فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اهمیت پژوهش از دیدگاه مقام معظم رهبری

اهمیت پژوهش از دیدگاه مقام معظم رهبری

ضرورت پژوهش

از دیدگاه مقام معظم رهبری مد ظله

ما اگر تحقیق را جدی نگیریم، باز سالهای متمادی بایستی چشم به منابع خارجی بدوزیم و منتظر بمانیم که یک نفر در یک گوشه ی دنیا تحقیقی بکند و ما از او یا از آثار تألیفی بر اساس تحقیق او استفاده کنیم و اینجا آموزش بدهیم. این نمیشود؛ این وابستگی است؛ …..من بارها گفته ام که ما از شاگردی ننگمان نمیکند که شاگردی کنیم؛ استاد پیدا بشود، ما پیش او شاگردی میکنیم؛ اما از این ننگمان میشود که همیشه و در همه ی موارد شاگرد باقی بمانیم؛ این که نمیشود.[۱]

[۱]  – دیدار اساتید و رؤسای دانشگاهها ۹/مهر/۸۶

نیکی به همسایه

19 خرداد 1398 توسط غریبی فر

نیکی به همسایه

نیکی به همسایه

  تفسير آيه 36 سوره النساء

وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالًا فَخُوراً.

خدا را عبادت كنيد، و چيزى را در هيچ مورد شريك او قرار ندهيد، و به اين طوايف و افراد نيكى نمائيد:

پدر و مادر، خويشاوندان، يتيمان، از كار افتادگان، همسايه ى نزديك، و همسايه ى دور، و هم نشينان و همراهان، و از راه ماندگان، و خدمتكاران كه در تصاحب ملكى شما هستند، يقيناً خداوند متكبر خودستا را دوست ندارد.

 

شرح و توضيح

در رابطه با عبادت و بندگى، و مسئله ى بسيار خطرزاى شرك، و احسان به پدر و مادر، و اقوام و يتيمان و از كار افتادگان و از راه ماندگان و كنيزان و بردگان در ضمن آيات سوره ى حمد و آيه 177 سوره ى بقره، و آيات مربوط به توحيد و شرك مشروح و گاهى بسيار مفصل بحث شد.

آنچه به نظر مى رسد تا حدى شرح و توضيح آن لازم است سه مسئله است: همسايه، و همنشين و همراه، كبر و خودپسندى.

 

همسايه

از آنجا كه اسلام مى خواهد امت اسلامى با يكديگر رابطه داشته باشند، و به وضع همديگر رسيدگى كنند، و كمبود و خلأهاى زندگى يكديگر را برطرف نمايند، و مشكلات ميان خود را حل نمايند همه را مسئول هم ديگر دانسته و به همگان لقب راع داده است:

رسول خدا مى فرمايد:

«كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته:»

همه شما را چون چوپان مى دانم، و همه ى شما نسبت به رعيتش در پيشگاه خدا مسئول است.

بر اساس اين امور به رعايت حق همسايگان نزديك چه از نظر مكانى و چه از نظر دينى، و همسايگان دور چه دور مكانى و چه دور معنوى و فرهنگى سفارش نموده است.

 

از رسول خدا روايت شده است:

«الجيران ثلاثة: جار له ثلاثة حقوق: حق الجوار، و حق القرابة، و حق الاسلام، و جار له حقان: حق الجوار و حق الاسلام، و جار له حق الجوار، المشرك من اهل الكتاب:» «1»

همسايگان سه طايفه اند: همسايه اى كه از او بر عهده ى انسان سه حق است: حق همسايگى، حق خويشاوندى، و حق اسلام.

و همسايه اى كه داراى دو حق است: حق همسايگى، حق اسلام.

و همسايه اى كه داراى يك حق است و آن مشرك از اهل كتاب است.

حق آنان به اين است كه از آنان ديدن شود، به وقت بيمارى عيادت گردند، به هنگام گرفتارى از آنان رفع گرفتارى شود، چون پولى قرض خواستند به آنان پرداخت گردد، چون حاجتى خواستند، حاجت آنان برآورده شود.

 

به راستى در كجاى دنيا چنين فرهنگى را سراغ داريد، كه اينگونه به رعايت حقوق همسايگان سفارش كرده باشد، و اصولًا براى آنان حقوق واجبه قائل باشد، مسئله ى همسايه و حق او در فرهنگ اسلام و آئين اهل بيت تا جائى است كه اميرمؤمنان دقايقى مانده به شهادتش و لحظاتى مانده به از دنيا رفتنش به دو فرزندش حسن و حسين و همه ى فرزندانش و همه ى كسانى كه نهايتاً وصيتش به آنان مى رسد اكيداً درباره ى همسايگان سفارش و وصيت مى كند و مى فرمايد:

پيامبر پيوسته ما را به همسايگان سفارش كرد، تا جائى كه ما گمان كرديم همسايه از ما ارث مى برد. «2» در هر صورت همسايه چه مسلمان و چه غير مسلمان از همسايه اش توقع احسان و نيكى و تفقد و رعايت حال دارد، و اين توقع امرى فطرى و انسانى است كه خداوند بر اساس آن حقوق معينى را از همسايه بر همسايه قرار داده است.

 

در كتاب با ارزش ثواب الاعمال شيخ صدوق عناوينى را در رابطه با حقوق مؤمن بر مؤمن يا حقوق انسان بر انسان مى بينيم كه نشاندهنده ى نگاه الهى اسلام به مردم است و براى هر يك از عناوين رواياتى مهم ذكر شده است.

ثواب خوشحال نمودن مؤمن، ثواب آن كه از مؤمنى رفع گرفتارى كند، ثواب سير و سيراب كردن و پوشاندن مؤمن، ثواب قرض الحسنه به مؤمن، بخشيدن بدهى مؤمن تهيدست، ثواب برآوردن حاجت مؤمن، ثواب رفتن به ملاقات مؤمن و مصافحه و معانقه با او، يارى دادن به مؤمن ….. كه همه ى اين عناوين شامل همسايگان نزديك و دور مى شود.

 

هم نشين و همراه

صاحب به جَنْب از نظر لغت و اصطلاح به كسى گفته مى شود كه رفيق و مصاحب و در كنار انسان باشد، چه در حضر، چه در سفر، چه در اقل اوقات، چه در اغلب اوقات، كه از نظر اسلام لازم است حقوق اسلامى و انسانى او كه در عناوين كتاب ثواب الاعمال آمده رعايت شود.

در زمينه معاشر و رفيق و مصاحب اين فقير كتاب مفصلى به عنوان معاشرت تدوين كرده ام، كه به لطف خداوند چندين بار چاپ شده، عزيزان براى معرفت به موضع اسلام درباره ى رفيق حضر و سفر مى توانند به آن كتاب مراجعه نمايند.

در حديثى از رسول خدا درباره ى رفيق چه در حضر چه در سفر آمده:

«ما اصطحب اثنان الا كان اعظمها اجرا و احبهما الى الله عزوجل ارفقهما بصاحبه:» «3»

رفيق و معاشر و همنشين و همسفر نيست، مگر آن كه محبوب ترين آنها در پيشگاه حق و مأجورترين آنان از نظر پاداش آن كس است كه رفق و مدارايش با رفيق و همراه خود بيشتر باشد.

 

حضرت صادق (ع) مى فرمايد:

«المروة مروتان، مروة الحضر و مروة السفر …. و اما مروة السفر فبذل الزاد و المزاح فى غير ما يسخط الله و قلة الخلاف على من صحبك و ترك الرواية عليهم اذا انت فارقتهم:» «4»

جوانمردى دوتاست، يكى در سفر و ديگر در حضر، جوانمردى در سفر آن است كه از توشه ى وزادت به هم سفران و دوستانت بذل كنى و با شوخى در غير آنچه خدا را به خشم مى آورد آنان را شاد و مسرور نمائى، و با رفيق همسفر مخالفت نكنى و چون از آنان جدا شوى چيزى كه به زيان آنان است پشت سرشان نگوئى.

 

رفيق هم سفر

حضرت صادق (ع) مى فرمايد: روزى اميرمؤمنان با مردى يهودى رفيق راه شد، يهودى پرسيد شما اى بنده ى خدا به كجا مى رويد؟ حضرت فرمود: قصد كوفه دارم، هنگامى كه سر دو راهى رسيدند و يهودى جدا شده راه خويش را در پيش گرفت، ديد هم سفرش به دنبال او مى آيد، يهودى گفت: آيا شما قصد كوفه نداشتيد؟ فرمود چرا قصد كوفه داشتم، گفت راهى كه با من مى آئى راه كوفه نيست، فرمود: مى دانم گفت: با اين كه راه كوفه را مى دانى چرا از آن منحرف شده اى؟ حضرت فرمود: اين كار را به قصد تكميل حق رفاقت انجام دادم. كه مرد هنگامى كه رفيقش از او جدا مى شود، چند قدمى لازم است با وى رفته و او را بدرقه نمايد، اين برنامه اى است كه رسول خدا ما را به آن فرمان داده است، يهودى گفت فرمان رسول خدا است، حضرت فرمود: آرى يهودى گفت: آنان كه پيرو رسول خدا شدند به خاطر اين روش پسنديده است، اكنون من گواهى مى دهم كه بر دين تو هستم، و اسلام را قبول نمودم، و در اين گير و دار بود كه اميرمؤمنان را شناخت! «5»

 

كبر و خودپسندى

در رابطه با كبر و خودپسندى مطالب آموزنده اى در ضمن آيات سوره ى بقره نگاشته شد، در اين زمينه به يكى دو نكته اشاره مى كنم:

مختال اسم فاعل از باب افتعال و از ماده ى خيل است، و خيل و خيال صورت و حالت مخصوصى است، كه در ذهن يا در خارج شكل بگيرد، و مفهوم تكبر و تبختر و عجب و ظن و وهم و غير اينها از مصاديق اين معناست، و نهايتاً خيل هر صورتى است كه در نزد انسان متشكل شده و واقعيتى نداشته باشد، و خداوند بزرگ هرگز چيزى را كه واقعيت ندارد و حق نباشد دوست ندارد، زيرا آنچه ضد حق باشد باطل است، و از مصاديق باطل افتخار كردن است، و معناى فخر عبارت است از ادعا كردن فضيلتى كه ممتار و برجسته باشد در برابر ديگران، و اين فخرفروشى و خودستائى و احساس بزرگ منشى از صفات بسيار زشت است، و اين امور بى واقعيت نتيجه صفت اختيال است كه انسان را وادار مى كند خودش را با صورت و نقشه ى فكرى ممتاز و برجسته ببيند، و به دنبال آن دعوى برترى كند، اين دو صفت يعنى اختيال و افتخار در برابر بندگان حق مانع عبادت و بندگى، و عامل توقف دادن فرمان و اعبدوا الله در عرصه ى حيات است. «6» طبرسى عالم بزرگ شيعه و مفسر كم نظير قرآن مى گويد: اين آيه، فراز جامعى است كه بيان اركان اسلام را عهده دار است، آيه مردم را به ارزش هاى اخلاقى آگاه مى سازد، كسى كه در اين آيه آن چنان كه بايد تدبر كند، و آن طور كه شايسته است پند بگيرد، او را از كثيرى از مواعظ بليغان بى نياز مى كند، و وى را به بسيارى از علوم دانشمندان هدايت مى نمايد.

 

——————————————————————–

(1)- مجمع البيان ج 5 ص 83.

(2)- نهج البلاغه.

(3)- كافى ج 2 ص 669.

(4)- بحار.

(5)- كافى ج 2 ص 670.

(6)- تفسير روشن ج 5 ص 371 با اندكى تصرف در عبارات.

 

برگرفته از کتاب تفسير حكيم نوشته استاد حسین انصاریان

 نظر دهید »

خواستنی‌های انسان

19 خرداد 1398 توسط غریبی فر

خواستنی‌های انسان!

خواستنی‌های انسان!

..زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِک مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ.

برای مردم آراسته و زینت داده شده است محبت و عشق به خواستنی‌ها که عبارت است از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشان‌دار و چهار پایان و کشت و زراعت، این‌ها کالای زندگی دنیائی است و خداست که بازگشت نیکو نزد اوست.

 

شرح و توضیح

آیه شریفه به هفت مورد از امور زندگی دنیا که مورد بهره‌برداری و استفاده مردم است اشاره کرده، زنان، فرزندان، طلا، نقره، مرکب، چهارپایان، زراعت.

1- کلمه نساء در مقام تعظیم و تکریم استعمال شده:

فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ. «1»

وَ خَلَقَ مِنْها زوج‌ها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کثِیراً وَ نِساءً. «2»

وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً. «3»

یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِک وَ بَناتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ. «4»

نِساؤُکمْ حَرْثٌ لَکمْ. «5»

 

در رابطه با زنان و شخصیت ذاتی و کرامت وجودی آنان، و این که در امور معنوی با مردان یکسان هستند، و ظلمی که در تاریخ زندگی به آنان شده، و خدمت عظیمی که اسلام به آنان نموده است در آیات مربوط به ازدواج و طلاق سوره بقره بحثی که در میان همه تفاسیر شیعه و سنی بی‌سابقه است آورده‌ام و به آوردن چنان بحث مشروع و مفصلی با عنایت به آن که فرهنگ غرب و فرهنگ خود فروشان شرق و غرب زن را کالای شهوت قرار داده‌اند و شخصیت ذاتی و انسانی او را لگدمال کرده و او را به بیماری خطرناک خود فراموشی دچار نموده‌اند نظر داشتم و ایراد و اشکال ایراد کنندگان را به این که بحث به این مفصلی از حوزه تفسیر خارج است وارد نمی‌دانم.

مقدم داشتن نساء در آیه شریفه بر سایر برنامه‌های زندگی به مناسب میل شدید مردان به زنان برای تشکیل زندگی قابل قبول است.

 

2- بنین کلمه جمع و مفردش ابن است و این لغت دلالت دارد بر چیزی که از چیز دیگر متولد می‌شود.

رسول خدا درباره فرزندان می‌فرماید:

«انهم لثمرة القلوب و قرة الاعین …» «6»

و در رواتی فرمود:

«اولادنا اکبادنا:»

فرزندان ما جگر گوشه‌های ما هستند

 

ارزش فرزند در حدی است که خداوند مهربان در روزگار پیری و کهنسالی ابراهیم و ساره اسحاق را به آنان عنایت فرمود، و در ایام پیری زکریا و همسرش حضرت یحیی را به آنان مرحمت فرمود.

 

3- قنطار یعنی مقدار فراوان از ثروت چه پول باشد چه جنس کیلی یا جنس موزون.

تعبیر به قنطار به خاطر این است که مال ناچیز و اندک عامل جذب محبت و میل نیست.

فضه به معنی طلا از لغت عبری زهاب گرفته شده است و در لغت عرب به معنای رفتن و پشت کردن از نقطه‌ای معینی است و این لغت با طلا تناسب دارد زیرا طلا تا کنون در دست کسی باقی نمانده و همیشه دست به دست می‌گردد و نهایتاً با مرگ انسان از دست می‌رود.

4- فضّه از ماده فضّ به معنای شکستن هیئت و شکل جنس و تفریق آن است، و چون نقره به خاطر نرم بودن آن همواره به دست هنرمندان شکسته می‌شود و از آن در ساختن انواع وسائل استفاده می‌کنند آن را فضه می‌گویند.

 

5- خیل به معنای آمادگی و شکل و صورت مخصوص پیدا کردن است و این کلمه بر اسب که ذاتاً خودنمائی کرده و حالت تبختر مخصوصی نشان می‌دهد اطلاق می‌شود.

6- انعام جمع نعم، و بر چهارپایانی که از جهات گوناگونی مورد استفاده و بهره‌وری انسان قرار می‌گیرد گفته می‌شود مانند شتر و گاو و گوسپند و بز و اسب و الاغ و قاطر.

7- حرث: نوع محصولاتی است که از کشاورزی و زمین‌های آماده و مستعد به دست می‌آید و نقش عظیمی در قوام حیات انسان و دیگر جانداران دارد.

 

زین: زینت و آراستگی

مفسران و محققان در این که فاعل این فعل که در آیه شریفه به صورت مجهول استعمال شده است کیست اختلاف نظر دارند.

بعضی از مفسران فاعل آن را خدا می‌دانند و می‌گویند محبت به امور و وسایل و ابزار زندگی که امری قلبی است کار جز خدا نمی‌تواند باشد، این حضرت حق است که محبت به این امور هفت‌گانه را در قلب انسان آرایش داده، تا در سایه این محبت به طور طبیعی به فعالیت و کوشش بپردازد و برای آبادی دنیا اقدام نماید و وجودش و قوا و نیروها و استعدادهایش مهمل و بیکار نماند، چیزی که هست و باید مورد توجه قرار گیرد این است که باید انسان رابطه خود را با این هفت مورد هماهنگ با خواسته‌های حضرت حق کند تا پس از سپری شدن زندگی به حسن مآب که همان بهشت عنبر سرشت است برسد.

 

آری رعایت حقوق زن و احترام به او و بهره‌وری مشروع و منطقی از انس با او و تربیت فرزندان بر اساس قواعد اسلامی، و به دست آوردن ثروت از طریق حلال و پرداخت حقوق مالی اعم از زکات و خمس و انفاق و صدقه و به کارگرفتن اسب در امور زندگی و ورزش‌های منطقی، و استفاده صحیح از چهارپایان چه برای تهیه‌لباس و کفش از پشم و پوستشان و چه برای تهیه فراورده‌های لبنی از شیرشان و چه خوردن گوشتشان به هدف حفظ سلامت بدن برای عبادت و خدمت به خلق، و آباد کردن زمین با ساختن باغ و بوستان و گلستان در آن و کشت دانه‌های نباتی برای تأمین رزق بندگان همه و همه عبادت و پاداشش حسن مآب است.

 

گروهی به تناسب آیات قبل از این آیه که سخن از مشرکان و کافران و فرعونیان در آن‌ها بکار رفته و اعلام نموده که ثروت و فرزندانشان چیزی از عذاب خدا را از آنان برطرف ننمود، و آنان این هفت مورد را با غفلت از خدا تکیه‌گاه خود قرار داده و استفاده نامشروع و خلاف عقل از آن‌ها کرده‌اند فاعل زین را شیطان گرفته‌اند و گفته‌اند این شیطان است که خدا را از یاد مردم برده و آنان را با همه وجود دل خوش به این امور نموده و آنان را وادار کرده از هر طریق نامشروعی آن‌ها را به دست بیاورند و غریزه لذت خواهی خود را ارضا نمایند، و چون شیطان دست‌اندر کار جلوه دادن این محبت بوده، سبب شده که مردم برای به دست آوردن این امور هر ظلمی را به دیگران روا بدارند، و به حقوق دیگران تجاوز کنند، و افرادی را از حقشان محروم نمایند و نهایتاً حسن مآب را از دست بدهند.

 

برخی از گروه اول بر فاعلیت حضرت حق در جلوه دادن محبت به این امور اصرار دارند، و عده‌ای از گروه دوم فاعل زین را در حقیقت شیطان می‌دانند و برای غیر شیطان فاعلیتی قائل نیستند.

دسته سوم محققان و مفسران و اهل دلی هستند که می‌گویند اگر از این امور درراه گناه و معصیت و ظلم بهره‌برداری شود به تناسب وضعشان فاعل زین شیطان است، و اگر از این امور در راه مشروع استفاده شود به تناسب این نوع بهره‌گیری فاعل زین خداست و نهایتاً باید وضع مردم را نسبت به این امور ملاحظه کرد، اگر مردم با روشی پسندیده و با تکیه برایمان به خدا و روز قیامت از زن و فرزند و ثروت و مرکب، چهارپایان و زراعت بهره‌مند گردند پس فاعل زین نسبت به آنان خداست و اگر جز این باشد فاعل زین نسبت به آنان شیطان است و من این قول را می‌پسندم، زیرا هر برنامه و مسئله‌ای را باید با تناسب به وضع انسان سنجید.

 

آری عاقلان و خردمندان از این هفت حقیقت در راه تحقق سعادت دنیا و آخرت خود استفاده می‌کنند و منظور حق از در اختیار قرار دادن این امور در دست انسان همین است.

ولی غافلان و بی‌فکران و لذت گرایان و شهوت رانان از این امور به هر صورتی که خود مایل باشند گرچه سبب ظلم و عدوان و تجاوز به دیگران باشد بهره می‌گیرند.

و زمینه شقاوت و بدبختی دنیا و آخرت خود را فراهم می‌کنند و با سوء اختیار خود حسن مآب را از دست می‌دهند…

——————————————————————–

(1)- آل عمران 61.

(2)- نساء 1.

(3)- نساء 4.

(4)- احزاب 59.

(5)- بقره 223.

(6)- تفسیر ابوالفتوح ج 2، ص 463.

 

برگرفته از کتاب تفسير حكيم نوشته استاد حسین انصاریان

 نظر دهید »

آیا روزه با دین اسلام آغاز شد یا پیش از این نیز وجود داشته است؟

28 اردیبهشت 1398 توسط غریبی فر

آیا روزه با دین اسلام آغاز شد یا پیش از این نیز وجود داشته است؟
روزه یکی از مهمترین عباداتی است که خداوند برای بندگانش واجب فرموده است.
به گزارش خبرآنلاین، تاریخ پیدایش روزه و چگونگی تشریع آن در دین اسلام، موضوعی است که در سال روز واجب شدن روزه ماه رمضان در سال دوم هجری قمری به آن می پردازیم.

قدمت روزه در تاریخ زندگی بشر
می‌توان تاریخ تولد روزه را از زمان آدم ابوالبشر معرفی کرد. اگرچه در چگونگی و نحوه وجوب روزه اختلافاتی وجود داشته ولی اصل این عبادت بزرگ از همان ابتدا تا کنون، ثابت بوده است. روزه، عبادت دیرینى است که پیدایش آن را مى توان با حضور آدم (ع) در زمین و پس از خروج وى از بهشت، مقرون دانست .روایت ها و احادیث مختلف که در ادامه آنها را مرور می کنیم به قدمت روزه و چگونگی آن در میان ملت های مختلف پرداخته است.


- مفسر معروف، علامه طبرسى مى نویسد: «روزه در میان انبیاء و امت آنان، از زمان آدم تا کنون مورد توجه بوده است. امیرالمومنین(ع) مى فرماید: روزه، عبادت قدیمى است که خداوند هیچ امتى را از آن معاف نکرده است. در آیات قرآن نیز می خوانیم: اى کسانى که ایمان آورده اید! روزه بر شما واجب شد همان گونه که بر پیشینیان مقرر شده بود.»


- امام باقر(ع) در این باره فرمود: «همواره در ماه رمضان، روزه واجب بود و این وجوب فقط براى انبیاء مقرر و براى امت آنان در غیر رمضان، روزه واجب بوده، ولى امت محمد (ص) مورد لطف ویژه خدا واقع گشته از این حیث در ردیف انبیا قرار گرفتند. »
- مردى از ابن عباس، از مفسرین برجسته قرآن از چگونگى روزه انسان هاى برگزیده تاریخ، سوال کرد. ابن عباس در پاسخ گفت: «پیامبر اکرم (ص) فرمود: برترین روزه، روزه داشتن برادرم داود پیامبر است، که در طول سال همیشه یک روز را روزه مى داشت و یک روز را افطار مى کرد. سلیمان نیز در هر ماه، سه روز اول ماه و سه روز وسط و سه روز آخر آن را روزه دار بود، عیسى، همواره روزه دار بود و مریم نیز همیشه دو روز را روزه و دو روز را افطار مى کرد.»


- پیامبر اسلام (ص ) نیز در هر ماه اول، وسط و آخر آن را روزه مى گرفت و مى فرمود: این همیشه روزه دارى است. 
- حضرت مریم وقتى که عیسى را به دنیا آورد، به او گفتند: اى مریم ! مادرت که آدم درستى بود، چطور شد که بدون شوهر، فرزند آوردى ؟ مریم به فرزند خود اشاره کرد و گفت : تو بر پاکدامنى من گواه بده. عیسى(ع) به امر خدا به زبان آمد و از پاکدامنى مادرش خبر داد. وقتى که به مریم گفتند چرا خودت حرف نمى زنى و از بچه استمداد مى کنى، پاسخ داد: من نذر کردم که روزه دار باشم و با هیچ کس صحبت نکنم و باید در امساک و سکوت حکیمانه باشم. این سخن نشان مى دهد که در زمان حضرت مریم امساک از سخن نیز مرسوم بوده است.


- موسى کلیم الله در مناجات خود راز برترى امت محمد(ص) بر سایر امت ها را جویا شد. ندا رسید که امت محمد(ص) به خاطر ده خصلت، از جمله روزه دارى در ماه مبارک رمضان، بر امت هاى دیگر برترى دارند. موسی همچنین پرسید: آیا کسى را همانند من گرامى داشته اى؟ ندا رسید: من بندگانى در آخر زمان دوران خاتمیت دارم که آنان را از طریق ماه رمضان گرامى داشتم.


به طور کلی در تمام اوقات در میان هر طائفه و هر ملت و مذهب، در موقع ورود اندوه و زحمت غیر مترقبه، روزه معمول بوده است. قوم یهود غالباً در موقعى که فرصت یافته می خواستند اظهار عجز و تواضع در حضور خدا نمایند، روزه گرفتند، تا گناهان خود را اعتراف نموده، به واسطه روزه و توبه، رضاى خداوند را به دست آورند. با بررسی های بیشتر می توان نتیجه گرفت روزه در امت هاى گذشته نیز وجود داشت اما در غیر ماه رمضان، و تنها انبیاء در ماه رمضان روزه مى گرفتند.


در آیۀ شریفۀ: «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»؛اى افرادى که ایمان آورده‏اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‏گونه که بر کسانى که قبل از شما بودند نوشته شد تا پرهیزکار شوید؛ اشاره به این داردکه امت هاى گذشته داراى آئین و دین بوده اند. البته‏ نه همه آنها، و قرآن کریم معین نکرده که این امت ها کدام هستند، اما امت هاى نامبرده اهل ملت و دین بوده‏اند که روزه داشته‏اند، و از تورات و انجیل موجود در دست یهود و نصارا هیچ دلیلى که دلالت کند بر وجوب روزه بر این دو ملت دیده نمى‏شود، تنها در این دو کتاب فرازهایى است که روزه را مدح مى‏کند، و آن را عظیم مى‏شمارد. اما خود یهود و نصارا را مى‏بینیم که تا عصر حاضر در سال چند روز به اشکالى مختلف روزه مى‏گیرند، یا از خوردن گوشت و یا از شیر و یا از مطلق خوردن و نوشیدن خوددارى مى‏کنند.


همچنین در غیر قرآن مسئله روزه از اقوام بى دین نیز نقل شده است، همچنان که از مصریان قدیم و یونانیان و رومیان قدیم و حتى وثنى‏هاى هندى تا به امروز نقل شده است که هر یک براى خود روزه‏اى داشته و دارند، بلکه مى‏توان گفت عبادت و وسیله تقرب بودن روزه از امورى است که فطرت آدمى به آن حکم مى‏کند.


واجب شدن روزه در اسلام 
در سال دوم هجرت واجب شدن روزه به مسلمانان ابلاغ شد. گرچه مسلمانان مى دانستند که روزه، مورد توجه رسول خداست ؛ زیرا آن حضرت در برخى اوقات روزه مى گرفت.
- مرحوم طبرسى در تفسیر مجمع البیان مى نویسد: «در اسلام، در سال دوم هجرت واجب شد و داراى شرایطی بود که بعدا از سوى پروردگار متعال مورد تخفیف قرار گرفته و از مدار وجوب خارج شد.»
- صاحب مجمع البیان در ذیل آیه 189 سوره بقره مى نویسد: «در آغاز، روزه براى پیران و کسانى که طاقت روزه دارى را ندارند مقرر بوده است که بعدا نسخ گردید. »
- در کتاب تفسیر الصافى ذیل آیه فمن کان منکم مریضا آمده است که : «در امم پیشین، بر خلاف امت اسلام روزه براى مسافران نیز مقرر بوده است .»

 نظر دهید »

بررسی پیامدهای تکبر و راه های علاج آن از منظر آیات و روایات

04 اسفند 1397 توسط غریبی فر

چکیده:

این مطالعه با هدف بررسی پیامدهای تکبر و راه های علاج آن از منظر آیات و روایات پرداخته و سعی بر آن شده تا به این سوال پاسخ داده شود که تکبرچه پیامدهایی دارد و راههای علاج آن چیست؟ تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و روش بکار رفته در این مطالعه اسنادی است داده ها متناسب با اهداف و سوالات تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای صورت گرفته است. از مهمترین نتایج این مطالعه می توان به این اشاره کرد که یکی از زشت ترین صفات انسانی که سبب ریشه همه زشتی در وجود انسان است تکبر می باشد، تکبر نه تنها به فرد آسیب می رساند بلکه برای جامعه نیز آثار و پیامدهای مخرب زیادی دارد یکی از خدعه های دشمن که انسانها را به آن دچار می کند تکبر است. تکبر و خود پسندی در همه افراد وجود دارد ولی راههای زیادی برای کنترل آن در قرآن و روایات معصومین(علیه السلام) بیان شده است. زمانی که انسان به پیامدهای تکبر بیندیشد و در زندگی متواضع و فروتن باشد ودر همه حال یاد خدا نماید و کارهایش را برای او انجام دهد بدون شک می تواند تکبر درونی خود را درمان نماید.

واژگان کلیدی: کبر، تکبر،خود پسندی

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 26
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس