فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اهمیت پژوهش از دیدگاه مقام معظم رهبری

اهمیت پژوهش از دیدگاه مقام معظم رهبری

ضرورت پژوهش

از دیدگاه مقام معظم رهبری مد ظله

ما اگر تحقیق را جدی نگیریم، باز سالهای متمادی بایستی چشم به منابع خارجی بدوزیم و منتظر بمانیم که یک نفر در یک گوشه ی دنیا تحقیقی بکند و ما از او یا از آثار تألیفی بر اساس تحقیق او استفاده کنیم و اینجا آموزش بدهیم. این نمیشود؛ این وابستگی است؛ …..من بارها گفته ام که ما از شاگردی ننگمان نمیکند که شاگردی کنیم؛ استاد پیدا بشود، ما پیش او شاگردی میکنیم؛ اما از این ننگمان میشود که همیشه و در همه ی موارد شاگرد باقی بمانیم؛ این که نمیشود.[۱]

[۱]  – دیدار اساتید و رؤسای دانشگاهها ۹/مهر/۸۶

چرا امام حسن (ع) با دختر دشمن خود ازدواج کرد؟

19 دی 1395 توسط غریبی فر

چرا امام حسن (ع) با دختر دشمن خود ازدواج کرد؟

یکی از سؤالاتی که در زمینه زندگانی کریم اهل بیت(ع) امام حسن مجتبی(ع) مطرح می‌شود، این است که چرا حضرت با جعده که پدرش یکی از دشمنان ایشان بود، ازدواج کردند؟

مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم این گونه پاسخ می‌دهد:

یکی از افراد و شخصیت‌های تاریخی که در دوران امیرالمؤمنین(ع) زندگی می‌کرد و در زیر سایه مهر او امنیت یافته بود، «اشعث بن قیس کندی» بود که برای شناخت او کافی است به خطبه‌ای از خطبه‌های امیرالمؤمنین علی(ع) توجه کنیم:

امام علی(ع) در مسجد کوفه سال 38 هجری سخنرانی می‌کرد، اشعث بن قیس به یکی از مطالب آن حضرت اعتراض کرد و گفت: این سخن به زیان تو است نه به سود تو، امام(ع) که او را به خوبی می‌شناخت نگاه خود را به او دوخت و فرمود: «چه کسی تو را آگاه کرد که چه چیزی به سود یا زیان من است؟ لعنت خدا و لعنتِ لعنت کنندگان بر تو باد ای متکبر، متکبرزاده منافقِ پسر کافر، سوگند به خدا تو یک بار در زمان کفر و بار دیگر در حکومت اسلام اسیر شدی و مال و خویشاوندی تو هر دو بار نتوانست به فریادت برسد، آن کس که خویشان خود را به دم شمشیر سپرد و مرگ و نابودی را به سوی آن‌ها کشاند سزاوار است که بستگان او بر او خشم گیرند و بیگانگان به او اطمینان نداشته باشند».(1)

از جملات صریح امام(ع) درباره اشعث استفاده می‌شود که او قطعاً یکی از دشمنان حضرت بوده است وگرنه حضرت با دوست خود این‌گونه صحبت نمی‌کند، اما با این حال، چرا فرزندِ حضرت (امام حسن مجتبی(ع)) با دختر چنین شخصی ازدواج کرد؟

در تاریخ داستانی درباره چگونگی ازدواج امام حسن(ع) با جعده دختر اشعث بن قیس نقل شده که در اینجا به نقل آن داستان می‌پردازیم:

درباره نام دختر اشعث مؤرخان اختلاف دارند و او را سکینه، شعثاء و عایشه هم دانسته‌اند، ولی صحیح‌ترین آن جعده است(2) و سبب ازدواج چنین بیان شده است که امیرالمؤمنین علی(ع) دختر سعید بن قیس همدانی به نام «ام عمران» را برای فرزندش حسن خواستگاری کرد، سعید گفت: به من مهلت دهید در این باره مشورت کنم و از حضور امام بیرون آمد در بین راه به اشعث بن قیس (برادرش) برخورد و جریان را به او گفت، آن مرد منافق از روی نیرنگ به سعید گفت: چگونه دخترت را به حسن می‌دهی که همیشه به او فخر بفروشد و درباره‌اش انصاف نورزد و با او بدرفتاری کند و بگوید: من فرزند پیامبر خدا و امیرالمؤمنینم و او در برابرش چنین فضیلتی نداشته باشد، پس بهتر نیست او را به پسرعمویش بدهی تا شایسته یکدیگر باشند، سعید گفت: کدام پسرعمویش؟ اشعث گفت: محمد پسر من!

آن بیچاره فریب خورد و گفت: دخترم را به پسرت دادم، اشعث شتابزده به نزد امیرالمؤمنین(ع) رفت و گفت: تو دختر سعید را برای حسن خواستگاری کرده‌ای؟! حضرت فرمود: بلی! اشعث گفت: آیا دختری را نمی‌خواهی که در شأن فرزندت باشد؟ حضرت فرمود: آن دختر کیست؟ اشعث گفت: جعده دختر من.

حضرت فرمود: ما با مرد دیگری در این باره گفت‌وگو کرده‌ایم، اشعث گفت: درباره آن گفت‌وگو راهی برای شما وجود ندارد، حضرت فرمود: او رفته است تا با مادر دختر مشورت کند، اشعث گفت: او دخترش را به محمد بن اشعث (پسر من) داد، حضرت فرمود: کی چنین کاری کرده؟ اشعث گفت: قبل از اینکه به اینجا بیایم و چنین بود که امیرالمؤمنین با این پیشنهاد موافقت کرد.

وقتی که سعید فهمید فریب اشعث را خورده پیش او شتافت و گفت: ای مرد یک چشم با من نیرنگ باختی؟ اشعث گفت: کور خبیث تو هستی که خواستی درباره فرزند پیامبر مشورت کنی، آیا تو احمق نیستی؟، اشعث شتابان به حضور امام حسن(ع) رفت و گفت: آیا نمی‌خواهی با همسرت دیدار کنی، چون او می‌ترسید فرصت از دست برود و بعد راه بین خانه امام و خانه خودش را فرش کرد و دخترش را به همسری امام بخشید، به این ترتیب جعده به خانه امام(ع) رفت».(3)

از آنجا که امام حسن مجتبی(ع) فرزند پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) بود، هر کسی دوست داشت به گونه‌ای خود را به خاندان پیامبر نزدیک کند، اهل بیت پیامبر(ص) هم به جهت حُسن خلقی که داشتند و حتی نسبت به دشمنان مهربان بودند، با این گونه پیشنهادات مخالفت نمی‌کردند و تا خطایی از کسی نمی‌دیدند او را از در خانه خود نمی‌راندند، علاوه بر اینکه طبق داستان فوق امام مجتبی(ع) در برابر کار انجام شده واقع شدند و تن به این ازدواج دادند، ولی بعضی از تحلیلگران سبب ازدواج امام حسن(ع) با جعده را این گونه بیان کرده‌اند:‌

همان گونه که برخی ازدواج‌های رسول خدا(ص) رنگ سیاسی داشت، پاره‌ای ازدواج‌های امام حسن(ع) هم سیاسی بود، با توجه به نفوذ بسیار زیاد اشعث بن قیس در کوفه به نحوی که در جنگ صفین در به حکمیت کشاندن جنگ تلاش فراوانی داشت و مؤثر هم واقع شد، حضرت با دختر او جعده ازدواج کرد، این ازدواج صورت گرفت و البته بدون فرزند پایان یافت، جعده که نفاق را از پدر به ارث برده بود با توطئه معاویه به دشمن حضرت تبدیل شد و در یک اقدام ننگین امام حسن(ع) را زهر داد.

*پی‌نوشت‌ها:

1. نهج البلاغه، خطبه 19، ترجمه: محمد دشتی، ص 64، چاپ دوم.

2. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ناشر: دارالمعرفه، ص 50.

3. قرشی، باقر شریف، زندگانی حسن بن علی، ج 2، ترجمه فخرالدین حجازی، ج2، ص567 به نقل از تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 216.

 نظر دهید »

معصومه (س)شهرِ علم، جهاد و بصیرت

19 دی 1395 توسط غریبی فر

 

خواندن این وبلاگ در وقت نماز حرام است (:

 


 

 


 

شهرِ علم، جهاد و بصیرت

 


پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به‌مناسبت فرارسیدن سالروز قیام مردم قم در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۵۶، گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره جایگاه تاریخی-مذهبی شهر قم و نقش‌آفرینی مردمِ آن در انقلاب اسلامی را منتشر می‌کند.

 

پایگاه معارف اهل‌بیت(علیه‌السلام)
قم شهر علم است، شهر جهاد است، شهر بصیرت است. بصیرت مردم قم یکی از آن نکات بسیار مهمی است که در طول این سی و چند سال همواره خود را نشان داده است. جالب است که پیدایش شهر قم هم ناشی بود از یک حرکت جهادی و توأم با بصیرت. یعنی خاندان اشعریون که آمدند این منطقه را محل سکونت خودشان قرار دادند، در واقع اینجا را پایگاهی کردند برای نشر معارف اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)؛ یک مجاهدت فرهنگی را در اینجا شروع کردند. اشعریون قبل از آنکه به قم بیایند، جهاد در میدان نبرد هم انجام داده بودند؛ جهاد نظامی هم کرده بودند؛ بزرگِ اشعریون در رکاب جناب زیدبن‌علی (علیهماالسّلام) مبارزه کرده بود؛ لذا بود که حجاج‌بن‌یوسف بر اینها خشم گرفت و اینها مجبور شدند بیایند و این منطقه را با تلاش خود، با بصیرت خود، با دانش خود، منطقه‌ی علم قرار بدهند. همین هم موجب شد که حضرت فاطمه‌ی معصومه (سلام‌الله‌علیها) وقتی به این ناحیه رسیدند، اظهار تمایل کردند که به قم بیایند؛ به خاطرِ بودن همین بزرگان اشعریون. آنها رفتند از حضرت استقبال کردند، حضرت را به این شهر آوردند و این بارگاه نورانی از آن روز و از بعد از وفات این بزرگوار در این شهر نورافشانی میکند. مردم قم که پدید آورنده‌ی این حرکت عظیم فرهنگی بودند، از آن روز پایگاه معارف اهل‌بیت را در این شهر تشکیل دادند و صدها عالم، محدث، مفسر و مبیّن احکام اسلامی و قرآنی را به شرق و غرب دنیای اسلام فرستادند. از قم، علم به اقصای خراسان و اقصای عراق و شامات رفت. این، بصیرت آن روزِ مردم قم است؛ که پیدایش قم بر اساس جهاد و بصیرت شد.
بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ ۱۳۸۹/۰۷/۲۷

 

نقش بی‌بدیل حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها)
بدون تردید نقش حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) در قم شدن قم و عظمت‌ یافتن این شهر عریقِ مذهبىِ تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است. این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیت‌شده‌ی دامان اهل‌بیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهم‌السّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) در آن دوره‌ی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهل‌بیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند.
بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ ۱۳۸۹/۰۷/۲۹

 

قطب زیارتی و معنوی
اینجا قطب زیارتی و معنوی است؛ اینجا حرم حضرت معصومه، این بارگاه باشکوه قرار دارد؛ مسجد جمکران در اینجا بنا شده است؛ حرم امامزاده‌های گوناگون در این شهر واقع شده است؛ که هر یک از این امامزاده‌هائی که در خیابانهای قم مدفون هستند، اگر در هر شهری بودند، مرکز و محور آن شهر قرار میگرفتند. اینها همه ظرفیتهای ملی و بین‌المللی و کارکردهای این شهر مقدس است.
بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ ۱۳۸۹/۰۷/۲۷

 

تشکیل اوّلین حوزه‌ علمیه‌ انحصارى تشیّع
بعضى از شهرها مثل کوفه یا مدینه، قبل از قم بلد اهل بیت بودند؛ لیکن دشمنان اهل بیت، این خصوصیّت را از آنها سلب کردند؛ اما شهر قم از همان زمانى که اشعریّون و بقیه‌ى رجال و اعیان محدّثان و علماى بزرگ، اوّلین حوزه‌ى علمیه‌ى مهم و انحصارى تشیّع را در آن تشکیل دادند، در دنیاى اسلام به این جهت شهرت پیدا کرد. لذا شما مى‌بینید در آن زمان، از اطراف و اکناف عالم اسلام، کسانى راه افتادند و آمدند در قم ساکن شدند. شاگردان بسیارى از محدّثان معروف و از جمله تلامذه‌ى «یونس بن عبدالرّحمن» و «ابراهیم بن هاشم» از کوفه به سمت قم عزیمت کردند و در این شهر ساکن شدند. قبل از این‌که آنها هم بیایند، محدّثان زیادى در این‌جا بودند.
بیانات در دیدار روحانیون، طلاّب و مردم شهر قم ۱۳۷۴/۰۹/۱۳
بزرگانی از قبیل شیخ کلینی و شیخ صدوق و دیگران بهره‌مندان از این چشمه‌ی فیض بوده‌اند، که آثار آنها نگهدارنده‌ی معارف اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در طول قرنهای متمادی بوده است.
بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ ۱۳۸۹/۰۷/۲۹

 

پایتخت فکری و علمی دنیای اسلام
قم مرکز و پایتخت فکری و علمی دنیای اسلام است. از زمان ورود مرحوم آیت‌الله حائری به قم سال۱۳۴۰ قمری این شهر به مرکز اصلی علمی عالم اسلام و تشیع تبدیل شد و بعد در زمان مرحوم آیت‌الله بروجردی به اوج خود رسید؛ و محصول آن دوره‌ها پیدایش شخصیت عظیم القدر و کم‌نظیری مثل امام بزرگوار بود.
بیانات در دیدار جمعی از مردم قم‌ در سالروز قیام ۱۹ دی ۱۳۷۹/۱۰/۱۹
شاید در دنیا کمتر شهری سراغ داریم، شاید هم سراغ نداریم که این تعداد عظیم، انسانهای دنبال فراگیری دانش دین و معرفت و معنویت و سلوک جمعی، از زن و مرد مشغول تلاش و کار باشند و شب و روز مجاهدت معنوی و علمی و فرهنگی کنند.
بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌ ۱۳۸۹/۰۷/۲۹

 

اتصال نهضت روحانیت به جامعه
نقشهای مؤثر و ماندگاری را مردم قم در این مقطع [عاشورای سال ۴۲ و پانزده خرداد] به وجود آوردند. روز عاشورا در همین مدرسه‌ی فیضیه مردم قم جمع شدند، فریاد و غریو امام را شنیدند، جانهاشان را لبریز کردند و دو روز بعد که خبر دستگیری امام بزرگوار را شنیدند، در صحن مطهر اجتماع کردند. این حرکت عظیم آنها موجب شد که نهضت روحانیت به رهبری امام بزرگوارمان در حصار حوزه محبوس و محصور نماند؛ بیاید وارد جامعه شود. پیشرو این کار، قمیها بودند و این کار بزرگ را انجام دادند.
بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم‌ ۱۳۸۹/۰۷/۲۷

 

شروع حرکت انقلاب اسلامی با حادثه ۱۹ دی
حادثه‌ی نوزدهم دی یک مقطع تاریخی در زندگی سیاسی ملت ایران است. قهرمان این حادثه هم مردم قم هستند؛ اعم از جوانان پرشور و مردم مومن در آن شهر و حوزه‌ی کهن علمیه‌ی جوان شده که نقش خود را به معنای حقیقی کلمه، آن روز و پس از آن روز ایفا کرد. مسئله هم به‌طور خلاصه این بود که ملت ایران از فشار دیکتاتوری رژیم دست‌نشانده از یک طرف، فشار زندگی از یک طرف، فشار تحمیل فرهنگ فساد از یک طرف، و سلطه‌ی خارجی و به‌طور مشخص عوامل و عناصر امریکایی از یک طرف، به ستوه آمده بود. این‌خشم عمومی و این انگیزه‌ی عمومی از ایمان مذهبی ملت ایران به‌طور کامل سیراب شد و معنا پیدا کرد. این خشم عمومی، خشم کور نبود؛ انگیزه‌ی تعریف نشده نبود؛ مردم می‌فهمیدند که چه می‌خواهند و چه کار می‌خواهند بکنند؛ و این بر اثر تعلیمات اسلامی بود. حرکت طلاب جوان و فضلای وزین به دنبال رهبری بی‌نظیر امام بزرگوار در طول سالهای متمادی این خودآگاهی را در ملت ایران به وجود آورده بود که این وضعیت برای یک ملت و یک کشور مایه‌ی سرافکندگی است؛ و این وضعیت قابل تغییر یافتن است؛ و فقط هم به دست خود مردم ممکن است تغییر پیدا کند. این را مردم به‌درستی فهمیده بودند. خشم عمومی در همه جای ایران گسترده بود؛ منتها مثل همه‌ی حوادث دیگر لازم بود نقطه‌ی آغازینی به وجود بیاید؛ قهرمانی پا وسط میدان بگذارد و شروع کند. این شروع‌کننده، مردم قم و حوزه‌ی علمیه‌ی قم بودند؛ اهمیت قضیه اینجاست.
بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۸۳/۱۰/۱۹

 

شکست توطئه تبدیلِ قم به آنتی‌تز انقلاب
از سالهای آخر دهه‌ی اول انقلاب به بعد، دشمنان انقلاب و جبهه‌ی دشمن با استفاده از کارشناس‌های ایرانی یک سیاستی را طراحی کردند و آن سیاست این بود که از قم آنتی‌تز انقلاب درست کنند. همان طور که انقلاب از قم جوشید، یک ضد انقلاب هم از قم به وجود بیاورند. قم حوزه‌ی روحانیت است… لذا سعی کردند در قم زمینه‌ی فتنه را فراهم کنند. من چون نمیخواهم از کسی اسم بیاورم، اسم نمی آورم و عبور میکنم. در همان سال ۵۸ و ۵۹، هم مردم قم، هم مردم تبریز حماسه آفریدند؛ نه فقط حماسه‌ی آمدن توی میدان و مشت گره‌کردن، بلکه حماسه‌ی معنوی، حماسه‌ی شعور، حماسه‌ی تحلیل درست. بعد از رحلت امام هم به شکل دیگری همین اتفاق در قم افتاد. اینجا هم مخالفین و دشمنان طراحی کرده بودند که بتوانند این آنتی‌تز را در اینجا به وجود بیاورند. اگر قمیها غافل بودند، اگر جوانهای قم از تحلیل عاجز بودند، اگر آن هوشمندی لازم را نمیداشتند، مشکلات بیش از اینها میشد.
بیانات در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم‌ ۱۳۸۹/۰۸/۰۴

 نظر دهید »

ادب

19 دی 1395 توسط غریبی فر

 

امام جواد(علیه السلام) می فرمایند:

هرگاه دونفر را مقایسه کنیم آنکه ادبش بیشتر باشد نزد خدا برتر است،

سوال شد یابن رسول الله(صلی الله علیه واله وسلم) ادب با مردم را می دانیم و برتری آن برایمان واضح است اما ادب با خدا چگونه است؟

امام(علیه السلام)فرمودند:قران را تلاوت کند آنگونه که نازل شده است، احادیث ما را روایت کند آن طور که ما گفته ایم و خدا را بخواند بدون اینکه از خدا طلبکار باشد(و خود را مدیون خداوند بداند) و روایت شده است خداوند متعال در بعضی کتاب های آسمانی اش می فرماید:

ای بنده من آیا سزاوار است وقتی بامن سخن می گویی به چپ و راست نگاه کنی در حالی که اگر بنده ای مثل خودت با تو سخن بگویدو اینگونه رفتار کند رهایش میکنی.

بنده من آیا این ادب است که وقتی با برادرت سخن گویی به او توجه کنی و چقدر ادب را رعایت نمائی اما با من اینگونه نباشی پس چه بد بنده ای باشد.

ادب حضرت ایوب(علیه السلام)

حضرت ایوب از روی ادب عرضه می دارد «ربه انی مسنی الضر و انت ارحم الراحمین» خدایا بلا و مشکلات به من روی آورده است و تو بخشنده ترین بخشندگانی. حضرت ایوب در این جمله از دو جهت ادب ورزیده است.

الف: نگفت:«انک امسستنی بالضر» خدایا تو مرا گرفتار بلا کرده ای (بلکه گفت بلا به من روی آوره است)

ب: نگفت ارحمنی،خدایا به من رحم کن بلکه به صورت کنایه گفت: خدایا تو بخشنده ترین بخشندگانی

و اینکه، اینگونه به صورت کنایه فرمود از این جهت بود که خواست مقام و مرتبه صبر در بلا را حفظ کرده باشد.

منبع:

برگرفته از کتاب صراط سلوک«رهنمود های اخلاقی-عرفانی و خاطراتی از حضرت استاد علامه حسن زاده آملی»/


 نظر دهید »

باوجود که حضرت مسیح ع وحضرت خضر ع پیامبر زنده است تفاوشان باامام زمان عج را بیان کنید ؟

16 دی 1395 توسط غریبی فر

 

 
باوجود که حضرت مسیح ع وحضرت خضر ع پیامبر زنده است تفاوشان باامام زمان عج را بیان کنید؟شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۲۰ 8:22






پاسخ :

نخست: ذكر دو نكته به عنوان مقدمه لازم و ضروري است: 
1. حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ پيامبر الهي بوده است و در دوران رسالتش به پيروانش كمك و ياري مي‌كرد و بيماران را شفا مي‌داد.[1] بعد از عروج او به آسمان،[2] مسيحيان درباره عيسي بن مريم ـ عليه السّلام ـ ، عقيدة ديگري پيدا  كردند كه قرآن كريم در آياتي عقيدة آنان را مطرح كرده و به نقد آنها پرداخته است.[3] 
2. تمام شرايع آسماني لباسهاي مختلف بر اندام دين واحد (توحيد) بوده و خدا جز يك دين، دين ديگري را تشريع نكرده است. البته مقصود اين نيست كه تمام اديان آسماني در هر زماني شايستگي پيروي دارند، بلكه با اعتراف به وحدت دين، يادآور مي‌شويم كه شرايع كاملاً مختلف بودند و شرايع سماوي متناسب با استعدادها و شايستگي‌هاي امتها در ادوار مختلف تاريخ تنظيم و تشريع شده‌اند و در حقيقت هر يك از اين شرايع كلاسهايي بوده است كه مي‌بايست بشر، براي تكامل خود در آنها آموزش ببيند و آخرين كلاس براي آخرين امت همان شريعتي است كه به وسيلة پيامبر گرامي عرضه شده است. 
حال بايد گفت: پيروان حضرت مسيح كه قايل به رسالت پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيستند و حضرت مسيح را آخرين پيامبر خدا مي‌دانند، در حالي كه مسيح پيامبر بعد از خويش را معرفي كرده و نام او را بيان نموده است. قرآن مي‌فرمايد: «به يادآور زماني را كه عيسي فرزند مريم به بني اسراييل گفت: من فرستادة خدا به سوي شما هستم، تصديق كنندة توراتي هستم كه پيش روي من قرار دارد و بشارت دهنده‌ام به پيامبري كه پس از من مي‌آيد و نام او احمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ است».[4] 
هر گاه يك چنين تنصيص بدون شك و ترديد بر فردي منطبق گردد، حجت بر همگان تمام است و بايد او را به عنوان پيامبر زمان خود بپذيرد كه متأسفانه مسيحيان نپذيرفته است. 
با توجه به نكات كه بيان شد كه برخي از مسيحيان قابل به الوهيت مسيح هستند و برخي هم مسيح را آخرين پيامبر خدا مي‌دانند و قايل به رسالت پيامبر خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيستند، آيا حضرت مسيح، مسيحيان را در موقع گرفتاري كمك و ياري خواهد كرد يا خير؟ هر چند به دليل روشن در اين باره دست نيافته‌ايم، امّا از باب توسل به انبياء الهي براي رفع گرفتاري‌ها و آمرزش گناهان و از باب اين كه خداوند فياض مطلق و حضرت مسيح واسطة فيض بوده است، مي‌گوييم كه مسيحيان اگر جاهل قاصر باشند كه روشن شدن حقايق برايش ممكن نيست، چنين اشخاصي را حضرت مسيح ياري خواهد كرد. امّا اگر جاهل مقصر باشند كه روشن شدن حقايق برايش از طريقي ممكن است ولي براي دست يافتن به آن كوتاهي مي‌كند، حضرت آنان را ياري نخواهد كرد. 
البته اين نكته نيز قابل ذكر است كه فعلاً حجت خدا در زمين امام زمان (عج) است كه در ميان مردم به سر مي‌برد و مشكلات و گرفتاري را برطرف مي‌سازد و مردم توانايي مشاهدة آن حضرت را ندارند؛ او در توقيعي كه براي شيخ مفيد(ره) صادر فرموده به اين جهت اشاره كرده است: «ما اگر چه جايگزين شده‌ايم در مكاني كه دور از مساكن ظالمين باشيم، بر حسب آن چه خداوند براي ما و شيعيان ما، صلاح در اين ديده تا مادامي كه دولت دنيا، براي فاسقين باشد. ليكن مع الوصف علم ما به احوال شما احاطه دارد و چيزي از اخبار شما از ما مخفي نيست…. ما اهمال نمي‌كنيم در مراعات شما و نه فراموش مي‌كنيم ياد شما را و اگر نه اين بود، بلاها و شدايد بر شما نازل مي‌شد و دشمنان شما را درهم مي‌شكستند و نابود مي‌كردند، پس بپرهيزيد خداي جل جلاله را و ما را ياري و كمك كنيد بر دستگيري خودتان».[5] 
اكنون كه روشن شد حضرت مسيح حيّ و زنده است پيروان خويش را اگر جاهل و قاصر باشد ياري مي‌كند، به جواب بخش دوم پرسش مي‌پردازيم و مي‌گوئيم كه تفاوت عيسي بن مريم ـ عليه السّلام ـ با خضر نبي ـ عليه السّلام ـ و امام زمان (عج) در اين است كه حضرت مسيح رسول و نبي مي‌باشد امّا حضرت خضر فقط نبي است نه رسول. امام زمان نه نبي است و نه رسول بلكه امام معصوم است. 
فرق بين نبي و رسول اين است كه نبي از «نبأ» به معني خبر مشتق شده و به كسي گفته مي‌شود كه از جهان بالا خواه از طريق رؤيا و يا از طريق ديگر وحي دريافت كند. البته نبي هر انساني گزارشگر و خبرگيري نيست بلكه گزارشگر اخبار مهم سماوي است كه از جانب خدا به او ابلاغ مي‌گردد و خضر نبي نيز چنين است. 
رسول از رسالت مشتق گرديده است (رسول كه ارتباط با وحي تشريعي دارد) انسان آگاه و مطلع از اخبار سماوي است كه مأمور است آن چه را دريافت كرده ابلاغ نمايد و جامه عمل بپوشاند. مانند حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ كه هم اخبار مهم سماوي را دريافت مي‌كرده و هم مأمور به تبليغ آن بوده است.[6] 
بنابراين نبي كسي است كه اخبار مهم سماوي را دريافت مي‌كند و مأموري به تبليغ آن نيست. رسول با اين كه اخبار غيب را دريافت مي‌كند مأمور به تبليغ آن نيز مي‌باشد. امام زمان چنان كه بيان شد نه نبي است و نه رسول بلكه امام معصوم و از جانشينان رسول خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است. 
تفاوت ديگر اين است كه حضرت عيسي بن مريم ـ عليه السّلام ـ را خداوند در آسمان برده است كه در هنگام ظهور امام زمان (عج) به زمين فرود مي‌آيد و پشت سر حضرت نماز مي‌خواند. حضرت خضر نبي ـ عليه السّلام ـ و امام زمان (عج) فعلاً در زمين و در ميان مردم به سر مي‌برند و در موقع گرفتاري ياري مي‌كنند ولي از ديدگان مردم غايب هستند. 
منابع براي مطالعه بيشتر: 
1. اديان بزرگ جهان، تأليف حسين توفيقي، چ پنجم، 1381، ص 114 تا آخر كتاب. 
2. منشور جاويد، تأليف آيت الله سبحاني، ج 12، از ص 353 به بعد.

[1] . حسين توفيقي، اديان بزرگ جهان، سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم  انساني دانشگاه‌ها (سمت) و مؤسسه فرهنگي طه و مركز جهاني علوم اسلامي، چ پنجم، تابستان 81، ص 114. 
[2] . بل رفعه الله إليه و كان اللهُ عزيزاً حكيما؛ نساء 158. 
[3] . آل عمران، 59، 79 تا 80 و 64؛ نساء، 171؛ مائده، 17، 72 و 73 و 75؛ توبه:  30 ـ 31؛ مريم، 34 ـ 36، فرقان، 2. 
[4] . صف، 6. 
[5] . الهيئة العلميه في مؤسسه المعارف الاسلاميه، معجم احاديث الامام المهدي، نشر مؤسسه المعارف الاسلامية، المطبعة بهمن، الطبعة الاولي، 14111، ج 4، ص 460، چ 1420. 
[6] . آيت الله سبحاني، منشور جاويد، (نشر مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ، پاييز 1370، چ نمونه، قم)، ج 10، ص 266 ـ 2677.

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 26
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

فاطمه زهرا (س) بندر ترکمن

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس