصیل آرای صحیح واعمال شایسته وی می داند.
عبادات برسه دسته اند:
الف)واجبات بدنی:مانندنمازوروزه وحرکت به سوی موافقت شریفه ،برای مناجات باخدا؛
ب)واجبات نفسی:ماننداعتقادات صحیح وعلم به توحیدوتفکردرالطاف وافاضات الهی
ج)واجبات اجتماعی:یعنی اموری که مشارکت افراددربلادلازم است.ازجمله معاملات،زراعت،نکاح،جهاد،بادشمنان ودفاع ازناموس درسایه این عبادات روح وجسم پرورش یافته ،ارتباط فردباسایرافراداجتماع سامان می یابد.

12- تأثیررفتاروالدین ازسرمشق زندگی کودک
هرآنچه که والدین درجنبه رفتاری ازخودبروزمی دهندنقش مهمی درسرمشق زندگی کودکدارد.بروزبرخی ازرفتارها نسبت به دیگرومواردی ازاین قبیل دردرجه بالاتری ازلحاظ اهمیّت هستندودرحقیقت به عنوان یک زیربنا درامرسازندگی کودک مؤثرندوبدین نظرتوجه به آنها ازاین جهت وجهات دیگرضروری است .برای پرورش صحیحکودک وساختن یک انسان کامل هم پدر مسئولیت داردوهم مادر.زحمت هریک بدون توافق همکاری وتاییدآن یک امکانپذیر نیست.البته بعدها که کودک به سن رشد وتمیر رسید خودنیزدرباره خودوظایفی پیدامیکندومتعهدمی شودکه زمینه کمال خودراازهرسوفراهم نماید.

12-1-رفتارمذهبی والدین
اساس آموزش وپرورش دینی ازسوی خانواده پایه ریزی می شود.نقش مدرسه ،موسسات وحتی جلسات ،آنهم باتوجه به وضع وشرایط عصرما بسیار ناچیز است بگونه ای که کمتر می توان درآن زمینه امیدوار بود آنچه که والدین درجنبه عملی مذهبی انجام می دهند همان پایه های عملی و رفتار مذهبی برای کودک می شود. براین اساس برای والدین که خواستار عمل مذهبی کودک آنهم به نحوه صحیح و استوار آن هستند چاره ای نیست جز اینکه خود ازاین باب نمونه و الگو باشند.باهزل و مطایبه می توان زندگی راسر کرد ولی ازاین طریق نمی توان سازندگی ایجاد نمود.والدینی که خود به اصول مذهبی به اعمال مذهبی به مراسم و آداب آن بی توجه هستند چگونه می توانند انتظار داشته باشند که فرزندانشان مذهبی و دارای رفتاری صحیح و ارزنده باشند. شکی نیست که پدرومادر نماز می خواند روزه می گیرد.ولی مهم این است که این اعمال فرمالیته و سورساتی نباشد.

12-2- نظم و ترتیب:
والدین باید الگوی نظم و انظباط باشند،نظمی که کودک زندگی خود را برآن استوار سازد، و انظباطی که طفل ازآن اطاعت بیاموزد آنهم اطاعتی توام با رغبت و احترام و براساس موازین عدل و انسانیت پدری که رفت و آمدش به خانه تابع هیچ نظم و مقرراتی نیست مادری که محدوده چندمتری اطاعتش و یا آشپزخانه اش آن چنان درهم و آشفته است که جاپای صحبتی برای ورود درآن نیست.پدرومادری که لباسش به یک گوشه افکنده کتابش در گوشه دیگر اسباب و ابزار مورد نیازش ازقلم ،دفتر ،کیف…. درگوشه دیگر چه درسی می تواند به فرزند خود بیاموزد؟
پدری که خروجش ازخانه تابع و ساعات معینی نیست خانواده ای که وقت خواب و خوارکش براساس زمان معلومی نیست نمی تواند درکودک نظم و تربیت پدید آورد.

12-3 - مهرو محبت
وقتی که در خانواده ای کودکی به دنیا می آید چهره زندگی عوض می شود و هدف زندگی از پدر و مادر بسوی سومی جهت می گیرد.والدین نه تنها برای خود بلکه برای کودک هم که شده باید الگوی مهر و صفا باشند. سعادت و آسایش خود رابرای سعادت و آسایش دیگری مخصوصا کودک خویش بخواهند در حضور کودک برخورد و نزاعی نداشته باشند و چهره آرام زندگی راآلوده و اندوه ازغبار نکنند. خانه ای که در آن روح محبت و فداکاری ،وظیفه شناسی ،اخلاص، صفا،مهر،صلاح و صمیمیت ،عفاف و تقوا حاکم نیست خانه ای نامتعادل است.

12-4- رعایت حق و عدالت
کودک نخستین خاطرات و تاثر راازوالدین می گیرد. نقش متفاوت زن و مرد رادردنیای زندگی براساس حق و عدل از خانواده می آموزد ،احترام به انسانیت ،رعایت حق و قانون ،لذت افراد برای عدل و….. راازطریق والدین یادمی گیرد. بدین نظر والدین دراین جنبه نیز کمال مراعات راداشته باشند.آنها حق را بپذیرند اگر چه تلخ باشد و عدالت رارعایت کنند اگر چه به زیانشان باشد.بررسیهای علمی نشان داده است که بی عدالتی والدین درخانواده ،حسادت کودکان راتحریک می کند.گاهی حالت عصبانی،طغیان،انتقام جویی،کینه ورزی،درکودکان بخاطر بی عدالتی والدین ،بروز می کند که عواقبی بس وخیم دارد. والدین باید داور منصف وقافی عادل باشند و با حمایت بی جهت ازیکی روحیه ی دیگری رانشکند.

12- 5- رفتار اخلاقی والدین
والدین در همه مسائلی و ازجمله در جنبه اخلاقی باید الگو و نمونه باشند. آنها هم به حکم شرع و هم بخاطر فرزند به دوری از ریا، دروغ،جنایت،معاشرت غلط،لاف و گزاف موظف هستند.و نیز متعهدند قلبا و عملا مدافع حق،حق دوست،حق جو،دارای نیات خیر باشند.والدین درجنبه عمل برای اثبات یک امر سوگند نمی خورند پشت به هم نمی کنند.سخنان نامربوط نمی گویند عیب جو نیستند.
شوهر درورود به خانه با اهل آن سلام می کند همسر و فرزندان ازاواستقبال می کنند نسبت به هم معاشرتی انسانی و صمیمانه دارند. مادر صبحا کودکان و شوهر خود را خروج از منزل بدرقه می نمایند. خداحافظی می گویند.

13 - وظایف والدین نسبت به فرزندان در امر دین
همه ی والدین مسئوول ، باید فرزندانشان را به گونه ای تعلیم و پرورش دهند که تمام آداب و اصول توصیه شده توسط خالق خویش را به جا آورده و این اعمال و فرائض را با عشق و علاقه و نه از روی اجبار و تهدید و ترس انجام دهند. البته غالباً این کار با دشواری ها و پیچیدگی هایی روبروست و والدین نمی دانند باید از کجا شروع کنند.
از امام سجاد (علیه السلام): نقل شده است: « از جمله حقوق فرزندان بر والدین عبارت است از: نشان دادن راه راست و مسیر بندگی پروردگار و کمک به فرزندان در پیروی از فرامین خداوند متعال». تمام افراد به طور فطری دارای غریزه و کشش به سوی پروردگار و نیایش و پرستش او هستند. از جمله مسئولیت های والدین فراهم آوردن محیطی سالم و آزاد برای شکوفایی و رشد این میل ذاتی و حمایت و محافظت از فرزندانشان در برابر تاثیرات و عواملی است که آنها را از این میل فطری به عبادت دور می کند.
در دنیای مادیگرای امروز، کما بیش، شاهد توجه و تمرکز والدین بر پیشرفت فرزندان در امور دنیوی و مربوط به مسائل مادی هستیم تا معنویات و مسائل اخلاقی. والدین باید توجه داشته باشند که اگر چه پیشرفت و موفقیت در امور زندگی مهم است، اما کمال و میل به معارف دینی و اخلاقی، آن چیزی است که سعادت و موفقیت ابدی فرزندانشان را تامین می کند.
والدین بیش از آنکه با زبانشان دیگران را دعوت به اسلام کنند، از اعمال و شیوه های غیر مستقیم بهره جویند. اصل در آموزش مسائل دینی و واجبات مذهبی این است که خودشان نیز به آنچه تبلیغ و تعریف می کنند عمل کنند، کودکان به ویژه بچه های کوچکتر، در وهله ی اول از طریق دیدنمی آموزند تا از راه شنیدن.هنگامی که پدر و مادر تلاش می کنند در هر موقعیتی، هنگام کار، مسافرت، تعطیلات، گرهمایی های اجتماعی، یا حتی وسط آشپزی و امور روزمره، به موقع و در اول وقت نماز بخوانند، این عمل آنها بسیار مؤثرتر از آن است که صرفاً به فرزندانشان بگویند که باید نماز بخواند. علاوه بر این، رفتار ها در منزل و محیط خانه و خانواده، تاثیر عمیق وبسیار مهمی در احساسات فرزندانشان درباره اعمال دینی دارد.اگر آنها ببینندکه رفتارها وقتی روزه می گیریم بهتر است، تاثیر ماه مبارک رمضان و روزه داری را به طور مأموس و بهتر درک خواهد کرد. از سوی دیگر، اگر والدین به شدت بر انجام فرائض دینی و واجبات به فرزندانشان تذکر دهند اما از آن سو ببینند که پدر و مادرشان مقید به آن توصیه ها نیستند مثلاً دروغ می گویند، غیبت می کنند، بداخلاق هستندو عصبانی می شوند، رفتار متناقض والدین را نوعی ریا کاری تعبیر کرده و نتیجه می گیرند که اعمال دینی تنها یک سری رفتارها و آداب ظاهری بی هدف است.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: در سن 7 سالگی از کودکان خود بخواهیم که تا جایی که توانایی شان اجازه می دهد و می توانند روزه بگیرند، حتی تا نصف روز و یا کمتر. و از آنها بخواهیم هر وقت احساس گرسنگی و تشنگی کردند روزه ی خود را بشکنند و به این ترتیب آنها به تدریج به روزه گرفتن عادت می کنند. برای فرزندان پسر می توان این تمرین را از 9سالگی شروع کرد.
در مواردی ممکن است نوجوان یا فرزندان شخصاً علاقه ی خاصی به انجام فرائض نشان دهند، اما انجام آن فریضه می تواند به آنها آسیب جسمی یا روحی برساند. برای مثال ، والدینی را در نظر بگیرید که کودک آنها به شدت مایل به روزه گرفتن است، این والدین می توانند از فرزندانشان بخواهند تا تنها ساعات مشخصی از روز را روزه گرفته و پس از خوردن نهار نیز دوباره به روزه ی خود ادامه دهد. حتی امامان معصوم نیز فرزندان خود را به رعایت اعتدال و میانه روی در عبادت توصیه می کردند.
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم: «وقتی که کودکی به سن 3 سالگی رسید به او بگویید 7 بار ذکر « لا اله الا الله» را بگوید و دیگر کاری به کودک نداشته باشید تا زمانیکه کودک به سن 3 سال و 7 ماه و 20 روزه شود.در این زمان به او بیاموزید 7 بار بگوید « محمد رسول الله» و بگذارید کودک آزاد باشد تا وقتی که کودک به سن 5 سالگی برسد، در این هنگام به او سجده کردن را یاد دهید و در 6 سالگی نیز رکوع ، سجود و سایر قسمت های نماز را به او بیاموزید.
در تمام مراحل باید توجه داشته که والدین باید این مراحل را تدریجی دنبال کرده و کودک را تحت فشار قرار ندهند چرا که عجله و اصرار ما می تواند اثر عکس داشته و موجب زدگی و دوری آنها از انجام اعمال دینی شود. پیامبر اعظم « صلی الله علیه و آله» می فرمایند: «مانند اسب رمیده ای نباشید که نه به مقصد می رسد و نه توانایی برای سوار کارش باقی می گذارد.»
در انتها باید به این نکته اشاره شود که به عنوان والدینی که می خواهند مسائل دین را به فرزندانشان آموزش دهند، باید در انجام این کار خطیر از شیوه های جالب و جذاب و سرگرم کننده برای بچه ها استفاده کنیم. فرزندانمان را دور از چهارچوب های خشک ، با اماکن مذهبی و مراکز اسلامی و فعالیت های مذهبی آشنا و آمیخته شوند. اگر رفتار و آموزش تند و سخت گیرانه و با بی صبری برخورد کنیم، و یا زمانی که آمادگی آموزش ندارند، آنها را مجبور به یادگیری و انجام امور دینی کنیم، در فرزندانمان حس بدی ایجاد کرده و ممکن است این حس بد تا بزرگسالی و دوران بلوغ نیز همراه آنها مانده و در اعتقادات دینی آنها تاثیر منفی بگذارد.
پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله) نیز تاکید فرمودند: اسلام دین آسانی است، و مسلمان متدین بودن کار سختی نیست و افرادی که مسئوول آموزش و تعلیم و تبلیغ امور دینی به دیگران هستند. نباید به گونه ای رفتار کنند که تصویر خشنی از مذهب برای افراد ایجاد شده و در نتیجه ی یک سری اجبارها و فشارهای غیر ضروری ، مردم از دین و مذهب گریزان شوند.







فصل چهارم

عوامل تاثیر گذار در گرایش فرزندان به نماز



 
1- روشهای اقامه نماز در خانواده
سفارش پدرومادر
یکی از راه های اساسی اقامه ی نماز و شاید مهمترین و اولین آنها و ازروشهای خنثی سازی ترفندهای شیطانی در موضوع اقامه نماز،توصیه و سفارش و دستور اولیای خانه به سایر اعضاءبرای اقامه نماز و ایجاد جو توصیه و امر به نماز درجامعه ازدرون خانه است و این روش انبیاست قرآن درموارد متعددی دراین باب سخن دارد که بیانگر اهمیت سفارش به نماز و نقش ارزنده آن در اقامه ی نماز است.
1-1- سیره حضرت اسماعیل
قرآن در مقام تعریف و تمجید از حضرت اسماعیل (علیه السلام) می فرماید:
«و کان یامر اهله بالصلوة و الزکوة »«اوخاندانش را به نماز و زکات امر می نمود. »
نکته ی قابل توجه در این آیه استفاده از کلمه ی «و کان یامر» است،که دلالت براستمرار و پیوستگی دارد،بدین معنا که به طور مرتب و پیوسته اهل خود را به نماز سفارش می کردو از آنها می خواست که نماز را به پا دارند.
1-2- سیره حضرت لقمان
قرآن درسوره ی لقمان دربیان پندها و اندرزها و توصیه های حضرت لقمان به فرزندش اینچنین می فرماید:«یا بنی اقم الصلوة و امر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر علی ما اصابک»
«فرزندم نماز رابه پای دار ،امر به معروف و نهی از منکر کن و دربرابر مشکلات استقامت داشته باش.»


1-3- سیره ی پیامبر اسلام
قرآن خطاب به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)می فرماید:«و امر اهلک بالصوة و اصطبر علیها »«خاندانت راامر به نماز کن و دراین راه استقامت نما»
هنگامی که این آیه نازل شد برطبق برخی از روایات مدت چهل روز و برخی دیگر شش ماه،پیامبر هنگام نماز مقابل خانه ی علی و زهرا (علیها السلام) می آمدند وی فرمودند:
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته .آن گاه دستهای خود را می گشودند و دوطرف در خانه را می گرفتند و می فرمودند: «الصلاة الصلاة برحمکم الله»
نماز،نماز،خداوند شما را رحمت فرماید.
این سیره ی پیامبر بیانگر چند نکته اساسی است ازجمله اهمیت نماز و مسئولیت اولیا.اگر چه اهل بیت پیامبر خود ازائمه نمازگذاران بودند و میزان توجه و عنایت آن ها به نماز مشهور و معروف است،اما این روش پیامبر نقش آموزش و تربیتی و الگویی زیبایی دارد.
جایی که پیامبر در خانه ی علی (ع) و زهرا و فرزندانشان که از عابدترین افراد زمانه هستند اعلام می فرماید نماز!نماز! این درسی است برای همه پدران و مادران که این امر تکلیف آنهاست. آنها باید نسبت به نماز فرزندانشان مراقب و مواظب باشندو دچار غفلت و بی توجهی نگردند.امام هشتم (علیه السلام) می فرماید: ازامتیازات خانواده مااین است که علاوه براینکه پیامبر همه را امر به نماز فرمود،ازطرف خداوند ماموریت یافت، اهل بیت خود را بطور ویژه امر به نماز نماید.
2- مسئولیت والدین نسبت به فرزندان درتوصیه نماز
روشن است که اگر درمنزل زمزمه ی نماز و توصیه به آن وجود داشته باشد و هریک ازاعضای خانواده یکدیگر راسفارش و امر به اقامه ی نماز نماید،کانون خانواده تبدیل به کانون مقاومت و ایستادگی در مقابل تلاشهای شیطانی می گرددو بالطبع جامعه نیز این گونه خواهد بود،زیرا جامعه چیزی جز مجموعه خانواده ها و آحاد انسان ها نسبت و چنین جامعه ای از ناحیه ی ضد نماز،لطمه ای نخواهد دید.لکن هنگامی که درداخل خانه توصیه وتوجهی نسبت به نمازمشاهده نشودوپدرهاومادرهابراین باورباشندکه تنهامسئولیت آنها سیرکردن شکم فرزندان وپوشاندن ظاهرآنهاست،اماازلحاظ تربیت فکری وروحی،مسئولیتی ندارندوچنانچه اندیشه ی فرزندآنهاازدیگران باشد،یاروحش مبتلابه انواع بیماریهای مزمن گرددویازخمهاوجراحات گناه،روح اورامتعفن سازدودیگران رانیزبیازارد،ارتباطی به آنهاندارد،این باور،باورصحیحی نیست ،بلکه غلط وخطرناک است!این امریعنی اصالت دادن به جسم وبدن وبی¬اعتنایی به روح.

3- هشداربه والدین
براثرغفلت وبی توجهی شما،فرزندتان طعمه وصیددیگران می گرددواین بیانگربیعرضگی وعدم توجه انسان است که عزیزدلش ،میوه ی قلبش،ثمره ی زندگیش وآن کسی که ادامه ی وجوداوست ،دردست شیاطین گرفتارباشدوپدرومادرندانند که اوگرفتاردیوها ودامهاست.بطورقطع ،چنین اولیایی علاوه برضرورت پاسخگویی درمقابل فرزندان خوددراین دنیا،درروز قیامت پاسخگوی خدانیزبایدباشند.پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) روزی نگاه مبارکشان به گروهی ازکودکان افتاد.فرمودند:«ویل لاطفلان آخرالزمان من آبائهم»-وای براحوال فرزندان آخرزمان ازدست پدرانشان»سؤال کردند:یارسول الله ،ازدست پدران مشرکشان ؟فرمودند:«نه،ازدست پدران مؤمن ومسلمانشان».زیرا:چیزی ازواجبات وفرائض رابه فرزندانشان نمی آموزندواگرفرزندی شخصا برای یادگرفتن احکام اقدام نمود(یابه مسجدویاجلسه ی مذهبی گام نهاد)اوراازاین کاربه (بهانه های مختلف)بازمی دارند.»به بهره ی اندکی ازدنیا برای آنها راضی می شوند.به جای تشویق اوبرای حضوردرمسجدونمازوبرنامه های سودمندمذهبی ،اورابه کارهای دنیوی ،بابهره ی اندک می گمارندوازاین بهره ی اندک خوشحال هستند.آن گاه پیامبرفرمود:من ازآنهابیزارم وآن هاازمن بیزارند.
روشن است درمقیدبودن آنها به نماز ومسجد،آثارارزشمندفراوانی برای آنهاومانهفته است وحتی درحدیث داریم که بسیاری ازلغزشهای پدران ومادران باانجام امورفرزندان جبران می شود.والدین محترم !فرزنداهل نماز ،درمقابل پدرومادرنمی ایستد،گستاخانه بااوسخن نمی گویدوبی ادبی نمی کندواما این فرزندبی نمازاست که درمقابل مادرقدخمیده ای که جوانی ونشاط وداروندارش رابه پای رشداو نثارکرده است،می ایستدوباحرکات ناپسندش اورابه سخره می گیرد!وگاهی براواخممی نمایدودل اورابه دردمی آورد.پدرومادرگرامی!برای مبارزه باشیاطین ورهایی ازدامهای آنها،بایدفضای اقامه ی نمازراایجادنماییم. هرخانه یک سنگرشود.درآن صورت برای شیاطین ،مقابله باهمه ی خانه هاقطعا مشکل وشایدغیرممکن باشد.
والدین گرامی !هنگامی که به مسجدمی آییدفرزندان خودرابه همراه بیاوریددست فرزندان وکودکان ونوادگان خودرابگیریدوبه نمازجمعه بیاورید.قبل ازآنکه ،فرزندانتان براثردسیسه های شیطانی ازدست شمابپردواگربه هرشکل پریده است دل اورابدست آورید،باخداآشتی اش بدهیدوبامسجدمرتبطش کنید.


4- راه های آشنایی کودکان به نماز
بچه هاراازکوچکی بایدبه نمازتمرین داد،دستوربه مارسیده است که به بچه ازهفت سالگی نمازتمرینی یادبدهید.البته بچه هفت ساله نمی تواندنمازصحیح بخواندولی صورت نمازرامی تواندبخواند،ازهفت سالگی می تواندبه نمازعادت بکند،چه پسروچه دختر.یعنی همان اولی که بچه به دبستان می رود،بایدنمازرادردبستان به اویادبدهنددرخانواده هم باید به اویادبدهندولی این راتوجه داشته باشیدکه یاددادن و وادارکردن بازورنتیجه ای ندارد،کوشش کنیدکه بچه تان ازاول به نمازخواندن رغبت داشته باشدوبه این کارتشویق بشود.بهرشکلی که می توانیدموجبات تشویق بچه هاتان رافراهم بکنیدکه باذوق وشوق نمازبخواند،زیادبه اوبارک الله بگویید،جایزه بدهید،اظهارمحبت کنیدکه بفهمدوقتی نمازمی خواند،برمحبت شمانسبت به اوافزوده می شود.


5- کودک ومسجد
بچه رابایددرمحیط مشوق نمازخواندن برد.این به تجربه ثابت شده است که اگربچه به مسجدنرود،اگردرجمع نباشد،نمازخواندن جمع رانبیند،به این کارتشویق نمی شود،چون اصلا حضوردرجمع مشوّق انسان است ،آدم بزرگ وقتی خودش رادرجمع اهل عبادت می بیند،روح عبادت بیشتری پیدامی کند،بچه که دیگربیشترتحت تأثیراست .متأسفانه کم رفتن مابه مساجدومعابدومجالس دینی واینکه کودکان کمتردرمجالس مذهبی شرکت می کنند،سبب می شودکه آنها ازابتدارغبت به عبادت پیدانکنندولی این برای شماوظیفه است،اسلام که می گوید،بچه¬ات راواداربه نمازخواندن کن،نمی گویدآقا مآبانه فرمان بده ،تشربزن،دعوایش کن.نه،ازهروسیله ای که می دانیدبهترمی شودبرای تشویق اوبه عبادت ونمازخواندن استفاده کرد،شمابایداستفاده بکنید.بایدبابچه های خودمان برنامه مسجدرفتن داشته باشیم تابچه هابامساجدومعابدآشنابشوند.ماخودمان که ازبچگی بامساجدومعابدآشنا بودیم دراین اوضاع واحوال امروزچقدربه مسجدمی رویم که بچه های هفت ساله نشده اندبه دبستان وبعدبه دبیرستان وبعدبه دانشگاه رفته اندولی اصلا پایشان به مساجدنرسیده است ،بروند.خوب اینهاقهرا ازمساجدفراریمی شوند.حالا ممکن است بگویید وضع مساجدخراب است،کثیف است،یامثلا یک روضه خوان می آیدوحرف چنان وچنین می زند،آنها راهم وظیفه داریم که درست بکنیم ،وظیفه که دریک جاتمام نمی شود،وضع مساجدخودمان راهم بایداصلاح بکنیم.پس این راهم هرگزفراموش نکنیدکه ماوظیفه داریم نمازبخوانیم ووظیفه داریم که خاندان خودمان راهم نمازخوان بکنیم بشکلی که به نمازراغب وتشویق بشوند.فوائدوخاصیت نمازخواندن رابرای بچه هابگوییم،درحدودی که می توانیم فلسفه ی نمازخواندن رابرای بچه هابگوئیم.اولابرای خودتان درخانه یک مصلایی انتخاب کنید(مستحب هم هست)یعنی درخانه یک نقطه ای راانتخاب بکنید که جای نمازتان باشد.مثل یک محراب برای خودتان درست کنید اگرمی توانیدیک اتاق رابعنوان مصلی ،همانطوریکه پیغمبراکرم(ص)یک مصلی داشت،جای نمازداشت،انتخاب بکنیداگراتاق زیادی ندارید،دراتاق خودتان یک نقطه رابرای نمازخواندن مشخص کنید،یک جانماز پاک هم داشته باشید،درمحل نماز که می ایستید،جانمازپاکیزه ای بگذارید،مسواک داشته باشید،تسبیحی برای ذکرگفتن داشته باشید.

6- اصول اساسی درتربیت فرزندان
1-6 - اصل اول :آسان گیری تساهل «توجه به توان وظرفیت افراد»
دراعمال مذهبی بایدبه وضعیت جسمانی ،روانی ،فکری وعاطفی مخاطب توجه نمود از یک کودک 7 یا 10ساله نمی توان انتظارهمراهی باشمادرجلسات چندساعته دعاومناجات راداشت.بررسیهای علمی نشان می دهدکه بیشترافرادی که دارای گرایشهای مذهبی ضعیفی می باشندبه دوقشرتقسیم می گردند:کسانی که آگاهیهای مذهبی درحدّ کافی به آنها رسانده نشده وکسانی که درکودکی باسخت گیری وخشونت به تربیت مذهبی آنها اقدام شده است .چراکه بدیهی است طفلی که ازهمان آغزحیات ازعبادت ودینداری خسته شده درآینده به اعمال عبادی چنان اهمیتی نخواهدداد.اساسا آموزشهای دینی بایددارای انعطاف ومتناسب باتوانایی کودکان درسنین مختلف باشد ولذاقبل ازسن تکلیف نبایدباتکالیف سخت وطاقت فرسا احساس تنفروانزجاردرکودک ایجادنماییم. دراین باره نکات قابل توجهی درسیره ی رفتاری امام خمینی (رحمة الله )مشاهده می شودکه بیان برخی ازآن ها مناسب است.امام درمسائل شرعی همانندبقیه مسائل خیلی سخت گیری نمی کردندهیچ گاه مسائل شرعی رابه فرزندانشان دیکته نمی کردند؛بلکه آنهاوقتی عملا رفتارامام رامی دیدندخودبه خودتأثیرمی پذیرفتند.امام هیچ گاه به فرزندان خودنمی گفت:وقت اذان است ،دست ازکارتان برداریدونمازبخوانید.بلکه ازآنها می خواست نمازخودرادرخلال وقت نمازبه جاآورندوبه آنها می گفت :وای به حال کسی که نمازش رانخواند.ازهمه مهم ترخودایشان پیش ازاذان ،وضومی ساخت ودراول وقت به نمازمی ایستاد. خانم فریده مصطفوی دراین باره ازپدرخویش چنین حکایت می کند:امام هیچ وقت بچه ها رابرای نمازصبح ازخواب بیدارنمی کرد،زیرامعتقدبود که انسان درخواب تکلیف ندارد ، اگرکسی بیدارشودبایدنمازش رابخواندوامااگرگاه خوابمان می رفت می فرمود:بایدمقیدباشیدقبل ازنمازظهروعصر،نمازصبح راقضا کنید.این رفتاراثرمطلوبی درفرزندش شان داشت .خانم زهرامصطفوی نیزدراین باره خاطره ای ازامام نقل می کند:همسرم ازروی عادت ،دخترم راازخواب صبحگاهی بیدارمی کرد وبه نمازوامی داشت .امام وقتی ازاین ماجرا باخبرشدبرایش چنین پیغام فرستاد:«چهره شیرین اسلام رابه مذاق بچه تلخ نکن».این کلام آن چنان اثرعظیمی برجان دخترم گذاشت که از آن پس خودب ماسفارش می کردبرای نمازصبح بیدارش کنیم.درپایان این بخش ،توجه به فتوایی ازامام خمینی دراین باره مناسب است.ازایشان سؤال می شودکه بیدارنمودن افرادخانواده برای نمازصبح باچه کیفیتی مجاز است؟ درپاسخ گفته می شود:اگربیدارنکردن آن ها موجب سهل انگاری واستخفاف به نمازباشدبایدآن ها رابیدارکرد.

6-2- اصل دوم: مسامحه وتغافل
کودکان ونوجوانان ازعلایق ،انگیزه ها،هیجانات،وویژگی های متغیروناپایداری برخوردارهستندولذاانتظاربرخی والدین ازفرزندان خویش برای انجام رفتارها واخلاق اسلامی دریک قالب کلیشه ای ومطابق باخواست ومیل آنها وبدون هیچ خطا واشتباهی توقع بجایی نیست .گاه تذکربیش ازحدممکن است رفتارهای درونی شده قبلی آنهارانیز تضعیف کرده واثرمعکوس برجای گذارد.بنابراین گاه تأثیرتغافل وچشم پوشی ازتذکرمستقیم بسیاربیشتربوده واساسا این نوع برخوردبرای رعایت حرمت وحفظ شخصیت اخلاقی کودک،لازم وضروری است.دربرخی مواقع نیزمناسب است پس ازگذشت مدت زمانی ازارتکاب آن خطا ،به کودک درآن خصوص تذکردهیم.

6-3- اصل سوم: آماده سازی روانی مخاطب
آماده سازیهای عاطفی وروانی درتربیت دینی کودکان ازاهمیت ویژهای برخورداراست .قبل ازارائه مفاهیم والگوهای دینی بایدشرایطی فراهم گردد که آمادگی درونی متناسب بارغبتهای کودک دراوایجادشود.
ارائه مفاهیم وارزشهای دینی درموقعیتهای ناخوشایندوهنگامی که فردبه لحاظ عاطفی وشرایط روانی وذهنی وحتی فیزیکی وجسمانی ،آمادگی لازم ندارد،اثرویران کننده درتربیت معنوی اودارد.
وقتی کودک ازدرون پریشان وناآرام است ،پیام آهنگین ازبیرون به اومنتقل نمی شود،هرچیززیبا ودلپذیرباشد.نکته دیگرآنکه القای مفاهیم دینی بایدازراهی موافق باطبع وروان مخاطب صورت پذیردوگرنه آن رادفع نموده وازآن مفاهیم گریزان می شود.

6-4- اصل چهارم: گفتارغیرمستقیم
به طورکلی تأثیرغیرمستقیم ازشیوه های مستقیم بسیاربیشتراست .برهمین اساس تأثیرعمل ازگفتارافزون تروگفتارکنایی ازصریح بیشتراست .یکی ازمربیان بزرگ دراین باره چنین گفته است :من هوادارآن دسته ازروشهای تربیتی هستم که دخالت کلام درآن به حداقل ممکن برسد .به همین دلیل ازیک سوپیشوایان اسلام برتبلیغ عملی درمقابل تبلیغ زبانی،تأکیدنموده وازسوی دیگرقرآن وروایات مامشحون ازضرب المثلها،تشبیه ها،تغییرات مجازی وکنایی،حکایات وداستانهاست.البته این بدان معنی نیستکه تبلیغ مستقیم ،هیچ گونه کاربردوتأثیری نداردونبایددرهیچ موقعیتی ازآن بهره برد،بلکه ابتدا مناسب است بااستفاده ازنگاه های علمی وبرون دینی به تدریج ،مخاطب رابه متن دین نزدیک ساخت وآن گاه خودبا قرارگرفتن درفضای دین تقاضای بحث مستقیم ودرون دینی خواهدداشت.

6-5- اصل پنجم: نوآوری،ابلاغ،خلاقیت وابتکار
درارائه پیامهای دینی ومفاهیم ارزشی بایدبه گونه ای رفتارکردکه کودک بااشتیاق ومیل واراده به آن گرایش یابد،لذااین گونه مفاهیم وپیامها راهرچندارزشمندوناب باشند،نبایدبه یک باره دراختیارمخاطب نهاد،بلکه بایدزمینه کشف آن مفاهیم رابرای کودک مهیا ساخت تاخودبه شیوه سقراطی به آنها دست یابد.برهمین اساس ارائه مفاهیم بایدبه صورتی نووتحریک کننده صورت پذبرد.درحالیکه روشهای کنونی تعلیم وتربیت غالبا خسته کننده ،اشباع شده وتکراری است وبدون آماده سازی وایجادشوق وترغیب به طورمستقیم بامخاطب ،رابطه برقرارمی کنند.به همین دلیل مشاهده می شود که غالب روش های تربیتی مذکوریابی فایده وبی تأثیر است ویا اثری معکوس گذاشته وافرادرابیشترازدین واخلاق ،گریزان می سازد.زیراتکراروارائه محرکهای یکنواخت ،موجب دلزدگی وبیزاری جوانان می شود.

6-6-  اصل ششم: استدلال ومنطق
دربیان مطالب وپاسخ به سؤالات فرزندان همواره باید ازمنطق محکم واستدلالی روشن برخورداربودوسعی نمودپاسخی درست واقناع کننده به آنهاداده شود .آموزشهای مذهبی بایدهماهنگ، هدفدار،هدایتگرودرقالبی سیستماتیک ارائه شود.
جوان دراثرعلاقه وافربه اطلاعات مذهبی وکنجکاوی بسیارودقت فراوان ،همه ی داده هاومعلومات خویش راکناریکدیگرنهاده وباپردازش آنها به دنبال بنای نظامی هماهنگ وسازگاراست ولذابه سرعت تناقضهاوتضادهای سخنان ماراگوشزدنمودوخواستارجمع،میان گفته هاونوشته های مختلف است.دراین میان جواب غلط ویانیم بندویاطفره رفتن جواب ،اثری زیانباردرذهن کودک برجای می گذارد.لذابروالدین ومربیان است که اعتقادات ومعلومات مذهبی خویش راتکمیل نموده وبه علاوه به آنچه می گویند،مؤمن باشندواگردرموردخاص ،پاسخ سؤالی رانمی دانستندباصراحت ،اظهارجهل نموده وسپس بامطالعه ویاپرسش ازدیگران ،جواب درست رابه کودک ارائه دهند.

6-7- اصل هفتم :تصویربرداری وتجسم بخشی به مفاهیم دینی
هنریک مربی مذهبی آن است که مفاهیم دینی و آیات الهی راباتصاویر زنده لحظات نشاط آور و احساسات شور انگیز به کودک عرضه کند و به استدلال و نصیحت بسنده نکند.یکی از راهها داستان سرایی است .قصه و حکایت نه تنها برای کودکان بلکه برای بزرگسالان هم جذب و موثر است. کودکان و نوجوانان ازشنیدن داستان لذت برده و سعی درتطبیق خویش با قهرمان داستان می نمایند.البته انتخاب نوع داستان و کیفیت بیان و تشریح آن و تمرکز برنکات مهم و حساس ازموضوعات قابل تامل در برنامه ریزی است. ذکر و توصیف نعمتهای الهی نیز به زبان کودکانه درایجاد رابطه میان کودک و خدا تاثیر بسیار دارد.

6-8- اصل هشتم: تعدد و تنوع الگوها
انسان در سنین جوانی ازاخلاق همه اطرافیان کم و بیش تاثیر می پذیرد ؛پدر و مادر بستگان ،همسالان ،ورزشکاران ،هنرمندان،قهرمان تاریخی ،سخنرانان و نویسندگان ،شخصیت های سیاسی و اجتماعی و….. همگی به نحوی الگوی وی واقع می شوند. این امر نشانگر نیاز فراوان جوانان به الگو های متعدد و متنوع است.تاثیر شخصیت الگوها درشکل گیری رفتار و منش کودکان و نوجوانان یا تثبیت اخلاقی و اجتماعی آنان فوق العاده مهم است.لذا هرقدر این الگوها زیبا،محبوب،دوست داشتنی،منطقی،مصمم و عاطفی و مهربان باشندبرمیزان تاثیر پذیری افزوده می شود.  الگوهای یکنواخت و همردیف باعث دلزدگی جوان شده و این نیاز اصیل اورا اشباع نمی کند.دقیقا برهمین اساس است که خداوند درقرآن کریم ازالگوهای متفاوت و گوناگونی یاد کرده است،مانند:پیامبران الهی قهرمان جوانی چون:اصحاب کهف،بانوان نمونه ای چون،مریم،آسیه .علاوه براینان اسوه های فراوانی درتاریخ اسلام و الگوهای زنده ای نیز برمبنای معیارهای دینی قابل ارائه هستند.

6-9- اصل نهم: رعایت شخصیت کودکان
یکی دیگر ازنکاتی که رعایت آنها درفرایند تربیت دینی لازم و ضروری است حفظ شخصیت مخاطبان می باشد. مربی باید بدون کمترین برخورد با شخصیت کودک و آسیب زدن به آن برنامه خویش رادنبال کند.درغیر این صورت ورودیهای کودک برروی مربی بسته شده و پذیرایی خویش راازدست می دهد و درمقابل حالت تدافعی به خود می گیرد.این واقعیت دربرخوردهای تربیتی امامان (علیه السلام)بسیار مشاهده می شود که نمونه بارز آن داستان آموزش وضو به پیرمردی است که وضویش رابه شیوه ای غلط انجام می داد و لذا حسین (ع)ازاوخواستند میان آن دو داوری کرده و بگوید وضوی کدام یک بهتر است.پیرمرد با مشاهده وضوی آن دومتوجه اشتباه خود گردید و ازآن دوبزرگوار سپاس گذاری کرد.


6-10- اصل دهم : محبت و مهرورزی
روان شناسان عاطفه راخمیر مایه گرایشهای مذهبی می دانند به این معنا که هرقدر پیوند و محبت و انس بین کودک و مربی بیشتر باشد برمیزان جلب و جذب وی افزوده می شود برخورد خوب و مناسب خوش خلقی،خوش رویی خوب گوش دادن زیبا سخن گفتن و مهربان نگریستن تاثیر فراوانی درفرآیند القاءپیامهای دینی داراست. چناچه پدری فرزندان راباعباراتی زیبا همچون :«پاشو عزیزم،وقت نمازاست» همراه بانوازش و بوسه برای نماز صبح بیدار کند.درگرایش و علاقه او به نماز تاثیر فراوان خواهد داشت. اساسا درتربیت دینی فرزندانمان باید ازامرونهی شدید و تذکرات مکرر نیش دار پرهیز نمائیم.زیرا این روش برخورد زمینه پیدایش روح مقاومت درافراد رافراهم می آورد.جریمه دار کردن عواطف افشاگری ،رسواسازی ،تحقیر و امثال آن نیز از آثار زیانبار فراوانی برخوردار است.
6-11- اصل یازدهم : تشویق به جای تنبیه
تشویق بدون تردید ازمهمترین ارکان روان شناسی تربیتی و عاملی موثر درتحریک انگیزشهاست و پیشرفت عملکرد افراد درفرآیند یادگیری و تقویت رفتارهای مطلوب به شمار می رود.تشویق نیاز اساسی انسان است که در همگان از کودک و بزرگسالان موجود است به لیکن شیوه ها و گونه های تشویق به اقتضای سن افراد و میزان درک و فهم و نوع عمل و موقعیت آنها متفاوت است.گاه اظهار یک عبارت محبت آمیز و گاه تعریف کردن درمقابل دیگران دراین میان نقش مادر به دلیل جایگاه عاطفی اوبسیار حائز اهمیت است .دریک مطالعه آماری معلوم شد که 90% نمازگزاران نماز راازخانه و نه مسجد یا مدرسه و….. آموخته اند و جالب توجه آنکه 70% این گروه نیز معتقد بودند که نماز راازمادریادگرفته اند.این میزان تاثیر گذاری والدین تنها به پدرومادر محدود نمی شود،بلکه شامل نزدیکان نیز می شود.گاه یک عمو،دایی و یا معلم درخانواده ای در حد پدر و مادر نقش ایفا می کنند. دراین باره حکایتی اسید شوشتری که ازعرفای اسلامی بوده قابل توجه است.وی درباره رمز موفقیت خود درسیر سلوک معنوی چنین می گوید:من درکودکی نزد دایی خود زندگی می کردم.وقتی هفت ساله بودم نیمه شبی برای قضای حاجت از خواب بیدار شدم،ناگاه دایی ام را دیدم که روبه قبله نشسته و عبایی بردوش گذارده و مشغول نماز و مناجات است ازاین حالت اوخوشم آمد و لذا کنارش نشستم تا نمازش تمام شد.آن گاه از من پرسید:چرا اینجا نشسته ای؟ بروبخواب گفتم ازکارهای شما خوشم آمده و می خواهم پهلوی شما بنشینم. گفت : نه برو بخواب!شب بعد نیز همین اتفاق افتاد.ولی من در پاسخ اوگفتم:دوست دارم هرچه شما می گویید من هم تکرار کنم لذا او مرا روبه قبله نشانید و گفت:یک مرتبه بگو:«یا حاضر و یا ناظر» من هم تکرار کردم. سپس دایی ام گفت: برای امشب کافی است،حال بروبخواب. این کار درشبهای بعد نیز تکرار شد و گاه دادن یک بسته مداد رنگی یا یک شیرینی و گاه گفتن یک آفرین یا مرحبا و گاه خندیدن و درآغوش گرفتن و… تاثیر به سزایی در وجود کودک می گذارد.البته معمولا کودکان به هدایای مادرتوجه بیشتری دارند. نکته مهم درتشویق فرزندان آن است که رفتارهای عملی والدین نیز باید با آن تشویقها هماهنگ باشد.درواقع علاقه و تعهد خود والدین به امور و تکالیف دینی بهترین مشوق به شمار می رود.
درمقابل تنبیه ازآثار تخریبی فراوانی برخوردار است که دراینجا به نقل حکایتی عبرت آموزد دراین باره می پردازیم یکی ازایرانیان ساکن خارج درباره رفتار پدر خود به هنگام کودکی چنین حکایت می کنند:
پدر من از متدینین سرشناس یکی از شهرهای سردسیر ایران بود.اوصبح ها ماراازخواب بیدار می کرد و به نماز وامی داشت. مابرای رهایی ازسرمای طاقت فرسازمستان بدون وضو در اتاقهای خود به همان حالت خوابیده عبارات نماز راباصدای بلند می خواندیم.پس ازچندی پدرمان ازاین ترفندما آگاه شد و کتک سختی به مازد و مارا واداربه وضو ساختن کرد.ما نیز از آن پس آموختیم صبح ها ازاتاقمان خارج شده وبدون وضوگرفتن دوباره برگشته وبه نمازمی ایستادیم.نتیجه این تنبیه هاوفشارهای پدرم آن شدکه حال هیچ یک ازمااهل نمازنیستیم.

6-16 - اصل دوازدهم:انگیزش به جای هیجان
تشویق اگر درحدتطمیع مانده وباالقاءتدریجی مفاهیم ومضامین ،موجب پیدایش انگیزه های درونی دراشخاص نشودازاثرات منفی برخوردارشده ورفتارهای کودک رابه دادوستدی مبتذل بدل خواهدکرد.درکنترل مبتنی برتطمیع ،اولیاءومربیان می کوشندباتطمیع افراد،آن ها رابه برخی هنجارها وادارسازند.دراین روش تاهنگامی آن هنجارها ماندگارندکه جایزه وتشویق نیزدرکارباشدوازآنجا که محرکهای بیرونی به انگیزشهای درونی نینجامیده باقطع تشویق ،دیگرانگیزه ای برای انجام کار،درافرادباقی نمی ماند.
 
6-13- اصل سیزدهم :تدریج وتمرین
جهت آمادگی نوجوانان برای پذیرش مسئولیت های دینی لازم است ازسالهاپیش ازبلوغ به تدریج وآرام آرام آنها راباوظایف دینی خویش آشناساخته وباتمرین به انجام آنها عادتشان دهیم تاآنکه پس ازبلوغ باشعوروآگاهی بیشتربه آنها روی آوردند.امام خمینی (ره)عقیده داشتندکه پیش ازرسیدن به سن تکلیف بایدفرزندان راباکارهای خوب وبدآشنا ساخت وآنهارانسبت به مسائل شرعی آگاه کرد.ایشان گاه ازپسرهشت ساله ای درباره ی نمازش جویامی شدومی فرمود:بچه هابایدقبل ازسن تکلیف به نمازایستندتابه آن عادت نمایند.
عبادات تمرینی کودک ودعاونیایش اودرپیشگاه خداوند،تأثیرات مثبت فراوانی درجان وروان طفل می گذارد.گرچه ممکن است کودک ازمعانی الفاظ وعبارات نماز چیزی نفهمدولی معنای توجه به خداورازونیازبااوواستمدادویاری جستن ازاورابه خوبی درهمان عالم کودکی خویش درک می کندودرنتیجه امیدواربارمی آیدوهمواره تکیه گاه وپشت وپناهی برای خویش می بیند. درعین حال بایدازتسریع ،شتابزدگی واجبارپیش ازموعد،اجتناب ورزید. برای هرتربیتی یک سرعت بهینه وجودداردوافراط درسرعت همان قدرزیان بخش است که کندی بیش ازحد.مربیان بایدشناخت زمان مناسب برای هرآموزش تربیتی ازعجله دربرنامه های خودبه شدت بپرهیزند؛چراکه بارش آرام آرام باران بهتردردل زمیننفوذ کرده وفرصت هضم وجذب آن درزمین مهیا می شود،برخلاف باران های سیل آسا که تخریب وویرانی زمینها رابه دنبال دارد.

6-14- اصل چهاردهم :اعتدال وپرهیزازافراط وتفریط
ازمسائل مهم درپرورش مذهبی کودکان ونوجوانان آن است که آن راازافراط وتفریط درعبادت دور بداریم .وهیچ گاه آنان رابه عبادت زیادمجبورنسازیم.حتی اگرخودشان هم تمایل به زیاده روی داشته باشندمربیان بایدبه تعدیل آنها اقدام نمایند.امام صادق (ع)دراین باره می فرمایند:
من درجوانی ،کوشش بسیاردرعبادت می کردم تاآنکه روزی پدرم به من فرمود:ازعبادت فعلی خودمقداری بکاه ،زیراخداوندهرگاه بنده ای رادوست داشته باشدباعبادت کم اونیزراضی می شود. احساسی که نسبت به دین ازدرون افرادسرچشمه می گیرد،اگربه شتابزدگی وافراط دچارشود،همانندمیوه کالی خواهدبودکه قبل ازرسیدن ،چیده شود.

6-15- اصل پانزدهم:پرهیز ازاجباروتحمیل
نیازبه دین وعشق به خداجویی درذات کودک به ودیعت نهاد شده است ،لیکن ازآنجا که انسان ذاتا آزادومختار آفریده شده،لذاازهرگونه تحمیل واجباربیزاربوده واگرازآن دردعوت به دین استفاده شودبه طغیان وعصیان آمده ودرنتیجه تمایل فطری دینداری دراوبه خشکی گراییده وکارکرد طبیعی خودراازدست می دهد.بااین حال گاه درموارداساسی وخط قرمزها یعنی حرامهاوواجبها به مقداری اجبارپس ازعدم موفقیت درروشهای دیگرویادرکنارروشهای دیگرنیازاست.نوجوانی که دست به دزدی می زندیانمازخودرادرهیچ شرایطی به جانمی آوردبایددرکنارابزارهای تشویقی ونصیحت واستدلال و…ازغصب والدین خویش نیزبهراسدوبه تدریج سعی درتبدیل این نگرش تنبیهی به انگیزه های درونی شودولذادرروایات ،وادارساختن نوجوانان به نمازهای واجب دربرخی ازشرایط مجازشمرده شده است.

6-16- اصل شانزدهم:درون گرایی درمقابل کنترل بیرونی
هدف اصلی ازپروسه تربیت،درونی کردن ونهادینه ساختن ارزشها ومفاهیم اخلاقی ودینی درجان وذهن وروان آدمیان است نه صرف تظاهر به برخی اعمال ورفتارها بدون پذیرش درونی آنهاوگرایش طبیعی به آنها که تنها تاهنگام وجودآن کنترلهای بیرونی ماندگاراست .بنابراین تلاش والدین ومربیان بایدبراعطای نگرش، بینش و شعوری نوبه کودکان ونوجوانان وپیونددادن مفاهیم وارزشها بااحساسات وعواطفشان تمرکز یافته وبه برخی کنترلهای بیرونی بسنده نکنند،به نحوی که افرادهمواره درنهان وآشکار،خودراتحت نظارت نیرویی درنهادشان دانسته ودرغیبت وحضورها ازانحرافات وآلودگیها دوری جسته واززیربارمسئولیت ها ووظایف شانه خالی نکنند.به علاوه اساسا کنترل های بیرونی ازآثارسوء وتبعات زیان آوری برخورداربوده ولذابه میزان خاصی وتنهابه صورت مجانی درکنارشیوه های کارآمددیگری می تواندمفیدواقع شوند.یکی ازتبعات کنترل بیرونی وفشارهای خارجی پدیده نفاق وریاست .
6-17- اصل هفدهم:تأثیرپذیری ازوالدین
کودکان همواره به پدرومادرخودبه عنوان کامل ترین انسان ها نگریسته وآن دو،ایده آل اوراتشکیل می دهند.وحتی درسالهای بعدنیزکه این پندارخودرانادرست می یابند،بازدرعمق جان خویش آرزومی کنندکه پدرومادر،کامل ترین وبهترین باشند.این واقعیت نشانگرمیزان تأثیرپذیری فرزندان ازوالدینشان است .درواقع تأثیرپذیری کودکان ازوالدین همچون رابطه یک گیاه بانورخورشیداست.بنابراین یکی ازراهکارهای بسیارعملی درتشویق فرزندان به ایمان ودینداری ،تعهدعملی والدین به آموزه های مذهبی است.هنگامی که کودکان مشاهده نمایندپدرومادرشان نسبت به امورمذهبی،حساسیت ودقت نظر دارندوبه عبادت ،اهمیت فراوان می دهندودراوقات نمازبااشتیاق تمام به عبادت می شتابندوهنگامی که کودکان ببینندبهترین حالات وزیباترین هیئت پدرومادربه هنگام نمازخواندنشان است.آن گاه نمازوعبادت به بهترین شکل وزیباترین صورت درصفحه ذهن وروان کودک نقش می بندد. بتدریج وضوگرفتن رانیزآموختیم واین ذکررابه تعدادبیشتری  می گفتم تاآنکه من نیزعبادت کردم بدون آنکه نزددایی ام بروم خودپیش ازاذان برخاسته وبه نمازوذکرمی پرداختم وازاین کاربهره فراوان می بردم تااینکه به این مقام رسیدم.

6-18- اصل هجدهم: مشاوره
پیچیدگی شخصیتی کودکان و نوجوانان و آثار زیانبار تجربه ها ی خام و ناپخته اقتضامی کند که والدین پیوسته با کارشناس مسائل تربیت دینی درتماس بوده و بدین وسیله راه حل مناسب و موثر وکم خطری برای مشکلات اخلاقی و مذهبی فرزندانشان بیابند.

6-19- اصل نوزدهم:عشق به زیبایی و جمال
ایجاد روح زیبایی شناسی اساس تربیت دینی راشکل می دهد ؛زیرا ایمان به خداوند جمیل درواقع ایمان به زیبایی است.
عشق اکسیر تربیت دینی و سازنده زندگی و معنا دهنده به آن و جهان اطراف است.عشق از آن چنان نیرویی برخوردار است که می تواند انسان راازغیر معشوق بگسلد و به رهایی مطلق برساند.بدون هیچ رابطه ای میان انسانها وانسان باطبیعت و انسان باخدا به صورت پایدار و استوار برقرار نمی شود. برهمین اساس پیه های تربیت دینی برشانه های محبت خالق بنا نهاده و غایت تربیت دینی پیدایش حالت شوق،وجد،جذبه و عشق به کمال مطلق تعریف شده است.خوب نگاه کردن به طبیعت و خوب شنیدن آوای جهان هستی خود به خود باعث رشد حس مذهبی و گرایش به آن زیبایی آفرین یگانه می شود.و لذا درقرآن به سیر انفاس و انفس و اندیشه درجهان طبیعت سفارش بسیار و مکرر شده است.بروالدین و مربیان لازم است.زیبا ییهای دین رابشناسد و دین رابرای فرزندان به همان صورت زیبا معرفی کنند. هنر یک مربی آن است که جاذبه های پیام خویش را آشکار سازد و به تناسب حال و وضع مخاطب و به لحاظ سلیقه و شرایط عاطفی ،روانی،و اجتماعی او جلوه ای مناسب به پیام خویش دهد.50 ازسوی دیگر همواره باید از لحاظ ایجاد تصویرهای زننده و مشمئز کننده درخصوص افعال و رفتارهای مذهبی پرهیز کرد.گاه پدری پس از خواندن نماز این جمله رابرزبان می آورد«آه!راحت شدم» یا مادری پس ازبرگشت به منزل ،حجاب خود را به کناری پرت کرده و چنین می گوید:«آه چقد گرمه» و گاه درروزهای آخررمضان در مقابل فرزندانمان ازطولانی شدن این ماه ابراز ناراحتی می کنیم.اینها همه درتخریب چهره ی زیبای ایمان و دینداری درذهن فرزندانمان موثر است.


6-20- اصل بیستم: بیم درکنار امید
بارشد کودک و نزدیک شدن به سن بلوغ به تدریج باید باعقوبتهای الهی و تبعات و آثار زیانبار گناه آشنا شده و هشدارهای الهی رابه اوگشزد شود چرا که معمولا ترس از عذاب درکنار امید به ثواب نقش مهمی دردوری ازگناه و انحراف دارد.نکته قابل توجه دراین میان پرهیز ازافراط و تفریط درهریک ازخوف ورجا و حفظ تعادل میان آنهاست.

6-21- اصل بیست و یکم: معنوی سازی محیط
یکی ازشیوه های موفق و بااهمیت درتربیت بدنی افراد برقراری پیوندی معنوی میان آنها باانسانهای دیگر طبیعت و مجموعه جهان هستی است. باید افراد خود را درجهان هستی درفضایی مقدس و معنوی احساس کرده و همه پدیده ها را درنسبتی با خداوند سبحان ببینند و به اصطلاح مشهور«به جنگل و کوه و دریا و هرجا بنگرم،عکس رخ یاربینم»
این فرمایش حضرت امام(قدس سره) بسیار جالب توجه است که:
عالم محضر خداست،درمحضر خدا گناه نکنید!

6-22- اصل بیست و دوم:همراهی با مخاطب
پیامبر اکرم(ص) درروایتی می فرمایند: ما پیامبران با مخاطبان به اندازه عقل و درکشان سخن می گوییم.بنابراین روش القای مفاهیم به مخاطبان باید درحد فهم و شناخت آنها بوده وبه تعبیر روشن تر یک مبلغ مذهبی باید خودرا هم سطح مخاطب خویش درآورده و دست اورا گرفته و گام به گام پیش برد.برهمین اساس پیامبراکرم(ص) درحدیثی دیگر می فرمایند:
هرکس کودکی درخانه دارد باید خود را برای اوبه شکل کودکی درآورد.
امام صادق (ع)دراین باره ازپیامبر اکرم (ص)نقل می فرمایند:
روزی پیامبر می خواست نماز بخواند و حسین(ع)نیز درکنار آن حضرت بود. هنگامی که پیامبر تکبیر نماز راگفت حسین(ع)نتوانست تکرار کند لذا پیامبر تاهفت مرتبه تکبیر راتکرار کرد تا حسین (ع)توانست ذکر الله اکبر رابرزبان جاری کند.

6-23- اصل بیست و سوم:تاثیر ازهمسالان
برقراری ارتباط صمیمانه و دوستانه کودکان با همسالان ملتزم به آداب دینی درگرایش فرزندانمان به دین تاثیر فراوانی داشته و ازعوامل مهم فرزندان و کودکان به شمار می رود.

6-24- اصل بیست وچهارم: تضاد گفتارو عمل
تضاد گفتار و عمل والدین معلمان ،مربیان تربیتی و مبلغان مذهبی موجب بدبینی افراد نسبت به دین گشته و مخاطبان رانسبت به آنها بی اعتماد گردانده و تاثیر کلام راازآنها می گیرد.1                                                                                                 
 





نتیجه گیری و پیشنهادات ومنابع

 
نتیجه گیری
براساس تحقیقات انجام شده و مطالب جمع آوری شده دررابطه بانقش خانواده در تشویق فرزندان به فرائض دین می توان چنین نتیجه گرفت،یکی ازابعاد تربیتی فرزندان تربیت دینی می باشد،یعنی فرزندان خود را به گونه ای بپرورانیم که هنگامی به سن بلوغ رسیدند به مسائل شرعی ،تکالیف الهی اوامر و نواهی،حلال و حرام را تشخیص دهدوبه روشن بینی خاصی رسیده باشد تابتواند در سایه آن درزندگی خویش عملی کند.والدین نخستین الگوهای رفتاری مردانه و زنانه نقش عمده ای درالگویابی دینی و تربیتی بازی می کنند.پس نباید ازاین الگوی رفتاری به راحتی گذرکنیم. چرا که شالوده ی شخصیتی فرزندان و بعنوان هسته مرکزی تربیت راتشکیل می دهد.
برخی از عوامل گرایش فرزندان به فرائض دینی و اعمال عبادی ، عملی شدن توصیه های والدین و عدم تعارض بین گفتار و رفتار والدین ، وجود برنامه ریزی درست فرهنگی برای تشویق فرزندان به فرائض دین، مناسب برخی مبلغان دینی و غیره می باشد.
جهتموفقیتدرتاثیرتشویقفرزندانبهفرائضوواجباتدینوجذبآنانبهاینامرمهم، توجهبهروشهایمناسب، جذابواصولیتبلیغوتشویقنماز، عدماصراربرتنبیههایسختوارائهالگوهایعملیدراینخصوصاستکهبایدموردتوجهوالدینقرارگیرد.


 
پیشنهادات:
با توجه به مطالب ارزشمندی که در بحث « عوامل خانوادگی مؤثر بر تشویق فرزندان به فرائض دین» جمع آوری و بررسی گردید و علاوه بر آن راه حل های مناسبی برای والدین در زمینه انتقال و تعمیق باورهای دینی به فرزندان وجود دارد. از طرفی بسیاری از خانواده ها و والدین دینمداری هستند که آگاهیشان در زمینه نحوه ی آموزش و انتقال ارزشهای دینی بسیار ناچیز است که باید مطالعه زیادی در این زمینه داشته باشند که در این صورت افراد یا وقت کافی برای مطالعه ندارند یا حوصله برای مطالعه مطالب دراین زمینه ندارند. لذا پیشنهاد می شود به هر خانواده و والدین دینداری که دغدغه ی انتقال ارزشها به نحوه ی صحیح به فرزندانشان را دارند اولاً این تحقیق را مطالعه نمایند، ثانیاً مسولین فرهنگی یا حتی کسانی که می خواهند کار فرهنگی کنند در جهت سبک زندگی و … تلاش کنند این مطالب را به صورت جملات تکنیکی و تربیتی چه در رسانه و چه در فضای مجازی منتشر کنند. و مسئولینی که در حیطه آموزش و پرورش فعالیت می کنند، واحد های درسی و مهارت زندگی برای دانش آموزان قرار دهند چرا که آنها والدین آینده هستند. همچنین لازم است که به والدین حاضر این مطالب آموزش داده شود.
امید است که با استفاده از مطالب مورد نظر و مورد ابتلا در تربیت فرزندانمان و عمل نمودن به توصیه های اهل بیت علیهم السلام ،گام اساسی در جهت گیری های سرنوشت ساز زندگیمان در خانواده ودر جامعه ایجاد کنیم.

فهرست منابع
* قرآن
* نهج البلاغه
1-اکبری،محمود،رفتار والدین بادختران جوان ،چاپ دوم،قم:نشر شهاب الدین،1384.
2-امام خمینی،استفتائات،جلد1،چاپ دوم،دفترانتشارات اسلامی،پاییز1372
3-جمعی ازنویسندگان ،نماز و تربیت،ستاد اقامه نماز،1377.
4- حسینی ،بهار،نقش والدین درتربیت فرزندان1386
5- خدایاری محمد،مسائل نوجوانان و جوانان ،انجمن اولیاء و مربیان ،تهران 1371
6- داوودی ،محمد،نقش معلم درتربیت دینی،پژوهشگاه حوزه و دانشگاه سال1394
7- ری شهری، میزان الحکمه، دارالحدیث، قم.
8- ستوده ،امیرضا،پابه پای آفتاب ،چاپ پنجم،ویرایش دوم،تهران موسسه نشر پنجره،1386
9- فلسفی، محمد تقی، گفتار فلسفی، هیئت نشر معارف اسلامی، تهران ،1351-55
10- قائمی ،علمی،هدایت نوجوانان به سوی نماز،ستاد اقامه نماز،1373
11- قائمی،علی،پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان،انتشارات امیری،1364
12- کریمی، رویکردی نمادین به تربیت دینی با تاکید بر روش های اکتشافی، انتشارات قدیانی، 1378
13- کریمی نیا، الگوهای تربیت اجتماعی، پیام مهدی، قم، 1377.
14- مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران ،کتاب روش ،شماره1،بهار1384.
15- معاونت تربیت و آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه،درسهایی ازمعارف و اندیشه های اسلامی،چاپ دوم،1388
16-مجلسی،محمد باقر،بحارالانوار،بیروت،نشر دار التراث العربی،1037-1110 ه
17- موسسهفرهنگی قدر ولایت کارکردهای زن درخانه و خانواده ،چاپ اول تهران،نشر قدرولایت، 1389.
18- مکارم شیرازی ،ناصر،دایرة المعارف فقه مقارن،چاپ اول،نشرعلی بن ابیطالب
19- مهدی پور،فاطمه، تاثیر تحصیلات زنان برروابط خانوادگی ،چاپ اول شهریور1393
20- معین،محمد،فرهنگ فارسی معین،چاپ دوم،تهران :دیبا1386
21- مطهری، مرتضی، جلوه های رفتاری خمینی، بدون مشخصات.
22- نعیم آبادی ،غلامعلی،نماز زیباترین الگوی پرستش ،چاپ اول،ستاد اقامه نماز،1388
23- واعظی نژاد ،حسین ،طهارت روح،ستاد اقامه نماز،1376
24-یثربی،محمد، سیری دررساله حقوق امام سجاد«علیه السلام» جلد دوم نشر سبحان،سال 1387
25- chamran.sheshom.1xb.ir/post/5/htm ، 1395/5/20




 نظر دهید »

بررسی آثار رعایت حقوق همسایه آیات و روایات

11 دی 1395 توسط غریبی فر

موضوع: بررسی آثار رعایت حقوق همسایه آیات و روایات


استادراهنما :سرکار خانم زهرا گرزین


پژوهشگر : نرگس دهمرده


پاییز95






 


چکیده
لزوم و اهمیت قوانین دین اسلام که اساسش توحید و تقواست ، در مناسبات اجتماعی زمانی روشن می شود  که روحیه فرد را نسبت به مصالح همسایگان تقویت و ترغیب می نماید و او را چنان تربیت می کند که در هنگام  تصادم منافع شخصی با همسایه از حق خویش صرف نظر کرده و حالت تسلیم و خرسندی نسبت به رفع امور آنان دارد و البته اگر مصالح همسایگان بر محور حق و عدالت باشد.
در این روش محقق با مراجعه به منابع مکتوب ، متناسب با اهداف و سوالات مطالب را جمع آوری و مورد نقد و بررسی قرار می دهد و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. که مطالب جمع آوری شده در سه فصل می باشد که فصل اول کلیات ، فصل دوم معیاری برای حقوق همسایه و فصل سوم رعایت حقوق همسایه می باشد.
مهمترین یافته های تحقیق نشان می دهد دین مقدس اسلام برنامه ای کامل و جامع برای سعادت بشر در دنیا و آخرت است که جنبه ها و نیازمندی های فردی و اجتماعی ، جسمی و روحی او را در نظر دارد و در مورد همسایه داری نیز رهنمود های سودمندی بیان کرده است . در قرآن کریم نیکی به چند گروه از جمله همسایگان را به بندگانش سفارش می کند و می فرماید :« والجار ذی القربی والجار الجنب ؛ و بر همسایه نزدیک و همسایه دور احسان کن».

کلید واژه:
رعایت حدود ، حقوق ، همسایگان،اسلام
 
مقدمه
انسان به گونه ای آفریده شده است که زندگی و حیات او در اجتماعی بودن می باشد و برای رفع نیازهای مادی و معنوی خویش باید در جامعه و بین مردم رشد و نمو کند و هیچ فردی نمی تواند به تنهایی از عهده رفع احتیاجات خود برآید.
به همین جهت انسان از اول با توجه به این نیاز زندگی خانواده ای قبیله ای را بوجود آورد و کم کم این اجتماع ابتدایی با رشد و تکامل بشر تبدیل به جامعه های بزرگ گردید. برای پایداری و استواری بنای این اجتماع بزرگ بشری، نیاز به وضع قوانین و مقرراتی بود که ضامن بقای خود و اطرافیانش باشد و آفریننده هستی که این خصلت و نیاز را در نهاد آدمی به ودیعه گذاشته بود، برای رفع این مشکل ادیان آسمانی را توسط پیامبران به بشر ارزانی داشت که در همه آنها به حفظ حقوق خود و دیگران و احترام متقابل تاکید شده است.
دین اسلام که کامل ترین ادیان الهی است، اهمیت ویژه ای بر این مسئله داده و رعایت حقوق و احترام بر همسایه و مراعات حال دیگران را نشانه ایمان و نزدیکی به خداوند متعال شمرده است. در روایات فراوانی از این مسئله یاد شده و ائمه اطهار علیهم السلام بر این حق صحه گذاشته و بارها بر اصحاب خود سفارش کرده اند، در برخی روایات، همسایه شدن با خداوند متعال در روز قیامت و رفتن به بهشت و برخورداری از نعمات بی شمار الهی در آن روز، منوط به خوش رفتاری با همسایگان و مراعات حال آنها ذکر شده و اذیت و آزار آنها نشانه بی ایمانی و دوری از خداوند و موجب اذیت باری تعالی و پیامبر صلی الله علیه و آله و محرومیت از الطاف الهی به حساب آمده است.





حد همسایگی
خداوند در قرآن چنین می فرماید:
« وَاعبُدُوا الله ولاتُشرِکوا بِهِ شیئاً و بالوالدینِ احساناً و بذی القربی و الیتمی و المساکینِ والجارِ ذی القربی وَ الجارِ الجُنُبِ و الصَّاحِبِ بِالجَنبِ و …»  .
« و خدا را بپرستید ، و چیزی را شریک او قرار ندهید ، و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه نزدیک و همسایه دور و همنشینان و همراهان و در راه ماندگان و بردگان نیکی کنید؛ و…» .
علامه طباطبایی(ره) «الجار الجنب» را همسایه دور و قرینه آن «الجار ذی القربی» را همسایه نزدیک دانسته و در حدیث نبوی حدالجوار ، الی اربعین ذراعاً و حدجوار ، الی اربعین داراً. را شاهد جمع قرار داده است و فرموده است : حد همسایه نزدیک ، چهل ذراع و حد همسایه دور چهل خانه است ولی جمع مذبور گر چه تام است ، دلیل نمی شود که (جار ذی القربی) به معنای همسایه نزدیک باشد، چون ذی القربی در سایر موارد قرآن به معنای قرابت رحمی است اگر ظهور (الجار الجنب) در بعد مکانی کاملا قوی می بود – چنان که برخی بدانند. می توانست قرینه ای باشد که الجار ذی القربی را به همسایه نزدیک تفسیر کنیم ؛ اما این ظهور چندان قوی نیست ، زیرا احتمال می رود لفظ «جنب» به معنای اجنبی باشد که سه قسم است . اجنبی مکانی و اعتقادی و رحمی ، پس نمی تواند قرینه ای باشد که مراد از (جار ذی القربی) به معنی همسایه ارحام باشد. (جارالجنب) همسایه شده اجنبی آری با اینکه قبلا در این آیه نسبت به ارحام سفارش شده ، برای اهمیت مسئله دوباره ذکر شده است که به همسایه ارحام  ، باید کاملا احسان کرد ، چنانکه گاهی دو خصوصیت در یک نفر موجب احترام بیشتر می شود.
مانند « و ما أدراک مَالعَقَبَه * فکُّ رَقَبَه * أو إطعام فی یومٍ ذی مَسغَبَه * یَتیماً ذا مَقرَبَه * أو مسکیناً ذا مَترَبَه.»
« و چگونه توانی دانست که آن عقبه تکلیف چیست ؟ * آن بنده آزاد کردنست * و به مسکین طعام دادن در روز قحطی و گرسنگی است * یا به یتیم خویشاوندان خود احسان کردن است * یا به فقیر مضطر خاک نشین (دستگیری کردن است)».
آن گاه همسایه ای که از نظر مکانی نزدیک است و نیز مسلمان است از ارحام سه حق دارد : حق همسایگی (حق جوار) ، حقی که مسلمان بر مسلمان دیگر دارد. (حق الاسلام ) ، حق خویشاوندی ( حق الرحامه) و اگر همسایه باشد و از ارحام ، دارای دو حق و چنانچه تنها همسایه باشد ، فقط حق همسایگی سبب احسان به اوست.
«لَّئن لَّم ینتهِ المُنافِقُون وَ الذینَ فی القلوبهم مَّرَضٌ و المُرجِفُونَ فِی المَدینهَ لَنُغَرِیَنَّکَ بِهِم ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها إلَّا قَلِیلاً».
« لعن شدگان (راندگان)هر کجا یافت شوند دستگیر شوند و سخت کشته شوند کشته شدنی ».
سه گروه آشوبگر را چنین میشناسند :
 1- منافقان.
2- افراد سست ایمان که به قرینه تقابل با المنافقون منافق نیستند.
3- مرجفون ؛ یعنی افراد غیر مستقلی که هر شنیده ای بر زبان میرانند ، یا اصلاً کارشان پراکندن اراجیف ( اخبار لرزان و بی منبع است).
بر اساس این آیه اگر این سه گروه از کارشان دست برندارند خداوند پیامبرش را بر آنها مسلط می کند ، در نتیجه جز اندکی از آنان در همسایگی پیامبر صلی الله علیه و سلم به شمار آمده اند ؛ قهراً مردم بی واسطه یا با واسطه ، همسایه یکدیگرند. البته نه همسایه اصطلاحی ، زیرا بر اساس روایات ، همسایگی تا چهل خانه است. در نتیجه احکام همسایگی برای همین حد اجرا می شود ، یعنی مجاورت مطلق غیر از مجاورت خاص است که با حقوق ویژه همراه است.
مفردات: الجار«جار»کسی است که منزلش به شما نزدیک باشد (همسایه) مفردات ص 211،ج1
برخی جار را از «جار» به معنای مال دانسته اند زیرا جور ، میل است و همسایه جار نامیده شده برای میل تو به سوی او به احسان و میل او به سمت تو برای رفع ضرر. وکسی که آن را مشتق از جور به معنای میل به باطل و ضلم قرار داد مانند کسی است که لایغ و مار گزیده را سلیم نامیده ، از باب نقیض وضو
بی توجهی به حقوق همسایه
غفلت از حال همسایگان و بی توجهی به حقوق آنان از اموری است که در اسلام مورد نکوهش قرار گرفته و از آن به زشتی یاد شده است. پیامبر بزرگوار اسلام ، کسی را که خود ، سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد مومن نمی داند. «مَا أمَن بی مَن باتَ شَبعانَ وَ جارُهُ جائعٌ»  .
« به من ایمان نیاورده ، کسی با شکم سر بخوابد ، در حالی که همسایه اش گرسنه باشد» .
همچنین از امام صادق علیه السلام نقل شده که پس از جدایی حضرت یعقوب از فرزندش یوسف ، فرزند دیگرش « بنیامین» نیز از وی جدا شد. این پیامبر بزرگ ، روزی در حال مناجات به درگاه خداوند عرض کرد : بارالها ǃ دوری از یوسف و نابینایی ، مرا کم بود که بنیامین را نیز از من گرفتی ؟ به او وحی شد : ای یعقوب ǃ من اگر فرزندانت را میرانده باشم ، برایت زنده کنم و به تو بر می گردانم ، ولی ، آیا به یاد داری که در فلان روز گوسفندی کشتی و آن را کباب نموده با اهلت خوردی و به فلانی و فلانی که همسایة تو و روزه دار بودند ، چیزی ندادی ؟ .
این حکایت، می آموزد که این بلا به سبب بی توجهی حضرت یعقوب علیه السلام به آن همسایه بوده است. اگر این حق و حریم اسلامی ,مولانه شناخته و رعایت شود , در جامعه اسلامی نیازمند و گرفتاری پیدا نخواهد شد که صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارد .
ای که بر مرکب رهوار سواری هشدار         خر هیزم کش همسایه تپیده ، به گل است
آتش از خانه همسایه درویش مخواه          که آنچه بر روزن او می گذرد ، دود دل است
حدوده و حق همسایه
در هر چیزی حد و مرز و حریمی وجود دارد. وقتی از اندازه گذشت ، صفحه بر می گردد و اوضاع ، به گونه ای دیگر می شود . تحمل نسبت به آزار و زحمت آفرینی همسایه نیز این گونه است. گاهی مزاحمت به حدی می رسد که پایان خط است و حریم ها و حرمت ها دیگر فرو می ریزد ، چون خود همسایة مردم آزار ، حریم نگه نداشته است.
لطف خدا هم با  انسان خطاکار مدارا می کند ، ولی…« چون که حد بگذری ، رسوا کند». از حلم و بردباری دیگران نباید سوء استفاده کرد و نجابت و بزرگواری دیگران را نباید به حساب ضعف یا بی عرضگی آنان گذاشت.
محدوده رعایت حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته ، تنها به همسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمی شود و تنها پرهیز از آزار هم خلاصه نمی گردد.
امام باقر علیه السلام نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان و رهروان خط اهل بیت ، یکی هم همین را دانستته فرموده است:
« وَالتّاهُدَ لِلجیرانِ مِن الفُقَراءِ وَ أهلِ المَسکَنَهِ و الغارمینَ وَ الأیتام…»  .
« از نشانه های پیروان ما ، رسیدگی به همسایگان و نیازمند و تهیدست و بدهکاران و یتیمان است. چگونه انسان شرافتمند و با وجدان می تواند آسوده و با شکم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد ، در حالی که در همسایگانش محرومان نهیدست ، یتیمان بی سرپرست ، گرسنگان بینوا و بدهکاران درمانده  باشند و او بتواند گرهی بگشاید».
این حقوق و رعایت به تعبیر احادیث ، تا مرز چهل همسایه از هر طرف است. امام صادق علیه  السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نقل می کند که فرمودند : « هرچهل خانه از هر چهار طرف ، همسایه محسوب می شود».
اگر این حق و حد و حریم که اسلام بیان کرده است . مسئوولانه شناخته و رعایت شود ، در جامعه اسلام نیازمند و گرفتار و بینوایان بی سرپرست و رنجدیدگان دست از همه جا کوتاه و آبرومندانی که صورت خود را با سیلی سرخ نگه می دارند یافت نخواهد شد.
در روایتی آمده که حق همسایه بر انسان این است که :
« در غیاب او حافظ امور خانه باشد . در حضورش او را اکرام و احترام نماید . او را به هنگام مظلومیت یاری دهد . با او رفتار شایسته داشته باشد . اگر چیزی به قرض خواست به او بدهد . خطاها و لغزشهای اورا پی گیری نکند. در وقت مریضی او را عیادت نماید . اگر عزادار است به اوتسلیت بگوید . اگر از دنیا رفت ، در تشییع جنازه اش شرکت کند. اگر بوی غذا به خانه همسایه رسید ، او را بی بهره نگذارد».
انتخاب خانه و اهمیت همسایگی
پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وسلم کیفیت رفتار همسایه را با یکدیگر تأمین سعادت و آسایش مؤثر می دانست و به یارانش توصیه می کرد تا در حالی خانه گزینند که نتوانند از نعمت وجود همسایگان شایسته تری برخوردار شوند در حالی که امروزه شاهد هستیم تنها چیزی که در انتخاب خانه به آن کم توجهی می شود مساله همسایگان است. امروزه بیش از هر چیزی ظاهر زیبای مناظر مسافت آنها و مسائل کم اهمیت دیگر مد نظر افراد در انتخاب خانه می باشد که نتیجه آن نیز جز نارضایتی و عدم آسایش چیز دیگری نخواهد بود.
اول همسایه بعد خانه
یکی از پدیده هایی که در روابط همسایگان دخالت دارد و می تواند بر مناسبات آنان اثر بگذارد ، منزل مسکونی است دیدگاه اسلام بر این نکته اصرار می ورزد که همسایگان در آرامش و آسایش اهل خانه دخالت دارند و حتی می توانند بر رشد عاطفی ، اخلاقی و فکری والدین و فرزندان اثر بگذارند . از این جهت ، قبل از انتخاب خانه ای در هر مسئله ای ، لازم است اوضاع همسایگان و مجاورین منزل مورد نظر ، بررسی شود و از صلاح بودن افراد که می خواهیم در کنارشان زندگی کنیم و احیاناً با آنان رفت و آمد داشته باشیم . اطمینان حاصل نماییم . . یکی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم از ایشان پرسید ای رسول خدا تصمیم دارم خانه ای بخرم به نظر شما کدام محله را انتخاب کنم حضرت بدون آنکه محله خاصی را به او پیشنهاد کنند فرمودند : « اول همسایه ، سپس خانه ، اول همسفر ، سپس سفر» .
حقوق همسایه در قرآن
در قرآن کریم و معارف دینی ، اگرچه به صورت کلی آمده است و در جایی به صورت خاص نیز بدان اشاره شده است ، نشانه ی اهمیت آن مطلب است ؛ از جمله موضوعی که در قرآن کریم هم در قالب کلی بیان شده و هم بصورت خاص مورد توصیه و اهتمام قرار گرفته است ، مسئله ی حقوق همسایه است ، خداوند در سوره مبارک نساء وقتی دستورالعمل های اساسی را برای مومنان ذکر می کند ، می فرماید :
« و عبدوالله و لا تشرکوا به و بالوالدین احساناً … لا یعب من کان مختالاً فخورا.ً»  . «خدا را عبادت کنید و هیچ چیزی را شریک او مکنید . ونیکی کنید به پدر و مادر ، خویشاوندان ، یتیمان ، درمانگان و بیچارگان ، همسایگان خویشاوند ، همسایگان بیگانه ، همدمان ، مسافران . و بندگان و کنیزان ، بی گمان خداوند کسی را دوست نمی دارد که خودخواه و خودستا باشد».
در این آیه ، اول مسئله ی توحید و بعد فرمان نیکی به پدر و مادر و ارحام و سپس یتیمان و افراد ناتوان و مسکین مطرح شد و بعد فرمان احسان به همسایگان دور و نزدیک مطرح شده است.
در این آیه ؛ امر به احسان شده است . امر به احسان و نیکی ، مرتبه ای بالاتر از عدالت و قانون مداری است ، جود و فضل و احسان در چهار چوب قانون و عدل نمی گنجد ؛ چرا که اگر قانونی شود ، دیگر جود و احسان نخواهد بود . وقتی احسان محقق می شود که انسان هر آنچه که می تواند در حق دیگری نیکی و خدمت کند ؛ بنابراین گاه خداوند فرمان به احسان می دهد.
احسان یعنی انسان هر چه در توان دارد به دیگران نیکی و خدمت کند. این احسان است و حد و مرزی ندارد . اما عدالت حد و مرز دارد ، قانون ، محدوده و چهارچوب معین دارد.
نکته مهم این است که خداوند درباره همسایه ، امر به احسان کرده ، نه به عدالت و از این مطلب می توان فهمید که رهایی جامعه از آن خصایص زشت گذشته و نجات جامعه از مهلکات اخلاقی فقط با مجاورت ، این حقوق بوجود می آید ؛  اگرچه دو همسایه اعتقاد مشترک نیز نداشته باشند .


نحوه ی ارتباط با همسایه
در برخی سوره های قرآن نیز گرچه به صراحت در خصوص روابط همسایگان نیامده ولی مواردی از آیات قرآن بنابر نظر مفسرین به این موضوع اشاره دارند یا با آنکه نزول آیه با بحث مزبور ارتباط می یابد . در سبب نزول آیه ی :« فلا و ربک لایومنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم …»
« نه چنین است قسم به خدای تو که اینان به حقیقت اهل ایمان نمی شوند مگر در خصومت و نزاعشان تنها تو را حاکم کنند و آنگاه بهر حکمی که کنی هیچ گونه اعتراضی در دل نداشته و کاملاً از دل و جان تسلیم فرمان تو باشند».
برخی گفته اند : درباره زبیر نازل شده که با مردی از انصار برای آبیاری نخلستان به نزاع پرداخت و این دو قضاوت در مورد منازعه مزبور را به رسول خدا صلی الله علیه و سلم واگذار نمودند ، پیامبر صلی الله علیه  وسلم به زبیر فرمود : اول باغ خودت را آب بده سپس به همسایه ات واگذار کن ، مرد انصاری از شنیدن این دستور پیامبر ( صل الله علیه وسلم ) خشمگین شد و گفت : یا رسول الله چون زبیر پسرعمه ات می باشد به نفع او قضاوت کردی ؟ǃǃǃ در اینجا رنگ چهره پیامبر صلی الله علیه و سلم دگرگون شده و دوباره به زبیر فرمود : پس از سیراب کردن باغ خود به طور کامل ، آب را به همسایه بده تا باغ خود را آبیاری نماید سپس این آیه نازل گردید.
صاحب کشف الاسرار و روضه الجنان گویند : چون زمین زبیر در سطح بالاتری قرار داشت در مرحله اول می بایست او  از آب استفاده کند ، سپس به همسایه خود بدهد و دستور پیامبر صلی الله علیه و سلم هم به خاطر رعایت جانب مرد انصاری بوده است ولی چون وی جسارت به ساختن مقدس آن رسول مکرم روا داشت ، پیامبر خطاب به زبیر فرمود : چنین رعایتی از برای مرد ضرورتی ندارد و توجه اندازه کافی از آب برای مشروب باغ خود استفاده کن سپس به همسایه خود بده.
در بخشی از آیه « وَ أوحینا الی موسی و اخیه أن تبَوَّءَ القَومَکُما بِمِصرَ بیوتاً وَ اجعَلوا بیوُتِکم قبله …»  عبارت دیده می شود : « واجعلوا بیوتکم قبله » . خانه های خود را مقابل یکدیگر ( بطور متمرکز ) قرار دهید.
از این آیه استفاده می شود که بنی اسرائیل در آن زمان به صورت افرادی شکست خورده و وابسته زندگی می کردند . نه خانه ای از خود داشتند و نه اجتماع و تمرکزی لذا موسی ( علیه السلام ) و برادرش هارون ماموریت یافتند برای انجام دادن آن کار  اقدام کنند. در نخستین وهله دستور دادند آنان خانه هایی ساخته و مساکن خویش را از فرعونیان جدا کنند و برای استحکام و روابط اجتماعی و تقویت عواطف و روحیه ها و کسب اقتدار در برابر دشمنان این خانه ها را مقابل یکدیگر و در جوار هم به شیوه ای متمرکز بسازند تا بهتر بتوانند با یکدیگر ارتباط داشته و آن حالت پراکندگی و طفیلی بودن قبلی را با وضع جدید از یاد ببرند و بعد از این ساختمان سازی به سازندگی معنوی پرداخته و خویشتن را به منظور در هم کوبیدن دشمن و تقویت شهامت و شجاعت مهیا سازند.
وقتی خانه سازی روبروی هم و در یک جهت باشد ، موسی و هارون بهتر می توانستند در میان آنان تبلیغ کنند و بنی اسرائیل هم قادر بودند به سهولت نماز جماعت اقامه کنند و عبادت  « اقیمو الصلوه » که بعد از آن قرار  گرفته دلالت یا اشعار بر آن دارد ، همچنین آنان با این سبک زندگی زودتر می توانستند در جلساتی مشورت و گردهم آیی که فراخوانی آن از سوی رهبرانشان صورت می گرفت حاضر شوند.
سفارش آسمانی نست به همسایه
عده ای از اصحاب رسول (صلی الله علیه و سلم) به سرپرستی جعفربن ابی طالب با مشورت با پیامبر (صلی الله علیه و سلم) تصمیم گرفتند به سرزمین حبشه مهاجرت کنند تا از یک نمونه تبلیغات دینی پرداخته و از طرف دیگر برای مدتی از فشارهای مشرکان مکه در امان باشند ، جعفر سخن گوی این جمعیت مهاجر معرفی شد و چون برخی مسلمین نگران بودند وی با شاه نصرانی چگونه سخن گفت ، برای رفع هر گونه ناراحتی ، جعفر گفت : من آنچه را از رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) شنیده ام بدون کم و زیاد خواهم گفت ؛ زمامداری حبشه رو به جعفر کرد و اظهار داشت ؛ چرا از آیین نیاکان خود دست برداشته و به آیین جدید که نه دین ما تطبیق می کند و نه با کیش پدران خود ، گرویده اید ؟ جعفربن ابی طالب پاسخ داد : ما گروهی نادان و بت پرست بودیم ، از مردار اجتناب نمی کردیم ، پیوسته گرد و کارهای خلاف و منکر بودیم ، همسایه نزد ما از هر گونه احترام محروم بود ، ضعف و افتاده محکوم زورمندان گشته بود ، با خویشاوندان خود به جنگ و ستیز برخواستیم ، به این سوال بودیم تا اینکه یک نفر از میان ما که سایقه درخشانی در پاکی و درستی داشت و به فرمان خداوند ما را توحید و یکتا پرستی دعوت کرد و ستایش بتان را نکوهیده شمرد و دستور داد در رد امانت کوشیده و از ناپاکی ها اجتناب ورزیم و با خویشاوندان و همسایگان خوش رفتاری نماییم  .
توجه به موضوع همسایه در مصاحبه فرستاده رسول اکرم صلی الله علیه و سلم با پادشاهی غیر مسلمان  ، شایسته ژرف اندیشی است. معمولا جعفربن ابی طالب علیه السلام هم در ترسیم اوضاع جاهلیت و هم در برنامه های اصطلاحی پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم می بایست به نکات مهم اشاره می کرد و چون وقت تشریح کلیه مباحث نبود ، لازم بود مسایل زبده و خاصی را مطرح می نمود که موضوع همسایه  در دستور کار او قرار گرفته بود.
طولانی شدن عمر
از حقوقی که دین مقدس اسلام آن را واجب دانسته ، حق همسایه است . انسان باید همسایه خود را مانند خانواده اش مورد لطف قرار دهد و با او انس و الفت داشته باشد و در واقع لزوم به او کمک کند. اگر شخص حق همسایه را رعایت کرد، از انعکاس و مزایای این عمل نیک بهره مند می شود ملاحظه کنید ، اگر این مسئله عملی شود و همه همسایگان نسبت به هم معاشرت نیکو داشته باشند ، همه در خوشی به سر می برند و همین باعث آبادی خانه ها و طولانی شدن عمرها می شود. رسول اکرم صلی الله علیه و سلم فرمودند :
«حُسنُ الجوارِ یَعمُرُ الدِّیارِ وَ یَنسی فِی الأعمارِ» .
«خوش همسایگی کردن ، خانه ها را آباد و عمر را زیاد می کند».
زیاد شدن روزی
در صورتی که انسان با همسایگانش خوش رفتاری کند و به تعهد و مسولیت عمل نماید ، مورد لطف خداوند قرار می گیرد و نه تنها ایمانش کامل می شود و پاداشهای معنوی و اخروی دریافت می کند ، بلکه در همین دنیا نتایج ارزشمندی نصیبش می گردد . امام صادق علیه السلام فرمود : « حُسنُ الجوار یزید فی الرزق»  .
« رفتار نیکو با همسایه ، سبب زیاد شدن روزی می شود ».
ممکن است کسی چنین فکر کند که طبق بحث های گذشته ، انسان نباید کاری به همسایه اش داشته باشد  ، چون در صورت دیگر هیچ گونه اذیتی به او نمی شود و اما اسلام چنین رفتاری را هم ناپسند دانسته و رعایت حال دیگران را از وظایف دینی و مذهبی انسان مسلمان می داند امام کاظم علیه السلام می فرماید :
« لَیسَ حُسنُ الجوارِ کفُّ الأذی وَلکِن حُسنُ الجوارِ صَبرُکَ عَلی الأذی» .
« خوش رفتاری با همسایه ، تنها به این نیست که او را اذیت نکنی ، بلکه باید آزار و اذیت او را نیز تحمل کنی.»
با ایمان بودن
در روایات دیگری حرمت اذیت و قبح آزار رساندن و زشتی تجاوز و تحرض به حریم همسایه را ، که موجب نارضایتی و تکدر او می شود بیان می کنند : « لا یُومنُ عَبدٌ حتَّی یَأمَنَ جارُه یَوائِقَهُ»  .
« ایمان برای بنده ای» حاصل نمی شود ؛ مگر آن که همسایة او از شرش در امان باشد.
از علایمی که می توان فهمید انسانی مومن است یا نه ، باید از همسایه او درباره نیکی و شر وی سوال کرد ؛ یعنی مومن حقیقی کسی است که دیگران به طور کلی و همسایگان به طور خاص ، از شر او در امان باشند.
نکته قابل توجه درباره همسایه این است که علاوه بر این که انسان باید از ایذا و آزار همسایگان بپرهیزد ، باید به ایشان نیکی کند . در روایتی دیگر از رسول اکرم صلی الله علیه و سلم نقل شده است که می فرمایند : « وَ یُمنُ المَسکَنِ سَعَتُهُ و حُسنُ جوارِ أهلِهِ» .
« از علایم میمون و مبارک بودن منزل ، یکی وسعت منزل است و دیگری خوب بودن همسایگان آن منزل».
بنابراین انسان باید همسایه اش را مورد لطف قرار دهد و همواره پی جلب رضایت همسایه باشد با او معاشرت کرده و کاری انجام ندهد که موجبات نارضایتی همسایه خود را فراهم بسازد. رسول اکرم صلی الله علیه و سلم فرمودند :
« إذا أثنی علیکَ جیرانکَ انَّکَ مُحسِنٌ فَأنتَ مُحسنً وَ أذا أثنی علیکَ جیرانُکَ مُسی ءُ فأنت مُسی ءٌ »  . « اگر همسایگانت تو را نیکوکاری دانستند نیکوکاری و اگر همسایگانت تو را بدکار شمردند بدکاری» .
کلامی از محدث بزرگوار، مرحوم « شیخ عباس قمی » که چنین نوشته است :
« … در زمینه معاشرت نیکو با همسایه ، حدیث بسیار است و  «حسن الجوار» هم تنها پرهیز از همسایه آزاری نیست ، بلکه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم از آن جمله است . همچنین از امور مربوط به « خوش همسایگی » ، ابتدا کردن به سلام ، عیادت در هنگام بیماری ، تسلیت ، تعزیت گفتن در سوگ ها و معصیتها ، تبریک و گفتن در شادیها و اعیاد ، چشم پوشی از لغزشها ، سرک نکشیدن به رازها و امور پنهانی همسایه ، مضایقه نکردن از کمکهایی که مورد نیاز او است ، حتی اگر می خ.اهد چوبی (و تیرآهنی ، بر دیوارت بگذارد ، یا ناودانی را بر خانه تو بگذارد و از این گونه امور … مضایقه نکنی و سخت نگیری …»
رفتار نیک با همسایگان با یکدیگر می تواند ، سرچشمه برکات فراوانی باشد.
بدان که حق همسایه فقط آن نیست که او را نرنجانی ، بلکه باید به او نیکی کنی . رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند :
« هر کس به خدای و روز قیامت ایمان دارد ، بگوی همسایه خود را گرامی دارد » .
ورود به بهشت
چنان  که گفته شد اخلاق نیک عامل ورود انسان به بهشت است ؛ چرا که بهشت جای انسان های متخلق به اخلاق الهی است . خوش خوبی مهمترین جلوه های صفات حسنای الهی است.
بنابراین ، خوش خوبی به ویژه با نزدیکان و خویشاوندان و همسایگان بهترین ابزار برای ورود به بهشت جاویدان و بهره مندی از سعادت ابدی است . رسول اکرم صلی الله علیه و سلم درباره تاثیر خوش خوبی به ویژه یا برخی از افراد از جمله همسایگان می فرماید : «حسنوا اخلاقکم و الطفوا بجیرانکم و اکرموا نساءکم تدخلوا الجنه بغیر حساب ؛ اخلاق خود را نیکو کنید و با همسایگان خود مهربان باشید و زنان خود را گرامی بدارید تا بی حساب وارد بهشت شوید» .
شمول رحمت الهی
رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود : « خدا رحمت کند همسایه ای را که همسایه اش را به نیکی یاری کند».
محبت خدا و رسول صلی الله علیه و سلم
از دیگر نیک رفتاری نسبت به همسایه می تواند به محبوب شدن در نزد خداوند اشاره کرد . کسی که به همسایه خوش احسان روا می دارد ، محبت خدا و پیامبرش صلی الله علیه و سلم را جلب می کند ؛ چرا که نیکوکاری و احسان از صفات الهی است و خداوند کسانی که متخلق به صفات خدای می شوند را دوست داشته و قرب ایشان را می پسندد . از این رو رسول اکرم صلی الله علیه و سلم پیشنهاد می کند برای اینکه محبوب خدا و خودش شوید ، به همسایگان  خویش محبت کرده و نیک رفتار باشید . آن حضرت صلی الله علیه و سلم می فرماید : «اگر می خواهید که خدا و پیغمبر شما را دوست بدارند وقتی امانتی به شما سپردند رد کنید و چون سخن گویید راست گویید و با همسایگان خود نیکی رفتار نمایید» .
آمورزش گناهان
پاداش خداوند به کسانی است که همسایه ها از آنان راضی باشند پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم می فرمایند : «مَن ماتَ وَ لَهُ جیرانٌ ثَلاثهٌ کُلُهُم راضوُنَ عَنهُ غُفِرَ لَهُ » . « هر کس بمیرد در حالیکه سه همسایه داشته باشد و همگی از او راضی باشند آمورزیده می شود».
 
نتیجه گیری
هرچه روحیه دینی و اخوت اسلامی میان افراد جامعه حاکم باشد. به همان اندازه رابطه ها نزدیکتر و فاصله ها کمتر می شود و دوهمسایه در غم و شادی شریک هم می گردند.
همسایگی منشا حقوقی بالاتر از حقوق برادری است همسایه از نظر اسلام تمام حقوق یک مسلمان را با اضافاتی دارد. از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که همسایگان بر سه دسته اند.
1-    همسایه ای که یک حق دارد.
2-    همسایه ای که دو حق دارد.
     3- همسایه ای که سه حق دارد.
آنکه سه حق دارد همسایه ی مسلمانی است که خویشاند هم باشد او یک حق همسایگی دارد ، یک حق مسلمانی و یک حق خویشاوندی ؛ آنکه دو حق دارد همسایه ای است که فقط مسلمان است و او یک حق همسایگی دارد و یک حق مسلمانی و او که یک حق دارد همسایه مشرک است.
حقوق همسایه به طور خلاصه این است که به او سلام کنی ؛ با او محبت طولانی کنی ، از کارهایش زیاد سوال نکنی ، در بیماری عیادتش کنی ، در معشیت یاریش کنی ، در عزا با او شریک باشی ، در شادی تبریکش گویی و شرکت در شادی با او را آشکار کنی ، از لغزشهایش چشم بپوشی و …
محدوده رعایت حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته تنها به همسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمی شود و تنها به پرهیز از آزار همسایه هم خلاصه نمی شود.
رعایت این حقوق و تکالیف به تعبیر احادیث تاچهل همسایه از هر طرف است. امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و سلم نقل می کند که فرمودند : هر چهل خانه از هر طرف همسایه محسوب می شوند. سرکشی ،رسیدگی ، احوال پرسی رفت و آمد و مساعدت و یاری ، عیادت ، انفاق و صدقه ، رفع نیاز ، همدردی و …  از جمله اموری است که بر عهده همسایه است و اینها نشانه فتوت و جوانمردی است پیشوای جوانمردان علی ابن ابی طالب علیه السلام می فرمایند : رسیدگی به امور همسایگان از مروت و جوانمردی است.
 
فهرست منابع
•    قرآن
•    نهج البلاغه

1.    الهی قمشه ای میرزا مهدی ، ترجمه و شرح صحیفه سجادیه ، تهران ، مطبوعات اسلامی ، چاپ اول ، 1387 ، ص 67-66
2.    پاینده ابوالقاسم ، نهج الفصاحه ، اصفهان ، انتشارات خاتم ألنبیاء ، چاپ دوم ، 1385 ، حدیث 455
3.    جوادی آملی عبدالله ، تسنیم ، تفسیر قرآن کریم ، ج 18 ،  قم ، اسرار ، 1379 ، ص 604
4.    جوادی آملی عبدالله ، مفاتیح الحیات ، قم ، نشر أسرا ء ، زمستان 1393 ، ص 345
5.    حکیم سید محمدتقی ، درس هایی از مکتب امام صادق (ع) ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ 9 ، 1373،ص63
6.    سبحانی جعفر ، فروغ ابدیت ، ج 1 ، قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، چاپ 15 ، 1377 ، ص 315-314
7.    شیخانی علی باقر –اسحاقی سیدحسن ،سریر سخن اخلاق برای همه ، قم ، مرکز نشر هاجر ، چاپ اول ، 1394 ، ص 257
8.    طباطبایی محمدحسین ، تفسیر المیزان ، جلد سوم ، قم ، امیرکبیر ، 1364،ص 562
9.    غزالی محمد ، کیمیای سعادت ، قم ، موسسه فرهنگی ، چاپ اول ،1381 ، ص 76

10.    محدثی جواد ، اخلاق معاشرت ، قم ، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه ، چاپ 31 ،1384،ص77
11.    مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه سپاه ، فضایل و رذایل 2 ، اداره آموزش های عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه ، چاپ دوم ، 1372 ، ص75
12.    موسوی حسین ، چهل حدیث و چهار داستان حقوق همسایه ، اسپند هنر ، چاپ اول 1381 ، ص 3

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 26
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس